آشتی مائوئیستها و دولت در نپال

 نادر احمدی                                                                               

  مطلب زیرمتن مقاله ای است که من چندی پیش در سایت حزب کومله آقای علیزاده منتشر کردم و چون اخیرأ موضوع موفقیت مائوئیستهای نپال در انتخابات پارلمانی این کشور مجددأ مطرح شده است انتشار مجدد آن را مفید دانستم. در آن موقع حزب کومله در پاسخ به این مطلب، جوابیه ای بی سروته را از مائوئیستها بر روی سایت خود قرار داد که در آن مائوئیستها در دفاع از کیش شخصیت خود به حزب کومله اعتراض کرده بودند که چرا این حزب چنین مطالبی را منتشر می کند و وقتی که من مجددأ به مائوئستها پاسخ دادم حزب کومله از انتشار آن خودداری کرد ولی من همان مطلب را درسایت دیدگاه منتشر کردم. آیا براستی پیروزی اخیر مائو ئیستها در بازی انتخابات پارلمانی  درکشورنپال به مفهوم یک تحول مثبت در زندگی مردم این کشور است؟ برای پاسخ به این سؤال فقط کافی است که ما حکومت پل پت در کامبوج را به یاد بیاوریم و به کشور چین یعنی کعبه مائوئیستها که در همسایگی نپال قرار دارد نگاهی بیاندازیم و مشاهده کنیم که  در آنجا دولت مائوئیستی چین مفتخر است که بزرگترین قتلگاه و اعدامگاه انسانها در جهان است! و بیشترین اعدام انسانها در جهان در چین انجام می گیرد! انسانهایی که خود قربانی نظام ضد انسانی مائوئیستی در چین می باشند و در چین مائوئیستی کارگران گروه گروه در معادنش زنده بگور می شوند تا سرمایه داران چینی و غیر چینی فربه تر شوند!!

« تلویزیونهای سی ان ان و بی بی سی  در روزهای اخیر اعلام کردند که مائوئیستهای کشور نپال به درگیری ۵ ساله خود با دولت مرکزی خاتمه دادند و ضمن الحاق به فعالیتهای متعارف سیاسی، تحت نظارت سازمان ملل اسلحه های خود را نیز تسلیم نیروهای دولتی یعنی همان دشمنان دیروزی خود میکنند. تسلیم اسلحه توسط مائوئیستها یک تسلیم تاکتیکی نیست بلکه یک تسلیم استراتژیک است و بدین معنی است که آنها هیچ نگرانی از جانب دولت مرکزی ندارند و آنها را دشمن طبقاتی نمیدانند و به دولت و ارتش نپال اعتماد دارند و نگران نیستند که ممکن است روزی دولت و ارتش نپال بخواهند که از آنها انتقام بگیرد و شاید در بده و بستان های پشت پرده متوجه شده اند که یکی هستند و با هم اختلاف ندارند.

بدون شک صلح و خود داری از خونریزی بسیار پسندیده است اما آیا براستی یک کمونیست میتواند آنقدر به دشمن اعتماد کند که ضمن تسلیم اسلحه خود به او، در کنار او بنشیند و در مؤسسات دولتی و بورژوائی  با آنها بر علیه مردم همکاری کند؟   

مائوئیستهای نپال که خود را حزب کمونیست-مائوئیست نپال می نامند تا سال ۱۹۹۵ جزئی از "حزب کمونیست نپال وحدت مرکزی" بودند که درآن زمان که مائوئیستها نیز جزو این حزب به اصطلاح کمونیست بودند چون مخالف مشارکت این حزب در انتخابات پارلمانی بودند  ضمن متهم کردن آنان به رویزیونیسم،( به دلیل شرکت آنان در انتخابات پارلمانی) از آن حزب جدا شدند و در فوریه سال ۱۹۹۶ با حمله به یک پاسگاه پلیس به دولت مرکزی اعلان جنگ دادند. مائوئیستهای نپال بعد از ۵ سال در گیری نظامی با ارتش و پلیس نپال و کشته شدن بیش از ۱۳۰۰۰نفر از طرفین و مردم، مجددآ به همان راهی بر گشتند که دوستان سابق روزیونیست خودشان قبلآ در حزب سابقشان طی میکردند !؟ و به عبارت دیگر این دیگری خونین مائوئیستها با دولت نپال فقط منجر به این شده است که آنها ضمن به رسمیت شناختن دولت ضد مردمی نپال در کنار آن قرار بگیرند. در سال گذشته وقتی که پادشاه این کشور برای سرکوب مردم، تمام اختیارات دولت را خود در دست گرفت اعضای خانواده سلطنتی به دلیل نامعلومی با اسلحه به جان هم افتادند و تعدادی از طرفین کشته شدند. مائوئیستها بعد از آنکه از "حزب کمونیست نپال وحدت مرکزی"  جدا شدند خود را مائوئیست اعلام کردند. گفته میشود که همیشه چپ روی به راست روی منتهی میشود و این موضوع در این مورد کاملآ صادق است. مائوئیسم در هیچ کجای جهان سرنوشتی بهتر از چین ندارد. در هلند حزب متوسطی به نام حزب سوسیالیست وجود دارد که تا سال ۱۹۹۴ مائوئیست بود و در این سال با نفی گذشته خود چنان به راست غلطیده است که به کاندیدای بخش فاشیست جامعه هلند تبدیل شده است. اما جالبترین تشکلهای مائوئیست حزبکی در آمریکا است که میخواهد تئوریهای دهقانی مائو را در آمریکا اجرا کند و مثلآ با کمک لشکر دهقانان آمریکائی شهرهایی مثل نیویورک یا شیکاگو را محاصره کرده و مثل پل پت روشنفکران را به اردوگاه کار اجباری بفرستد !! همه به یاد داریم  که در کشور پرو در آمریکای جنوبی در دوران فوجی موری رئیس جمهوری اسبق این کشور، گروه راه درخشان که یک گروه مائوئیست بود عملیات خیره کننده نظامی بر علیه دولت مرکزی انجام داد اما با دستگیری رهبر این گروه ( آبیمان گوسمان ) این گروه نیز مثل برف آب شد و دیگر خبری از آن نیست. البته همه از عملیات کاملآ موفق سربداران در شهرآمل نیز خبر داریم !! و نیازی به توضیح ندارد. » 

بدینترتیب در منطق مائوئیستها، اگر دیگران در انتخابات پارلمانی شرکت کنند رویزیونیست هستند اما اگر خودشان همین کار را در نظام سرمایه داری انجام بدهند انقلابی هستند!؟                 

‏پنجشنبه‏، ۲۰۰۸‏/۰۴‏/۱۷