مدافعان دروغین لغو مجازات اعدام و مدافعان راستین زوال حکم اعدام کدامند؟

روزنامه “کوردستان نوی” که توسط اتحادیه میهنی کردستان منتشر می شود، طی گذارشی در خصوص لغو حکم اعدام دو تن از زندانیان سیاسی کردستان ایران آورده است:

“بر اساس خواست و پیشنهاد جلال طالبانی رئیس جمهور عراق، حکم اعدام دو تن از روزنامه نگاران و فعالان کرد ایرانی شیرکو معارفی و حبیب الله لطیفی لغو گردید.

در این رابطه و در یک تماس تلفنی به “کردستان نو” ، نازم عمر دباغ نماینده حکومت منطقه ای کردستان در تهران اعلام نمود : رئیس طالبانی از رئیس احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران و مسئولان بلند پایه ایرانی خواست که مجازات اعدام این دو روزنامه نگار و فعال کرد ایرانی لغو گردد، ابتدا مسئولان ایرانی حکم را متوقف کردند، لیکن بعدا حکم اعدام را لغو کردند و امیدواریم احکام صادره سبک گردد. همچنین آشکار ساخت که رئیس طالبانی بدین منظور در روز ۱۷ این ماه، خواست خود را در نامه ای رو به رئیس جمهوری و مسئولان بلند پایه این کشور آورده است”

همچنان که اطلاع دارید در طول چند هفته گذشته حکم اعدام احسان فتاحی فعال سیاسی، در زندان مرکزی سنندج ، توسط نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی به اجرا درآمد. مدتی پیش از این کمپینی اعتراضی از جانب نهادها و سازمانهای داخلی و بین المللی مدافع حقوق بشر علیه حکم زندانیان در بند سازمان داده شده بود. بلافاصله پس از اعدام احسان فتاحیان به دامنه این کمپین ابعاد گسترده تری بخشده شد. نگرانی ها مبنی بر به اجرا درآمدن حکم اعدام زندانیان سیاسی در انتظار اجرای حکم اعدام سبب شد تا در داخل و خارج کشور تلاش وسیعی برای جلوگیری از عملی شدن حکم زندانیان در بند صورت گیرد.

“اما اگر نمود خارجی هر چیز گوهر درونی آن را نشان می داد دیگر هیچ نازی به علم نبود”کارل مارکس

در رابطه با سفر طالبانی رئیس جمهور فعلی عراق روزنامه “آینه” که بطوسط کمپانی آینه انتشار می یابد عیان ساخته است که”منبع موسق آینه اضهار داشته است که در سفر طالبانی به فرانسه، نامه ای را از جانب اتحادیه اروپا تحویل گرفته تا به دست احمدی نژاد برساند، محتوای نامه نیز مربوط به اختلاف است که اروپا و ایلات متحده بر سر نقش و تاثیر گذاری ایران در منطقه و مسئله اتمی ایران با هم دارند.”

این موضوع نشان دهنده این واقعیت است که جلال طالبانی در پس پرده،چیز دیگری را تعقیب می کند.یعنی از نامه درخواست آزادی فعالان سیاسی کرد ،بعنوان پرده ساتری برای پنهان ساخت مقاصد واقعی خود سود می جوید. و به مثابه حربه ای برای تحمیق افکار عمومی و اقناع آنان جهت پیشبرد عمل خود بهره برداری می کند. اولا بنا به سنتی که ناسیونالیست ها در جامعه کردستان ایران برای خود دست و پا کرده اند جلال طالبانی دارای محبوبیتی نسبی در میان ناسیونالیستهای این منطقه است. با بند و بستهای اتحادیه میهنی با رژیم اسلامی علیه اپوزسیون در تبعید میزان این محبوبیت تقریبا به صفر رسیده است و به چهره ای منفور در نزد افکار بخش بزرگی از توده های ستمدیده کردستان مبدل شده است. یکی از اهداف مطرح کردن چنین نامه ای و در این مقطع زمانی اعاده حیثیت بباد رفته است. اما تاریخ اتحادیه میهنی برای همه ما روشن است. ثانیا وی برای تثبیت موقعیت خود و حزبش در داخل دستگاه مقننه ،قضایی ،اجرایی عراق نیازمند غرب و همپیمانانش است. ثالثا داریم به انتخابات ریاست جمهوری عراق نزدیک می شویم و همین امر وی را وا می دارد دست به دامان رژیم اسلامی شود، از ظرفیت های جمهوری اسلامی در اقناع افکار عمومی شیعیان مبنی بر بیرون کشیدن دوباره اسم خود از صندوق انتخابات.

دومین نیرویی که از این مسئله بیشترین سود را خواهد برد خود جمهوری اسلامی است. این رژیم که با بحرانهایی در سطح داخل و خارج گریبان گیر است و با عملکردهایش در چند دهه حاکمیت سیاهش، بخصوص در طول چند سال گذشته بیش از پیش چهره کریه خود را آشکار ساخته، علاوه بر بحران عدم مشروعیت داخلی با بیزاری عمومی در سطح بین المللی مواجه است. از اینرو از یکسو می کوشد مبارزات و فشارهای داخلی و بین المللی برای آزادی زندانیان سیاسی و لغو حکم اعدام  را خنثی سازد و با اسم دیگری بعنوان پیروزی تحویل پاسداران و مزدوران خود بدهد و از سوی دیگر درصدد است از میزان بیزاری عمومی بکاهد و سیمایی به ظاهر بخشنده را به توده ها نشان دهد.

سومین نیروی که از این بازی به ظاهر دیپلوماتیک سیاسی سود می برد امپریالیسم اروپایی و آمریکایی است، که زیر لفافه حقوق بشر ، سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی خود را(که کسب سود کلان در کشورهای باصطلاح جهان سوم است) بر این کشورهاتحمیل می کنند. با بهانه آوردن دموکراسی جنگ ویرانگری را بر مردمان ویتنام،افغانستان و عراق تحمیل کرده اند که بجز کشت و کشتار افراد مدنی، آوارگی،فقر و دربدیری میلونها نفر از مردمان این مناطق چیزی بدنبال نداشته است. و در ادامه این استراتژِی دصدد تطبیق سیاست های جمهوری اسلامی در داخل کشور و در منطقه خاورمیانه با منافع امپریالیستی خود هستند.در همین راستا بند و بست ها و توافقاتی با رژیم اسلامی صورت گرفته است. برای قاع کردن افکار عمومی و بعنوان فشار مابه الازای فشارهای دیپلوماتیک_سیاسی و اقتصادی برای مهار رژِم سود می جوید. لیبرالها،سلطنت طلبان ونیروهای ملی_مذهبی ایرانی با افتادن دنبال این سیاست اهداف هژمونی خواهانه خود را تعقیب می کنند.اما درست به مانند این اجیران سرمایه تا زمانی اعتراضات علیه اعدام و دیگر خواستهای دموکراتیک توده های مردم را مطرح می کنند که با منافع خودشان در تضاد قرار نگیرد که تماما مت