سازمان فدائیان اکثریت مدالهای "چپ " را به سینه میزند

ارژنگ سپاسی : سازمان فدائیان اکثریت همزمان با شکست باند خاتمی و به چپ چرخیدن جامعه ، دست به یکسری حرکات برای رنگ چپ زدن به خود زده است. این سازمان که موجودیت خود را با حمایت از جمهوری اسلامی آغاز کرد سعی نموده که با به سینه زدن مدالهای کهنه ای که از دوران فدائیان اولیه باقی مانده، ویترین تازه ای باز کند برای اینکه بار دیگر بتواند نیروئی جمع کند.

  از جمله این حرکات، تحت نام کارگاه هنر ایران به تجدید انتشارترانه های معروف دوره انقلاب دست زده است. همچنین عده ای تحت عنوان فراکسیون "کمونیستی " فدائیان اکثریت اعلام موجودیت کرده اند که در یک سایت اینترنتی بنام "یاران ما" مقالات خود را منتشر می کنند. این فراکسیون چندی پیش بیانیه ای منتشر نمود، تحت عنوان " همراه شو رفیق، این درد مشترک جدا جدا هرگز درمان نمی شود" که  به نیروهای چپ فراخوان وحدت از پایین داده است. از مقالاتی که در ستون آزاد سایت" یاران ما" منتشر میشود، مشخص است که این گروه در چند سال اخیر شکل گرفته و اثری از ادبیات آن در دوره "ظهور خاتمی" و کنفرانس برلین و دوره مذاکره سازمان اکثریت با سفارت جمهوری اسلامی در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی پیدا نمی شود. در فراخوان فوق این فراکسیون "کمونیستی"، همه سازمانهای  چپ را در یک ظرف قرار داده و همه را متهم به تفرقه و غیره می نماید. در مقالات دیگر منتشره در این سایت، به یک مقاله رسیدم با نام"همنوازی آذرین و آزاد درمبارزه علیه فدائیان مدافع سوسیالیسم" نوشته نسیم و آذرنگ. در بخشی از این مقاله، نویسندگان نوشته بودند:

 " ولی ما صدها مورد را می توانیم مثال بزنیم که رفقای ما( منظور اکثریت) توسط همین آقایان ( منظور  سایر نیروهای چپ و انقلابیون مخالف رژیم می باشد) بخاطر توجیه ایدئولوژیک شان مبنی بر اینکه لو دادن اکثریتی ها و توده ای ها، در راستای مبارزه با رژیم می باشد، در معرفی و حتا شکنجه و بعضأ اعدام دوستان ما نقش داشته اند. کسانی که زیر لب سیانور و در جیبشان توبه نامه ای داشتند تا هرکدام را که زودتر توانستند استفاده کنند، در صورت دستگیری برای اثبات اینکه توبه شان صادقانه است، در قدم نخستین دوستان ما را قربانی می نمودند. حال این حضرات مدعی هم شده اند. فدائیان جوان و کمونیست در پیچ اوین و شیب گوهردشت با عبور از میان شعله های آتش و با نثار خون، پاکی خود را اثبات نمودند. دیری نمی پاید که اسناد اطلاعات جمهوری اسلامی هم به بازار می آید. آن روز با هم دیگر بهتر سخن خواهیم گفت. مگر آنکه به چنین روزی باور نداشته باشید. و یا امیدوار به آنکه جمهوری اسلامی با انهدام این اسناد کمک بزرگی در حق شما بنماید. صدها مجاهد و چپ های معارض ما با رهنمودهای غیر رسمی سازمان، توسط دوستان ما از مهلکه جمهوری اسلامی جان بدر بردند. حال خود آنها ناجوانمردانه یا مدعی اند و یا سکوت کرده اند."

لازم به ذکر است که در سایت فوق و در قسمت دیدگاهها، فقط نظرات افراد مربوط به این فراکسیون ویا طرفداران آن و جریاناتی که به آن نزدیکی فکری دارند به چاپ میرسند. با چپ شدن جامعه، بسیاری از جریانات راست مجبور میشوند برای اینکه خود را مطرح کرده و در جنبش رادیکال مطرح شوند، رنگ سرخ بخود بزنند. ولی از آنجا که فقط رنگ عوض کرده اند، در هر موضعی که میگیرند ماهیت راست و ارتجاعی خود را نمایان می کنند. بوجود آمدن فراکسیون "کمونیستی"  اکثریت بخشی از مانور سیاسی جناحی از اکثریت برای نفوذ در جنبش مردم  می باشد. این جریان که در زمان برو بیای رفسنجانی و بعد خاتمی اثری از آن نبود، ناگهان بصورت خلق الساعه ظاهر میشود و بدون اینکه یک نوشته در افشای همکاریهای سازمان اکثریت با رژیم منتشر کند، با وقاحت به انتشار مقالاتی میزند که حتی نیروهای انقلابی دیگر را، متهم به همکاری با جمهوری اسلامی در شکنجه و اعدام فدائیان اکثریت می کند. این اتهام بدون طرح  حتی یک سند در مقاله "نسیم و آذرنگ" آمده است که در سایت یاران ما منتشر شده است.

در این مقاله بطور مستند به این خواهم پرداخت که سازمان اکثریت پس ازخرداد سال ۱۳۵۹ که موجودیت خود را با پشتیبانی و همکاری با رژیم جمهوری اسلامی آغاز نمود و بدینوسیله بزرگترین ضربات را به جنبش چپ و نیروهای انقلابی زد، در ادامه به یک تشکیلات مافیائی تبدیل شد. من به این دلیل این تشکیلات را مافیائی نامیدم که علیرغم تمام اختلافاتی که ما بین کادرهای این سازمان وجود دارد، هیچکدام و از جمله همین فراکسیون "کمونیستی " حاضر نشده اند در مورد همکاریهای این سازمان و تشکیلات برادرشان حزب توده با رژیم مقاله ای را منتشر کنند. سازمانهای مافیائی نیز علیرغم اختلافاتی که دارند، برطبق یک توافق نانوشته، هیچوقت اسرار یکدیگر را فاش نمی کنند. چرا که همگی در جنایات مختلف دست داشته و افشای راز یک نفر ممکن است به افشای راز همگی منجر شود.

سازمان فدائیان اکثریت اعلام موجودیت خود را در رابطه با مترقی و ضد امپریالیستی دانستن رژیم  جمهوری اسلامی و همکاری با آن اعلام نمود. سازمان فدائیان اکثریت در نشریه کار۵۹ ، ۱۴ خرداد ۱۳۵۹ چنین نوشت:

"واقعیت این است که آیت الله خمینی رهبری مبارزه با امپریالیسم را همچنان در دست دارد. حکومت کنونی هرچند به خاطر ناپیگیری اش از پیشبرد یک مبارزه اصولی علیه امپریالیسم همچنانکه بارها اعلام داشته ایم، حکومتی وابسته نبوده و نیست. بر این اساس ما موظفیم بیش از پیش برای صلح در کردستان و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ در این منطقه تلاش کنیم و از تلاشهای صلح طلبانه ای که در برخی محافل حکومت دیده میشود استقبال  می کنیم. ما موظفیم عناصر جنگ افروز حکومت و چه آنها که با چپ رویها و حرکات آنارشیستی خود بزرگترین خیانت ها را به جنبش ضد امپریالیستی خلق ما روا میدارند… افشا کنیم".

به این
ترتیب سازمان اکثریت با آنارشیست خواندن نیروهای کمونیست نظیر کومله  و ارزیابی مقاومت آنها در برابر رژیم تحت عنوان"خیانت"، نیروهای پیشمرگ خود را در کردستان به همکاری با رژیم رهنمود داد و ازطرف مردم کردستان به لقب" جاشهای فدائی"(جاش همان جهش در زبان عربى است که به معنى کره خر و الاغ است و در کردستان به خائنین و همکاران محلى با دشمن گفته مى شود) مفتخر شد. با آغاز جنگ ایران و عراق در اواخر شهریور ۱۳۵۹، سازمان فدائیان اکثریت در ضمیمه کار اکثریت ۷۸ چنین نوشت:

" سازمان ما در تلگرام مورخ ۴ مهرماه ۱۳۵۹ خود به آیت الله خمینی صراحتا نوشت که در شرایط فعلی دفاع از استقلال میهن هیچ معنائی جز دفاع از جمهوری اسلامی ایران ندارد. ما اکنون قاطعانه این نظر را صحیح و صادقانه می شناسیم و به توده ها می گوئیم که ادعای "دفاع از میهن" در برابر تجاوزات رژیم عراق، تنها به شرطی معنای واقعی پیدا می کند که به دفاع از جمهوری اسلامی ایران در برابرتجاوزات رژیم عراق و توطئه های امپریالیسم آمریکا بیانجامد."

به این ترتیب در حالیکه نیروهای چپ برعلیه جنگ افروزیهای رژیم، مردم را بسیج کرده و به مردم می گفتند که خود را به گوشت دم توپ آن  تبدیل نکنند، سازمان اکثریت به دفاع از رژیم پرداخت و با افتخاراز اعضا و هواداران خود خواست که به نیروهای رژیم بپیوندند. سازمان اکثریت در نشریه کار ۷۷ بتاریخ مهر ماه ۱۳۵۹ نوشت:

" همه هواداران سازمان باید با سپاه پاسداران، کمیته ها که نیروهای ضد امپریالیست هستند، در مقابله با توطئه ها ی امپریالیسم و در دفاع از میهن در برابر تجاوزات رژیم سرکوبگر عراق پیگیرانه همکاری کنند و هر نوع خبریا اطلاعی از نیروهای ضد انقلاب به دست می آورند بدون درنگ به این مراکز برسانند."

به این ترتیب سازمان اکثریت عملا از نیروهای خود خواست که علیه نیروهای انقلابی و چپ با رژیم به همکاری بپردازند و شعار معروف " سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید" را با وقاحت تمام سر لوحه نشریه خود ساخت. درادامه این همکاریها، سازمان فدائیان اکثریت در کنار برادران توده ای خود، در جاسوسی و لو دادن نیروهای چپ و انقلابی به رژیم همکاری مستقیم داشتند. بطور مثال حزب توده در اعلامیه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۰ خود چنین با افتخاربه همکاری خود با رژیم می پردازد:

" حزب توده ایران همواره به موجب مسئولیتی که درقبال انقلاب و جمهوری اسلامی و مردم انقلابی ایران احساس می کند، هر گونه اطلاعی را که درمورد فعالیت توطئه گرانه ضد انقلاب به منظور براندازی جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای بزرگ مردم ایران بدست آورده در اختیار مقامات مسئول قرار داده و خواهد داد. حزب توده ایران به خود می بالد که در این زمینه و دردفاع از انقلاب موفق به خدمات موثری نیز شده است."

 در این اعلامیه اشاره حزب توده به همکاریهای خود و سازمان اکثریت در جریان کشف کودتای نوژه می باشد که منجر به دستگیری و اعدام عده بسیاری از افسران ارتش شد. کار اکثریت در شماره ۶۷ ، بتاریخ ۲۵ تیر ۱۳۵۹ با افتخارنوشت:" براساس منابع اطلاعاتی سازمان، کار، توطئه پایگاه نوژه را درچهاردهم خرداد (بیش از چهل روز قبل) به پیشگاه خلق گزارش کرده بود."  فدائیان اکثریت اشاره می کند که  براساس اطلاعات بعدی مشخص شد که سازمان اکثریت و حزب توده توسط تشکیلات افسران هوادار خود در میان افسرانی که در پایگاه نوژه قصد کودتا داشتند، نفوذ کرده و با همکاری با سپاه پاسداران، این افسران دستگیر شده و در محاکماتی فوری به اعدام محکوم شدند. هنوز سازمان اکثریت در مورد جزئیات این همکاریها و اینکه چه کسانی در آن شرکت داشتند و چگونه این تشکیلات را شناسائی و به رژیم معرفی نمودند، اطلاعاتی منتشر نکرده است. سازمان فدائیان اکثریت در ادامه همکاریهای خود، بعنوان ستون پنجم رژیم در میان کارگران، آنها را به تولید بیشتر برای رژیم تشویق نمود و نیروهای چپ طبقه کارگر را ضد انقلابی خواند. اکثریت در کار شماره ۸۷ بتاریخ آذر ۱۳۵۹ نوشت:

" طبقه کارگر قهرمان ایران و همه نیروهای انقلابی نیز، به طریق اولی، با تداوم تولید و بازسازی اقتصاد بحران زده ما، تاکتیکهای اخلال گرانه و مخرب امپریالیستی را در امر فلج کردن اقتصاد ایران و شکست انقلاب، خنثی و بی اثر می کنند تا راه دشوار استقلال اقتصادی و… بگشایند و هم از این روست که می بینیم نیروهای انقلابی در برابر نیروهای ضد انقلابی با دو شعار متضاد، یکی"تداوم تولید" و دیگری "اخلال در تولید" صف آرائی می کنند."

به این ترتیب فدائیان اکثریت با ضد انقلابی خواندن نیروهای کمونیست و تخطئه اعتصاب تحت عنوان "اخلال درتولید" اعضای خود را قدم به قدم برای جاسوسی و شناسائی نیروهای چپ و انقلابی آموزش داده و موفق شدند بسیاری از آنها را به جاسوسی و همکاری با رژیم بکشانند. بی دلیل نیست که هیچکدام از کادرها واعضای این سازمان حاضر نیستند از جزئیات این همکاریها سخنی بگویند چرا که بسیاری از آنها در این جنایات شریک بوده اند.
 
درحالیکه شکنجه های رژیم در درون زندانها بیداد می کرد وپس از اینکه "هیات بررسی شکنجه" رژیم، گزارش خود را منتشر نمود و منکر وجود هر گونه شکنجه در زندانها شد. اکثریت در نشریه کار ۱۰۶ بتاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نوشت:
 " نظام حاکم برزندانها مبتنی بر شکنجه نیست. ما با نتیجه کار هیات بررسی شایعه ش
کنجه، مبنی بر این که نظام حاکم بر زندانهای جمهوری اسلامی مبتنی بر شکنجه نیست، موافقیم و آن را مورد تایید قرار می دهیم و این حقیقت بی شک یکی از دستاوردهای بزرگ و گرانقدر مردم و انقلاب ماست."

همزمان با این گفتار وقیحانه، حزب توده مربی اکثریت نیز در نشریه مردم شماره ۵۱۹ بتاریخ سوم خرداد ۱۳۶۰ درباره گزارش هیات بررسی شکنجه رژیم نوشت:
 " از خلال تمام سطور این گزارش، روح صداقت و امانت می تراود و جزاین هم نباید باشد." با نزدیکتر شدن به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که رژیم کشتار نهائی کمونیستها و غیر کمونیست ها وسرکوب نهائی انقلاب را آغازنمود، سازمان اکثریت، بیشترو بیشتر به همکاری با رژیم پرداخت. در شرایطی که نیروهای انقلابی در جامعه با سازمان دادن تظاهرات به مقاومت در برابر رژیم پرداخته بودند، نشریه کار شماره ۱۱۳ بتاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ مردم را از شرکت در تظاهرات نیروهای انقلابی و کمونیست که برای مقابله با سرکوب رژیم در جریان بود، برحذرداشت و نوشت:

" از کوششهای امام خمینی در راه حفظ آرامش و اجرای قانون اساسی حمایت کنیم. در تظاهرات غیرقانونی شرکت نکنیم…. امروز هرنوع تظاهرات، راهپیمائی ها و اجتماعات قانون شکنانه بر ضد نهاد های جمهوری اسلامی ، عملی است درخدمت امپریالیسم آمریکا ومتحدان خارجی و داخلی آن. همه اعضا و هواداران سازمان و همه نیروهای انقلابی ، ترقیخواه و استقلال طلب باید مردم را به عدم شرکت در اینگونه تظاهرات دعوت کنند."

 سقوط سازمان اکثریت و تبدیل شدن آن به یک مافیای سیاسی در خدمت رژیم با اطلاعیه آن دررابطه با انفجاردفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تکمیل شد. دربخشی از این اطلاعیه که در کارشماره ۱۱۶ بتاریخ ۱۰تیر ۱۳۶۰ آمده است:

"هواداران سازمان همدوش و همراه دیگر نیروهای مدافع انقلاب ومدافع جمهوری اسلامی ایران باید تمام هشیاری خود را بکار گیرند. حرکات شبکه مزدوران آمریکا را دقیقا زیرنظر بگیرند و هر اطلاعی ازنقشه ها و طرحهای جنایت کارانه آنان بدست آوردند، فورا سپاه پاسداران و سازمان را با خبر سازند."

 بدین ترتیب سازمان فدائیان اکثریت شبکه های خود را برای جاسوسی رسما در اختیار رژیم قرار داد. فدائیان اکثریت در ادامه برای روشن کردن اینکه چه گروه هائی را بایستی به رژیم لو داد در مقاله ای در کار۱۲۰ بتاریخ ۷ مرداد ۱۳۶۰ نوشت: " در تمام این مدت گروهای چپ رو و چپ نما مانند راه کارگر و اقلیت به همراه سازمان آمریکائی پیکارعلیه حزب جمهوری اسلامی (خط امامی ها)، علیه لیبرالها زیاد گرد و خاک به پا کردند."

در این دوره، افراد بسیاری توسط اکثریت به دام  رژیم افتاده و اعدام شدند. از جمله افرادی که توسط فدائیان اکثریت لو رفت، غلامحسین سلیم آرونی بود که در سال ۱۳۵۶ از سازمان چریکها انشعاب کرده و در سال ۱۳۵۸ به همراه همسرش ادنا ثابت به سازمان پیکار پیوسته بود. وی در۲۱ تیرماه ۱۳۶۰ در حوالی میدان انقلاب توسط یک اکثریتی به پاسداران معرفی می شود که بلافاصله دستگیر و در ۲۱ مرداد همان سال تیرباران می شود (به نقل از  نشریه پیکار شماره ۱۲۳، بتاریخ ۲۷ مهر ۱۳۶۰). فدائیان اکثریت تنها در شناسائی نیروهای انقلابی شرکت نداشتند بلکه در ارگانهای رژیم نیز به بازجوئی و شکنجه نیروهای چپ و انقلابی می پرداختند. بنا گفته اردوان زیبرم زندانی سیاسی که در اول مهرماه ۱۳۶۰ درشهر بندرانزلی دستگیر میشود، بازجوی وی وبسیاری دیگراز دستگیرشدگان پاسداری بنام "احمد ادریسیان" از اعضای حزب توده بوده است. این بازجوی رژیم که یک چشم خود را در جبهه از دست داده بود ؛ در سال ۱۳۶۷ و پس از آنکه سیاست رژیم در رابطه با فدائیان اکثریت و حزب توده تغییر کرد، دستگیر وسپس اعدام گردید. پس از این دستگیری مشخص می شود که وی از کادرهای حزب توده بوده است که چندین سال در بازجوئی و شکنجه نیروهای چپ و انقلابی در شهر انزلی شرکت داشته است. لیستی  با نام بیش از ۴۰۰۰ نفراز افرادی که در سال ۱۳۶۷ بدست رژیم اعدام شده اند،  در سایت اتحاد فدائیان خلق منتشر شده است. نام احمد ادریسیان  نفر۴۴۱ در این لیست و با وابستگی حزب توده به ثبت رسیده است. (سازمان اتحاد فدائیان خلق از اکثریت انشعاب کرده ولی همیشه با آن سازمان، اعلامیه مشترک می دهد.)  بنا بگفته اردوان زیبرم، در اول مهرماه ۱۳۶۰ که پاسداران گروه گروه نیروهای چپ را در شهر انزلی دستگیر می کردند، فردی بنام اسماعیل برازنده (جدی) نیز همراه اردوان دستگیر میشود. در مقر پاسداران، اسماعیل برازنده به حسین عابدینی (موَید عابدی) سربازجوی رژیم جلو بقیه دستگیر شدگان اعلام می کند که از اعضای فدائیان اکثریت می باشد که بطور روزانه به سپاه پاسداران گزارش می داده است و به دستگیری خود اعتراض می کند. عابدینی، سربازجوی رژیم بلافاصله وی را شناخته و دستور میدهد وی را فورا آزاد کنند.
 فدائیان اکثریت در ادامه همکاریهای خود با رژیم، در دستگیری وحمله به انقلابیون و نیروهای چپ نیز شرکت می کنند. سازمان فدائیان اکثریت با افتخار در کار شماره ۱۴۷ بتاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۶۰ از شرکت مستقیم اعضای خود در کشتارکمونیستها در جریان حمله نیروهای وابسته به  اتحادیه کمونیستهای ایران بنام سربداران به شهر آمل خبر میدهد. در این شماره نشریه آمده است که:

" فدائیان خلق ایران (اکثریت) ونیروهای حزب توده ایران از همان نخستین لحظات یورش مهاجمان ضد انقلابی دوش به دوش مردم و نیروهای بسیج سپاه و دیگر نیروهای انتظامی شهر با فداکاری د
ر سرکوب و دفع مهاجمان فعالانه شرکت داشتند. دو تن از رفقای ما و حزب (توده) در حوادث آمل توسط مهاجمان ضد انقلابی از ناحیه شکم و سر مجروح شدند که هم اکنون در بیمارستان بستری هستند."

 فدائیان اکثریت در شماره ۱۴۹ بتاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۰ که پس از کشته شدن موسی خیابانی از رهبران مجاهدین ودستگیری بسیاری از رهبری سازمان پیکار منتشر شد، نوشت:

 " سرکوب قاطع تروریست هائی که با اعمال جنایتکارانه خود نابودی انقلاب را طلب می کردند یک ضرورت مبرم بود. هر نوع تردیدی در این زمینه مسلما به سود ضد انقلاب تمام می شود. نیروهای انقلابی می بایستی ضمن خویشتن داری و پرهیز از سراسیمگی و شتاب زدگی ، شرکت کنندگان مستقیم در عملیات تخریب و ترور را با قاطعیت تمام سرکوب نمایند."

سازمان فدائیان اکثریت در این دوره به همراه حزب توده در نقش ملیجک دربار رژیم جمهوری اسلامی نه تنها به تشویق و تائید کشتارهای رژیم می پردازد بلکه خواهان شدت عمل بیشتر نیز می شود.
همانطور که اسناد علنی سازمان اکثریت نشان میدهد این سازمان به همراه حزب توده در جاسوسی، شکنجه، بازجوئی و حتی شرکت مستقیم در کشتار انقلابیون در ایران شرکت داشته است.
بعد از چند سال که رژیم با فدائیان اکثریت و حزب توده در افتاد وبه دستگیری عده ای از اعضا وهواداران آن پرداخت، رهبری آن به شوروی فرار کرد و مدتی نیز در افغانستان مستقر بود. در این مدت بنا به گزارشات محدود بعضی از اعضای سابق این سازمان و یا حزب توده، مشخص شد که این سازمان در همکاری با ک.گ.ب. (سازمان مخوف امنیت شوروی سابق) به سرکوب مخالفین در تشکیلات خود پرداخته که بسیاری از آنها مجبور شدند به اروپا فرار کنند.
سازمان فدائیان اکثریت بعدا اعلام کرد که به خود در رابطه با همکاریهایش با جمهوری اسلامی انتقاد کرده است. البته این انتقاد همانند ولتر شدن پاسداران سابق رژیم در جریان دو خرداد، بدون افشای هیچگونه سندی در رابطه با جزئیات این همکاریها بوده است. اما ظاهرا همین انتقاد آبکی موجبی شده که فراکسیون
"کمونیستی" این سازمان امروزه طلبکار شده و افرادی از آن حتی با وقاحت بقیه نیروهای انقلابی را ( البته بدون حتی نشان دادن یک مدرک) متهم به جاسوسی علیه آنها نمایند. لازم بذکر است که در سالهای گذشته اگر چه بسیاری از اعضای اکثریت از آن بیرون آمده اند، اما تا کنون هیچگونه گزارشی از میزان همکاریهای این سازمان با رژیم بیشتر از آنچه در نشریاتشان در آن زمان آمده است، منتشر نکرده اند. اعضای این سازمان نیز همانند دیگر سازمانهای مافیائی، علیرغم هراختلاف درونی، همیشه تا توانسته اند جلو انتشار جزئیات همکاریهای خود با رژیم را گرفته اند.
اما همکاریهای فدائیان اکثریت با رژیم، حتی پس از اینکه توسط رژیم مورد حمله قرار گرفتند، به پایان نرسید. همانطوریکه گفته شد سازمان اکثریت موجودیت خود را با حمایت از رژیم آغازنمود بنابراین حمایت آن از رژیم نه یک تاکتیک بلکه بخشی از استراتژی بوجود آمدن این سازمان است.  در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی، فدائیان اکثریت به امید اینکه رفسنجانی ممکن است دوباره به آنها اجازه همکاری بدهد، با سفارت جمهوری اسلامی درتماس بوده اند. این روابط درجریان دادگاه میکونوس که به ترور چهار نفر از رهبران حزب دمکرات و کسان دیگر رسیدگی میکرد، آشکارشد. بنا بگزارش کتاب " هنوزدر برلن قاضی هست"،  در جریان دادگاه میکونوس مشخص شد که میتینگی در رستوران میکونوس برلن متعلق به عزیز غفاری (وی ابتدا کادر فدائیان اکثریت نامیده شد و بعدا گفته شد عضو فدائیان خلق، جریان معروف به ۱۶ آذر منشعب از اکثریت بوده است)، برگزار شد که چهار نفر از رهبران حزب دمکرات از جمله صادق شرفکندی، دبیر اول حزب دمکرات، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی درآن شرکت داشتند. این چهار نفرتوسط عوامل جمهوری اسلامی در رستوران میکونوس ترور می شوند. در جریان دادگاه چندین مساله روشن می شود. اول اینکه عزیز غفاری قبل از ترور بطرز مشکوکی در خارج رستوران درحال قدم زدن بوده است و همچنین ناگهان از طریقی پولدار میشود. دادستان نمی تواند شرکت وی را در ترور ثابت کند. همچنین مشخص میشود که حمزه فراهتی عضوسابق فدائیان اکثریت با فردی بنام نادر صدیقی در سفارت جمهوری اسلامی ارتباط داشته است. روی کاغذی که زیر دست نوری دهکردی در رستوران میکونوس پس از ترور بدست می آید، شماره تلفن این مامور سفارت نوشته شده بوده است. ظاهرا یکی از موضوعات مورد بحث در رستوران میکونوس تصمیم گیری درمورد چگونگی مذاکره با سفارت جمهوری اسلامی بوده است. حمزه فراهتی در کتاب خود بنام " از آن سالها … و سالهای دیگر" اعلام می کند که فقط یک بار با مامور سفارت تماس حاصل نموده است و این مساله حداقل با توافق  ۱۰نفر دیگر از کادرهای سازمان فدائیان اکثریت انجام گرفته بوده است. مهدی اصلانی در مقاله ای بنام " سالهای تک شاهد" که در آرش شماره ۹۸-۹۹ منشر شده است، با استناد به سخنان یکی دیگر از اعضای فدائیان اکثریت بنام حسن جعفری، تناقضات گفته ها ی فراهتی را نشان داده و ثابت می کند که وی چندین بار با سفارت تماس داشته است.

نکته ای که در این مقاله نوشته نشده است، بیان این موضوع است که علی توسلی عضو شورای مرکزی فدائیان اکثریت (تا چند سال پیش)، با پولهائی که معلوم نیست از کجا آورده با شراکت با یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران شرکت واردات و صادرات فرش باز کرد