١۶ آذر و اپوزیسیون سبز پرو رژیم

با نزدیک شدن ١۶ آذر جریانات اپوزیسیون سبز پرو رژیم همگی به دست و پا و تحرک افتاده اند. اتحادیه انجمن های اسلامی دفتر تحکیم وحدت جریان اصلی شان است٬ نهضت آزادی و همچنین خیل وسیعی از جریانات "اپوزیسیون پرو رژیمی" به تلاشهای خود شدت بخشیده اند. گویا ١۶ آذر برایشان یک صحنه مصاف تعیین کننده است. گویا سرنوشتشان در ١۶ آذر رقم خواهد خورد؟ بنظر آمده اند تا انتقام خود را از مردم سرنگونی طلب در ١۶ آذر بگیرند. از هم اکنون اعلام کرده اند که اجازه نخواهند شعارهای رادیکال و "تند" در این اعتراضات مطرح شود. به اندازه برادران خود در جناح راست نگران "ساختار شکنی" در صف مردم معترض اند؟ نگرانند: آیا قادر خواهند شد اعتراضات مردم را کنترل کنند؟ آیا خواهند توانست ارزش مصرف خود را در جلوگیری از رادیکالیزه شدن اعتراضات جامعه به نمایش بگذارند و امتیازی از جناح راست کسب کنند؟

 

در ١۳ آبان فقط جناح راست رژیم نبود که از مردم شکست خورد. پایین کشیده شدن تصاویر خامنه ای و لگد مال کردن آنها٬ در عین حال شکستی برای این جریانات نیز بود. در ١۳ آبان نیز جریان اصلاح طلب سبز حکومتی هم شکست خوردند. نتوانستند مردم را با چسب سکوت سبز کنترل کنند. نتوانستند جلوی اعتراضات رادیکال مردم آزادیخواه و سرنگونی طلب را سد کنند. بی دلیل نیست که ما پس از ١۳ آبان شاهد تقلای دسته جمعی ارکستر ارتجاع سبز حکومتی در مقابله با جنبش سرنگونی طلبی هستیم. نگاهی به فغان هایشان خالی از تفنن نیست. در اطلاعیه نهضت آزادی به مناسبت ١۶ آذر آمده است:

 

"تمایل درونی حاکمیت رادیکالیزه کردن جنبش است. … حاکمان نظامی و شبه نظامی با نفوذ در صف های معترضان و تحریک احساسات مردمی فضایی را به وجود می آورند که "اقدام متقابل خشونت آمیز" از نظر مردم عقلانی و درست جلوه کند٬ در حالی که نظامیان٬ به دلیل برتری ابزاری و اطلاعاتی٬ قطعا پیروز میدان خشونت خواهند بود. از سوی دیگر رادیکالیزه و تند شدن جنبش از فراگیری و گسترش آن کاسته٬ امکان حضور میلیون را از مردم سلب خواهد کرد."

 

هراس از سرنگونی طلبی

این جریان نیز مانند سایر مرتجعین سبز پرو رژیمی کودنانه میکوشند خواست مردم مبنی بر سرنگونی رژیم اسلامی را نتیجه عملکرد "حاکمان نظامی و شبه نظامی با نفوذ در صف معترضان و تحریک احساسات مردمی" جلوه دهند. میگویند ایران سرزمین عجایب است. این سر به دیوار کوبیدن ها هم از قرار بخشی از همین عجایب هستند. از یک طرف جناح حاکم رژیم اسلامی هر اعتراض سرنگونی طلبانه را وحشیانه سرکوب میکند. از طرف دیگر جناح از تخت بزیر افتاده رژیم نیز تلاش مردم سرنگونی طلب را محکوم کرده و آن را عامل ارتجاع و تحرک سازمان امنیت میداند. واقعا دیدنی است؟ اینها اگر ابزار سرکوب در دستشان بود با جنبش سرنگونی طلبی همانگونه رفتار میکردند که امثال احمدی نژاد و جناح حاکم در شرایط امروز انجام میدهند.

 

اما این خط رسمی تمامی این جریانات در شکست پس از ١۳ آبان است. ارکسترشان به یکباره به حرکت در آمده است. جملگی بر یک نت می کوبند. همین خط را نیز در دوران خاتمی نیز در مواجهه با جنبش سرنگونی طلبی توده های مردم دنبال میکردند. در آن زمان هم سرنگونی طلبی را محصول پرووکاسیون عوامل جناح راست قلمداد میکردند. عجیب هم نیست. اینها هراسشان از سرنگونی طلبی و چپ و آزادیخواهی دهها برابر بیشتر از تحرکات جناح راست است. برای اصلاح رژیم اسلامی به میدان آمده اند. اما اصلاح این هیولا در عین حال مستلزم حفظ آن است. میدانند اگر کمونیسم و آزادیخواهی در راس جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم قرار گیرد٬ عمر رژیم اسلامی به شمارش معکوس خواهد افتاد. میدانند که سرنگونی رژیم اسلامی مترادف با پایان فلسفه و موجودیت جریانی است که دکانشان را امروز با پرچم "اصلاح طلبی حکومت" باز نگهداشته اند. با سقوط رژیم اسلامی اینها هم از صحنه سیاست حذف خواهند شد. و بسیاری از چهره ها و رهبران آن ها بعنوان عاملان و کارگزاران رژیم اسلامی و مسئولین مستقیم کشتار و جنایت علیه مردم محاکمه خواهند شد. نزدیک شدن این دورنمای شیرین لرزه بر اندامشان انداخته است. از این رو به هر خس و خاشاکی متوسل میشوند. این تشبثات نیز مانند عربده کشی های جناح راست عاملى برای مرعوب کردن مردم نیست. بر عکس مردم را جری تر میکند.

 

نفی مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی 

میگویند "نظامیان٬ به دلیل برتری ابزاری و اطلاعاتی٬ قطعا پیروز میدان خشونت خواهند بود." این ادعا بیش از آنکه حقیقتی را بیان کند تلاشی برای ترساندن مردم از مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی رژیم اسلامی است. تاریخ بشر مملو از مبارزات٬ قیامها و انقلاباتی است که توانسته است وحشی ترین نظامهای حاکم را بزیر بکشد. امید و باور به پیروزی مردم کارگر و زحمتکش یک محرکه قوی هر اعتراض اجتماعی است. از طرف دیگر یک رکن تبلیغات ارتجاعی این جریانات هم عرض قرار دادن نفس مبارزه مردم سرنگونی طلب با وحشیگری جناح راست است. مبارزه قهرآمیز٬ قیام و انقلاب علیه رژیم آدمکشان اسلامی را عین خشونت و هم جنس وحشیگری رژیم اسلامی قلمداد میکنند و شب و روز علیه آن به مردم هشدار میدهند. در سیستم نظری این جریانات مبارزه قهرآمیز علیه رژیمی که تمام بنیادهای فکری و سیاسی و عقیدتی اش بر مبنای خشونت استوار شده است٬ خشونت است. قیام و انقلاب علیه رژیم اسلامی٬ خشونت است. بزیر کشیدن و سرنگونی رژیم اسلامی٬ خشونت است. "مقابله با خشونت" در عین حال اسم رمز مقابله با سرنگونی طلبی٬ آزادیخواهی و کمونیسم کارگری است.

 

اما واقعیت این است که نظام سیاسی مطلوب این جریانات چه در شکل کنونی اش و چه در شکل اصلاح شده اش و کلا نظام سرمایه داری از بنیاد بر خشونت همه جان