دیوارهای زندان را یارای تجربه مبارزاتی و اتحاد کارگران نیست

مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه در دو سه سال گذشته، نقطه عطفی در جنبش کارگری ایران بوده است. جنبش کارگری ایران البته در همین یکی دو سال، لحظات مهمی را چون اول ماه مه ٨٨ در تاریخ خود ثبت کرده است. اما تداوم مبارزه و تحمیل تشکل به دولت و غیره در نیشکر هفت تپه، نمونه برجسته‌ای بوده است. در قوانین نوشته و نانوشته جمهوری اسلامی، انتخاب نمایندگان کارگران غیرقانونی است؛ اما کارگران نیشکر هفت تپه قانونشان را به سخره گرفته و نماینده های خود را، به کوری چشم جمهوری اسلامی و تمام نوکران ریز و درشتش، انتخاب کردند. اعتصاب در این کشور حرام و غیراسلامی اعلام شده است، اما نام هفت تپه امروز به لطف اعتراضات قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه بر سر زبانها افتاده است. اخبار مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه، بارها سر تیتر اخبار مهم کارگری ایران و جهان شد.

معلوم بود که جمهوری اسلامی نمیتواند بر علیه این وضعیت توطئه چینی نکند. از همین رو سندیکای کارگران را زیر فشار گذاشت. از جمله برای فشار مضاعف برای کارگران این مرکز شوراهای اسلامی سرهم کرد، رهبران و فعالین کارگری هفت تپه را زیر فشار قرار داد، برایشان پرونده سازی کرد و مرتب به دادگاه و اطلاعات شوش احضارشان کرد، از کار بیکارشان کرد و نان شب فرزندان این کارگران را به گرو گرفت و آخر سر هم ۵ تن از اعضای هیأت مدیره سندیکایشان را روانه زندان کرد.

خلاصه اینکه در ظول دو سال مبارزات با شکوه این کارگران، کل جنبش کارگری ایران تجارب مهمی را کسب کرد. قبلا بطور نسبتا مفصلی و به مناسبتهای مختلفی در نشریات "کارگر کمونیست"، "انترناسیونال"، "ایسکرا" و سایت خبری "روزنه" به مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه پرداخته‌ایم. اینجا در رابطه و به بهانه دستگیری اعضای هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه،  بر نکاتی تاکید میگذارم.

 

دولت، کارگران و مطالبات کارگری

مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه، پافشاری و تاکید آنها بر خواستهایشان و ایجاد تشکل خود بعنوان حق مسلم کارگران، به روشنی پیشروی های جنبش کارگری در ایران است. این پیشروی را مشخصا در فراخوان علی نجاتی در همبستگی با کارگران نیشکر هفت تپه میشود، دید. علی نجاتی مینویسد: "در حالی که کارفرماها آزادانه تشکل دارند، کارگرانی که تشکل‌های مستقل کارگری خود را بنا میکنند، محکوم و زندانی میشوند." او در نوشته اش ادامه میدهد و مینویسد: "اعتراض کارگران به پرداخت نشدن به موقع دستمزدهایشان بوده، اما سر و کارشان با اطلاعات دزفول و شوش است." علی نجاتی همچنین در نامه دیگری در همین رابطه مینویسد: "ما برای به دست آوردن حقوق خود و دفاع از مطالبات بر حق کارگران هفت تپه و به دست آوردن کمترین امکانات معیشت و حقوق انسانی تلاش کرده‌ایم. اما ما محکوم و زندانی میشویم." مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه، و مبارزات هر روزه کارگران، همه و همه بیانگر این حقیقت ساده است که کارگران برای به دست آوردن حقوق خود و دفاع از مطالبات برحقشان، مجبورند جمهوری اسلامی را از سر راه بردارند. جمهوری اسلامی خاکریز اول و آخری است که باید آن را تسخیر کرد و کل دم و دستگاهش را بر سرش خراب کرد.

علی نجاتی، در نامه اش دستگیری همکارانش را محکوم میکند، بر خواستها و مبارزات کارگران تاکید میکند، میگوید ممکن است من را هم بگیرند و همانجا کل جامعه و مشخصا کارگران و جنبش کارگری را به اعتراض به حبس فعالین کارگری فرامیخواند. نفس این حرکت خود  یکی از مهمترین مشخصه‌های امروز جنبش کارگری ایران است. اینها همه درسهای مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه است.

فعالین شناخته شده جنبش کارگری، امروز باید جامعه را مورد خطاب قرار دهند و در برابر سرکوبگری‌های جمهوری اسلامی، رسما از جامعه بخواهند که در برابر آن بایستد. رهبران جنبش کارگری، باید در قامت رهبران جامعه و رهبران انقلاب جاری ظاهر شوند. جامعه یک چنین انتظاری از آنها دارد.

رهبران اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران را محق میدانند که تشکل داشته باشند و اعلام میکنند: "ما میدانیم که ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری حق مسلم کارگران است." یک چنین رویکردی جنبش کارگری را گام‌های بلندی بجلو میبرد. جنبش کارگری را رادیکال میکند و انتظارش را از خود فرسنگ‌ها بجلو هل میدهد.

 

کارگران و مجمع عمومی

نقطه قوت اعتراضات کارگری در ایران، در اتکاء به مجمع عمومی بوده است. هر اعتراضی که ادامه دار بوده و توانسته است بطور سازمان یافته فشاری را بر مدیریت وارد کند، مبارزه‌ای بوده که تصمیمات آن در مجامع عمومی اتخاذ شده و رهبران و نمایندگان کارگران در این مجامع انتخاب شده‌اند. علی نجاتی در نامه‌اش بر این اهمیت تأکید میگذارد که "ما در هفت تپه، بنا به مسئولیتی که کارگران در انتخابات و مجمع عمومی در آبانماه ٨۷ بر دوشمان گذاشتند به عنوان نمایندگان آنان تلاش کردیم که از حقوق و مطالبات آنان دفاع کنیم."

جنبش کارگری ایران از امکان تشکل پذیری سنتی، از قبیل تشکیل شورا و سندیکا و اتحادیه خود محروم بوده است. اما جنبش کارگری در ایران زیر سیطره جمهوری اسلامی از میلیتانت‌ترین جنبش‌های کارگری در یکی دو دهه گذشته بوده است. مجمع عمومی نقشی اصلی در این باره داشته است. اهمیت مجامع عمومی هم به نظر من در منظم بودن و در دخیل بودن بخش هر چه بیشتر و وسیعتری از کارگران و تا حد زیادی دخالت خانواده‌های کارگران بوده است. این موضوع در مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه بسیار برجسته بوده است. کارگران نیشکر هفت تپه با تشکیل مجامع عمومی خود، خانواده‌های خود و کل جمعیت شهرهای هفت تپه و شوش را به دفاع از مبارزات خود کشانده‌اند.

 

هفت تپه و اتحاد جنبش کارگری

نامه‌های علی نجاتی بر نکات مهمی