همانطور که شاهدیم حدود ۵ ماه است که از اعتراضات وسیع مردم ایران در داخل و خارج ازکشور میگذرد و همچنان ابتکار عمل فراخوان در دست میر حسین موسوی و کروبی و مجموعه گرایشاتی که مخالف انقلاب دمکراتیک هستند، قرار دارد .اگرچه مردم به هیچیک از این دونفر و یا سایر افراد و جناحهای درون و کنار رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی توهمی ندارند،اما بدلیل عدم وجود یک رهبری قدرتمند و معتمد مردم ایران که بتواند با قدرت هژمونی وسیعی در برابر وعده های سرگرم کننده اصلاح طلبان حکومتی قد علم کند و کل نظام را با اعتصابات سراسری و قهر انقلابی از سوی مردم بزیر بکشاند وجود ندارد.
بورژوازی جهانی و امپریالیستهای اروپائی و آمریکائی و آسیائی تلاش میکنند که در افکار عمومی جهان و داخل کشور این دونفر را تحت عنوان رهبران سبز و یا اعتراضات مردم ستمکشیده ایران در اتحادیه ها و نهادهای مدافع حقوق بشر در رسانه ها پمپاژ تبلیغاتی مینمایند. در سوی دیگر، مردم تحت ستم ایران با یاس و ناباوری به نیروهای سیاسی اپوزسیون انقلابی و مترقی نظاره گر چشم دوخته اند ! هر یک از ما برای توجیه عدم ارتباط ارگانیک وسیع با مردم و در راس آن طبقه کارگر و زحمتکشان ایران دلایل مختلف و بخشاً غیرقابل انتظاری را مطرح میکنیم که متاسفانه منجر به تشدید عدم اعتماد مردم به واقع بینی و حسن نیت ما مینماید .مردم با زبان و ایما و اشاره های متنوعی در هر آنجا که بحث در دستگیری قدرت پس از سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی ایران مطرح شود اعلام میکنند که حاکمیتی متشکل از یک حزب و یک سازمان ویک رهبر نمیخواهند . تاکید میکنند که برای جلوگیری از تکرار فاجعه قدرت گیری گرایشات سرکوبگر و ضددمکراتیک باید پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران ، دولت موقتی متشکل از نیروهای مردمی تشکیل شود. به زبان ساده خودشان و بدور از فرمولبندیهای پیچیده سیاسی تاکید میکنند که خواهان تشکیل یک جبهه قدرتمند از نیروهای مترقی و کمونیست و آزادیخواه و برپائی جمهوری هستند
هر یک از ما میتوانیم برای خروج از این وضعیت وتبدیل نمودن حرکتهای اعتراضی مردم به جنبشهای انقلابی و سرنگونی طلبانه، سئوالها و راه چاره های گوناگونی را درمفروضات و با ادعاهای گاه نامستند و داعیانه خود حمل کنیم. میتوانیم همین روند ۳۰ ساله گذشته را بدون ارتباط ارگانیک با طبقه کارگر و مردم ادامه دهیم و کاری اساسی را از پیش نبریم و همچنان نام خود را فعال سیاسی و دخالتگر در جامعه بگذاریم. ولی گزینه دیگر و واقعی اینست که با وجود پذیرش همه شکستهای سیاسی و اجتماعی گذشته را صادقانه مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم و قبئل کنیم که نمیتوانیم به اهداف مورد نظر خود در شرایط توازن قوای سیاسی وطبقاتی کنونی بدست بیاوریم. واقعیت تلخ تاریخی هر یک از جریانات مردمی با همه فداکاریها و جنبازیهائی که انجام داده اند نشان از ناتوانی هر یک از این جریانات در کسب قدرت و پایگاه اجتماعی وسیع در نزد مردم ایران است .نه شورای ملی مقاومت، نه اتحاد چپ کارگری، نه اتحاد انقلابی نیروهای کمونیست و چپ ، نه اتحاد جمهویخواهان لائیک و غیرو نتوانستند نیروی اجتماعی وسیع و قدرتمندی را گردهم آورند و این رژیم پلید و آدمخوار اسلامی را از پای درآورند. بورژوازی جهانی در حال زدوبندهای پشت و روی پرده با این یا آن جناح از جمهوری اسلامی و یا نیروهای سرکوبگر خارج از حاکمیت هستند و ما همچنان نظاره گر اوضاع و احوال و مردم هم چشم ناامیدی بسته به ما، امروز را به فردا میسپاریم و حتی حاضر نیستیم ذره ای هم از ادعاهای غیر واقعی خود بکاهیم و در جهت ایجاد یک نیروی وسیع اجتماعی سازماندهی شده و قدرتمند همکاری منصفانه نمائیم
دوستان و رفقای ارجمند و گرامی، ما با همه اختلافهای سازمانی و حزبی و نظری و طبقاتی هنوز هم میتوانیم این وضعیت را بسرعت به نفع ایجاد یک آلترناتیو مردمی و مترقی در برابر حکومت اسلامی ایران و نیز اصلاح طلبان حکومتی و حامیان امپریالیستی آنها بوجود آوریم. بشرط آنکه عمیقاً واقعیت را درست درک نموده و پذیرای یک ابتکار مشترک باشیم . عده ای از ما آرمانمان حکومتی شورائی و سوسیالیستی است،عده ای دیگر جمهوری دمکراتیک لائیک و سکولار است ، اما توازن قوا در شرایط بی عملی کنونی بنفع ما نیست و ابتکار عمل رفته رفته،بیشتر و بیشتر از دست مردم و نیروهای مردمی خارج میشود و پیوسته در دست آلترناتیوهای مستبد قرار داده میشود.این یک واقعیت بس تلخ و خطرناک است اما هنوز هم زیاد دیر نشده و میتوان با ایجاد یک آلترناتیو مترقی در شرایط کنونی راه را برای در دستگیری ابتکار عمل انقلابی هموار کرد .ایجاد یک ائتلاف سیاسی واتحاد عمل وسیع و قدرتمند متشکل از نیروهای کمونیست،چپ،آزادیخواه و مردمی در یک تشکل قدرتمند جبهه ای با ساختاری شورائی میتواند گزینه ای برای ایجاد سکوی تنفس دمکراتیک و جهش برای سازماندهی کارگران و شوراهای سراسری و تحقق مطالبات طبقه کارگر و زنان و زحمتکشان ایران باشد. شورائی فراطبقاتی و یک جبهه که قرار نیست هژمونی یا اتوریته کامل کسی یا اقلیتی ازسازمانها و احزاب عضو خود را بپذیرد
اما این جبهه شورائی براستی دارای کدام شکل ساختار شورائی و پلاتفرم سیاسی است؟ طبیعی است، در ابتدا هر کس نزدیکترین نظر را به گرایش خودش مطرح خواهد کرد. اما برای رسیدن به یک پلاتفرم و ساختار دمکراتیک شورائی ،معقول و متفاوت با طرحها و عملکردهای تنگ نظرانه گذشته ارائه شده از سوی این یا آن گرایش سیاسی سازمانی و حزبی و فردی، امریست که در یک کنفرانس مشورتی و دوستانه میتوان گام اول را برداشت و حتی به آن دست یافت. برای همگان روشن است که : آیا قرار است رهبری چند نیرو بر گرایشات دیگر عضو در این جبهه اعمال و تحمیل شود؟ خیر. مشابه آن در سایر اتحادهای گذشته تاریخ ایران وجود داشته است؟ خیر. پس چگونه اتحادیست؟ پاسخ این سئوالها و ابزارهای مربوطه در ذهن برخی از افراد میتواند وجود داشته باشد اما بهتر آنکه در یک کنفرانس متعهدانه ، متمدنانه و دوستانه با حضور نمایندگان رسمی جریانات سیاسی همسو در این جبهه شو