چرا رهبران حزب کورش مدرسی به مقابله و تخاصم با این اعتراضات برخاسته اند!

مقاله  خالد حاج محمدی در مورد سیزده آبان مرا وا داشت تا اشاره ای به مقاله ایشان داشته باشم و هم چند جمله ای در مورد سیاست حزبشان بنویسم.

سیزده آبان امسال جامعه ایران را عمیقاً تکان داد. همچنین همبستگی اجتماعی و رادیکالیسم مبارزاتی  مردم را عمیقاً بالا برد و پرچم اهداف و اعتراض مردم را در خیابانها به اهتزاز در آورد و نشان داد که مردم پیگیرانه عزم جزم کرده اند تا این فاشسیم اسلامی را به زیر بکشند.١٣ آبان همچنین موج جدیدی از حمایتها و پشتیبانیهای مردم جهان را به خود جلب کرده است.
بعد ازاعتراضات اخیرجناح خامنه ای- احمدی نژاد توانست برای مقابله با این شرایط نیروهای ضد بشری درون حاکمیت بخصوص نظامی و لباس شخصیها را یک دست ترکند و علیه مردم بمیدان آورد .نظام اسلامی جهت سرکوب مبارزات مردم و ایجاد رعب با زندانی کردن هزاران نفر ، شکنجه های طاقت فرسا ، اعدام و ترورو تجاوز علناٌ در خیابانها هم شروع به کشتار کرد .اما مردم  ایران در مقابل این همه قصاوت  و خون ریزی و علیه این بساط ننگین اسلامی  که بپا داشته اند ، جسورانه تر بمیدان این نبرد آمدند و لحظه به لحظه این نبرد را با شرایطی حساب شده در گذرگاههای مختلف و با تجربه چگونگی رودرروئی با نیروهای انتظامی علنی ومخفی رژیم در سیزده آبان بنمایش گذاشتند. مردم معترض در این روز نفرت عمیق خود را از رژیم اسلامی و در عین حال توانائی مقابله با رژیم را به مخالفین و موافقین جهانی خود  باشکال مختلف  در مقابل مدیا نشان دادند.
" اصلاح گرایان " درون حاکمیت که فرمان اصلاحات را به آقای موسوی سپردند وایشان  نا خدای این کشتی شدند وخواستند که نظام اسلامی از زیر تیغ تیز انقلاب بیرون ببرند هم نتوانستند مردم را به دنبال اهداف خود بکشند. مردم آزادیخواه ایران بر خلاف نظرات و انتظارات بعضی از احزاب  ایرانی با تاکتیکها ی درست خود  از همه آنان عبور کردند و در مارش خود در خیابانها این را اعلام کردند که موسوی بهانه است ، کل رژیم نشانه است.
در این گذرگاه که مردم دارند از موسوی کروبی عبور می کنند احزاب پیشرو و رهبران و کلاٌ اپوزسیون رژیم اسلامی چه راست و چه چپ چه مسئولیتی دارند ، چه جایگاهی را برای خود بعنوان اپوزسیون تعریف می کنند؟ مردم به خیابانها آمده اند.  به مبارزه شان ، به مقاومتشان  به تعرض شان به حکومت خدا بر روی زمین، و به عزم واراده تحسین بر انگیزشان نگاه کنید. ، سی سال است  که مردمِ بستوه آمده ، در انتظار رهایی از شر نکبت جمهوری اسلامی بوده اند و در این راه به اشکال مختلف مبارزه کرده اند. حضور میلیونی مردم در ماههای اخیر در خیابانها را باید در این راستا و در ادامه مبارزه سی ساله شان دید و بررسی کرد.
 
مسئله انتخابات و اعتراض به آن تنها فرصت و بهانه ای بود برای ابراز اعتراض عمیق مردم به کلیت نظام اسلامی .هم اکنون که توده ها به خیابان آمده اند هر انسان منصفی که حتی اگر یک بارشاهد تظاهراتها بوده باشد، اگر چشم و گوشهای خود را آگاهانه نبندد٬ می داند که با چه  شعارها یی ،با چه نقدی و با چه پرچمی  مردم دارند اعتراض می کنند. باید دید در تحولات سیاسی یک جامعه در شکل گیری انقلابی که در آن جامعه در جریان است نقش احزاب  درسمت و سو دادن به آن چیست؟ وظیفه  پیشروان  و احزاب پیشرو چه می باشد ؟ هر حزب و سازمان وگروهی  در تلاش است که مهر خود را بر این جنبش  بکوبد. اسمش را می گذارد و جنبشش را تبلیغ می کند و این هم حق هر گرایش  و حزبی است. اینکه دیروز چه بودی و چکار کردی ، چه شاه کاری در گذشته از خودت نشان دادید، سد و موانع پیش پای مبارزات مردم را بر نمیدارد. راستش این امر مسئله خیلی ها نیست. امروز چکار می کنید ؟ در کدام جبهه قرار دارید؟ به کدام جنبش تعلق دارید و رهنمود می دهید ؟ یا کدام جنبش را دارید خنثی می کنید ؟ بنظر من امروز باید خود را تعریف و باز تعریف کرد. که در کجای این مبارزه و این خیزش وجنبش سرنگونی  که هر روزه  روند تازه ای را طی می کند قراردارید و جوابت به این اوضاع جدید چیست؟
من در این چند خط آگاهانه یک سری سوأل را مطرح کرده ام  و خطابم به اعضای حزب کورش مدرسی است که در این شرایط حساس عمیقاٌ به خواب غفلت فرو رفته اند. هر چند این مسئله جدیدی نیست  پایه فکری حزبشان متأسفانه چنین بوده وچنین است در طول این چند ماه هر تظاهرات و اعتراضی بوده است  بلافاصله از طرف رهبران این حزب با  اطلاعیه و سخنرانی هایی آن حرکت را به یکی از جناحهای رژیم ربط داده اند و اعلام کرده اند که این  جنبش جنبش آنها نیست ومداوما تبلیغ کرده اند که مردم را  خانه  نشین کنند. این رابارها  گفته اند ،نوشته اند و اسنادش هم موجود است.مگرآقای خالد حاج محمدی کادر رهبری این حزب  اخیراٌ در مقاله ای علیه مردمی که در سیزده آبان به خیابانها آمدند و علیه کلیت نظام اسلامی شعار می دادند این را ننوشته است . توجه کنید ایشان می گویند که " آزادیخواهی در این روزدر هیچ کجا نمایندگی نشد و قرار هم نبود که نمایندگی شود " سیاست حزب  ایشان قبل از این جریان حکم صادر کرده است که هر کس که در این روز به خیابانها بیاید یا در دانشگاهها اعتراض کند به یکی ازجناحهای رژیم وابسته است. در نتیجه این اعتراضات اساسا هیچ آزادیخواهی ای را نمایندگی نمی کند.
خواننده عزیز انصاف دهید.آیا انسانی ، حزبی ، جریانی  که در مورد اعتراضات  این مردم وبا شعارهایی مانند، زندانی سیاسی آزاد باید گردد و آزادی برابری، نه موسوی نه احمدی آزادی و برابری ، و مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور، شانه بالامیاندازد و مبارزات آزدایخواهانه مردم را به هیچ میگیرد،  از سلامت سیاسی بر خوردار اس