عملکرد حزب کمونیست کارگری درجنبش سبز

این متن بر اساس سخنرانی است که با همین عنوان در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۰۹
۱۴ مهر ۱۳۸۸ صورت گرفت

دراین بحث به این مسایل میپردازم

سیاست های حزب کمونیست کارگری در جنبش اخیر سبز

شعارهای  حزب و شعارهای مورد تائید  در جنبش سبز

خواستهای این حزب در انقلاب اخیرش

"در دوره انقلاب" سازمان این حزب چه بود؟

 

سیاستهای این حزب در جنبش اخیر سبز

جنبشی که از خرداد  ۸۸وبا "انتخابات" ریاست جمهوری درایران آغاز و تا هم اکنون هم ادامه دارد، مهر خود را بر جریانات مختلف سیاسی زد. حزب کمونیست کارگری یکی از این جریانات است. بدلیل جایگاه ویژه ای که این حزب درایران دارد و شهرتی که در دوران های مختلف پیدا کرده است لازم است به آن پرداخته شود. مسئله مهم تر اینکه این حزب مشغول است که سیاست و مواضعی که در دوره قبل ودر جنبش سبز بطورمشخص داشتند، را پس میگیرند ودارند به سیاستهای سابق برمیگردند، بدون اینکه کسی از دلایل آن با خبر شود.

این مسئله مهم هست که جریانی مثل حزب کمونیست کارگری، سیاستها و شعارها وخط مشی ای که درآن دوره داشت،خواستهایی که برای خودش وبرای مردم طرح میکرد وسازمانی که برای اجرای وظایفش داشت بررسی کنیم. این سرخط بحث است ومن به یک یک اینها برمیگردم که این حزب دراین دوره چه مشخصاتی داشت.

 مشخصات هر حزب وهر جریانی را اساسا" با سیاست هایش، شعارهایش، خواستهایی که طرح میکند، سازمانی که میسازد و نوع دخالتگریش در جنبشها و حرکات اعتراضی، میتوان شناخت.

حزب کمونیست کارگری در جریان جنبش سبز در کنار جریانات راست و بورژوایی قرار گرفت. این جریان را باید بهتر شناخت، این  موقعیت را را باید از سیاستهایی که این حزب در این جنبش در پیش گرفت متوجه شد و از شعار هایی که داشت و نیرو و سازمان و امکاناتی که برای شرکت در "انقلاب" داشت بررسی کرد. ادعایی که خود این حزب دارد چیز دیگری است. مساله این است که بعد از گذشت ۳ ماه از این تحولات در ایران و با افت جنبش سبز، این حزب آنچه را که قبلا و در گرماگرم فعالیتهایش بعد از "انتخابات" ریاست جمهوری میگفت دیگر تکرار نمیکند و تغییر سیاست داده است بدون اینکه آن را اعلام کند.

این حزب شعارها ، سیاستها وبحثهایش در این دوره را یواشکی تغییر میدهد و فراموش میکند که دریک انقلاب شرکت کردند و در این انقلاب متحدینی داشتند وشعارهای معینی داشتند و خواستهای معینی را دردستورخودشان ومردم گذاشتند.

 

ازنظرمن این جریان کمونیست نیست ومدتها است که نیست وبطورواقعی ازاین سابقه واز این  نام وازآن خوش نامی رهبر و رهبرانش وتشکیلات معین وعملکردی که داشت استفاده می کند.

آن سابقه با این حزب امروز یکی نیست. یک جریان دیگراست وسیاست های دیگری را دارد و به طور مشخص باید در موردش حرف زد به ویژه اینکه یک دوران سرخوردگی به طور مشخص از این انقلابشان به وجود میاید و شروع هم شده است و با انتقاد هایی که از نقش موسوی و رفسنجانی و "سازشکاری" و "ناپیگیری" هایشان شروع شده است دلسردی  از آنها را نشان میدهند. خیلی از مردمی که در این جنبش شرکت کردند و یا به آن امید بسته بودند این احساس را دارند. ماهیت این انتقادات و دلسردی ها ناراحتی از توقع و انظاهری بود که از رهبران این جنبش بوگود آمد و این دلسردی و ناراحتی از یک دوست و هم پیمان است!  

 این به طور مشخص باعث سرخوردگی در میان مردم و سرخوردگی نسبت به سیاست میشود.  در میان کارگران  و هر گروهی که امیدی به این جریانات داشتند و فکر میکردند که این رهبری و جریانش می توانند راه حلی برای بیرون آوردن مردم ازدست رژیم جمهوری اسلامی وهمه ی نکبتهاومصیبتهایش باشد، این سرخوردگی به وجود میاید. کارگران وما کمونیست ها نباید این اجازه را بدهیم. شکست اینها شکست ما نباید باشد. ازاین لحاظ نقد تک تک سازمانها وجریاناتی که درجنبش اخیروحتی قبل از"انتخابات" 22 خرداد ریاست جمهوری و بعد ازآن در حدود سه ماه تاثیری، صحبتی ونفوذی داشتند و کلامشان را به کار انداختند، مهم است.

شناخت از  این جریانات  که بهر اندازه درسیاست در ایران نقش و دخالت دارند  لازم است و این سرخوردگی نباید به جامعه و به کارگران برسد. باید کارگران و کمونیست ها یک تصویر روشن از آنچه می خواهند  داشته باشند. ما درحزب حکمتیست تلاش کردیم در چند ماه گذشته این تصویر را بدهیم، سیاست کارگر وکمونیست ها را در ایران معنی کنیم.

  سیستمی  که حزب کمونیست کارگری ایران در این دوره نمایندگی کرد، تنها مال آنها نبود مال بسیاری از مردم، که دنبال یک سراب رفتند هم شریک بودند. همه دنبال جریان سبز افتادند. چه در داخل وچه در خارج. فکر می کردند که این جریان می تواند جمهوری اسلامی رابرایشان عقب بزند و به آن تکیه دادند. جنبشی که رهبری اش موسوی ورفسنجانی و کروبی ، یعنی یک بخش از خود رژیم بود.حزب کمونیست کارگری و جریانات شناخته شده ای مثل راه کارگر،آذرینی ها ،اکثریت ،حزب توده و … همه در این سیستم ودر این مایه بودند که فکر می کردند با آمدن مردم به خیابان و رهبری موجود مثل موسوی و کروبی و رفسنجانی وامثال اینان می توانند راهی را برای مردم نشان بدهند. من بعدا به این ها برمیگردم که حزب کمونیست کارگری و جریانات دیگر هر کدام پایه های سیاسی و دخالت گریشان همان نمایندگی کمونیسم بورژوایی  در ایران بود که در این ج