اعتصاب کارگران خباز سنندج، یک الگوی پیشرو و موفق!

ata.kholghi@gmail.com 

کارگران خباز سنندج بعداز چند دور مذاکره بی فرجام با مقامات دولتی، سرانجام طی یک اعتصاب سازمان یافته هشداری موفق شدند به خواستی که داشتند «خواست افزایش دستمزدها» دست یابند. 

این موفقیت نه تنها همه کارگران را خوشحال ساخته است، که الگویی هم به دست داده است تا از این ببعد کارگران همین صنف در شهرهای دیگر و کلاً همه کارگرانی که محصول کارشان و خدمات شان در زمره نیاز مندی های روزمره مردم است، این شیوه از مبارزه را تجربه کنند. 
این موفقیت تنها موفقیت کارگران خباز سنندج نیست، موفقیت کل کارگران و جنبش کارگری ایران است که ارزنده و در خور ستایش می باشد و جا دارد همه کارگران به این بخش از هم طبقه ای های خود درود بفرستند و تبریک بگویند. دست مریزاد رفقا!
اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج ویژگی هایی داشت که می توان از آنها درسهای ارزنده ای آموخت. این ویژگی ها چه بودند و چه هستند شنیدنش از زبان خود کارگران اعتصابی و از زبان رهبران عملی و فعالان دلسوز این بخش کارگری شنیدنی ترند. باید پای صحبت شان نشست و ریزه کاری های این اقدام موفق کارگری را از زبان خودشان شنید.
بی گمان یکی از وظایف طبقاتی فعالان کارگری ایکه هدایت و رهبری این اعتصاب را به عهده داشته اند، این خواهد بود که تجارب و دستاوردهای این اعتصاب را با جزئیات و به هرشکلی که برایشان مقدور است به هم طبقه ای های خود منتقل کنند. کارگران به اینگونه انتقال تجارب نیاز دارند!
یکی از برجستگی های اعتصاب اخیر کارگران خباز سنندج در این است که این اعتصاب خصلتی تعرضی داشته است و باید در ردیف اعتصابات تعرضی به حساب اش آورد و به این اعتبار ارجش نهاد.
گو اینکه هرشکلی از اعتراض و مبارزه متشکل و سازمان یافته کارگران مهم و عرصه ای برای تقویت روحیه اتحاد و همبستگی و میدانی برای آبدیده شدن رهبران کارگری و رو آمدن رهبرانی جوان تر است، اما دستاوردهای اعتصاب به عنوان عالی ترین شکل مبارزه و آنهم اعتصاب تعرضی، بمراتب با اهمیت تر و بمراتب ارزشمندتر است.
پروسه مبارزات کارگران خباز سنندج و سرانجام موفق آن، آنقدر چشمگیرند که هر کسی را متوجه خواهد ساخت که این کارگران و فعالانش چقدر هوشمندانه و چقدر پی گیرانه و چقدر جسورانه و با چه عزم و اراده استواری این اعتصاب عمومی را سازماندهی و هماهنگ و به سرانجام رسانده اند.
از چند و چون پروسه تصمیم به این اقدام موفق کارگران خباز سنندج بر می آید که آنها کاملاً بر اهمیت محصول کارشان «نان» و ارتباطش با زندگی روزمره مردم واقف بوده اند و می دانستنه اند که توقف کارشان مردم را با چه مشکلات احتمالی جدی ای روبرو خواهد ساخت. 
آنها کاملاً بر این امر آگاه بوده اند که «نان» یکی از اساسی ترین مایحتاج روزمره طیف وسیعی ازمردم و یکی از اصلی ترین غذاهای هر وعده غذایی خود کارگران و زحمتکشان و اقشار تهیدست جامعه و از نیازهای غیر قابل صرفنظر کردنی آنها ست و نبود و کمبود آن در سفره این مردم ولو کوتاه مدت و تنها برای چند روز هم، دشوار است! 
کارگران خباز سنندج با توجه به این مهم و برای اینکه در طول زمان اعتصاب شان مردم در تهیه نان مورد نیازشان با مشکلی جدی روبرو نشوند، آگاهانه و بشکلی سازمان یافته مانع از پیوستن برخی از خبازی های سطح شهر به این اعتصاب عمومی شده اند.
کارگران هوشیار و مبارز خباز سنندج با این دور اندیشی مسئولانه، در عین حال که با این کارشان نه تنها نخواسته اند که مردم با مشکلی مواجه شوند، عملاً هم توطئه کارفرمایان و دولت را که معمولاً در جریان هر اعتصابی مردم را علیه اعتصاب کنندگان تحریک می کنند، خنثی کرده اند و حمایت و پشتیبانی مردم را نیز نسبت به اقدام خود جلب کرده اند. 
در برخورد به اقدام کارگران خباز هم، مردم هوشیار و مبارز سنندج نیز این واقعیت را پذیرفته اند که اگر کارگران وادار شده اند که موقتاً از پخت «نان» خودداری کنند، به این خاطر است که کارفرماها و دولت حقوق کارگران را نادیده می گیرند و راه های دیگر مبارزه برای تحقق مطالبات برحق شان را بر آنها بسته اند. 
در این میان هم کارگران خباز و هم مردم سنندج اوج احساس مسئولیت را نسبت به هم از خود نشان داده اند که ستودنی و به یاد ماندنی است.

اهمیت اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج، تنها در آن نیست که توانسته اند به یکی از مطالباتشان دست یابند، این اعتصاب پیام های امیدوار کننده ای را در خود دارد که می توانند به عنوان الگویی نو و موفق پیش روی همه کارگران قرار گیرند.
یکی از این پیام ها اینست که به کارگران آن مراکز تولیدی و خدماتی که حاصل کار و خدمات شان نیاز روزمره مردم را پاسخ می گویند و به این اعتبار در ردیف مراکز کاری حساس قرار می گیرند، نظیر: «نیروگاه های برق، مراکز آبرسانی شهرها، شهرداری ها، کشتارگاه ها» کارگران و کارکنان مرکز مخابرات، معلمان و پرستاران و کارکنان و کارگران بیمارستان ها، و…» یادآور می شود که: برای شکستن دیوار بی اعتنایی رژیم در برابر مطالبات شان، باید پا پیش بگذارند و با اعلام اقدام به اعتصاب، مطالبات خود را پی بگیرند.
یکی دیگر از پیام های این اعتصاب این بوده است که: اگر کارگران اینگونه مراکز کار مصمم و قاطع به میدان آیند و توهمی به وعده و وعیدهای کارفرمایان و دولت نداشته باشند و عالی ترین شکل مبارزه یعنی اعتصاب را انتخاب کنند، دولت و سرمایه داران علیرغم همه ظرفیت های جنایتکارانه و سرکوبگرانه شان وقتی که می بینند با توقف کار ضربه اقتصادی می خورند و خسارت می بینند و این اقدام بازتاب وسیع اجتماعی خواهد داشت، راه دیگری جز گردن گذاشتن به خواست و مطالبه کارگران در پیش نخواهند