بیم از آن می رود

در سال ۱۳۶۷ به هنگام قتل عام زندانیان سیاسی، زندانیانی را کشتند که در بی دادگاه های رژیم محکوم به حبس های کوتاه و بلند مدت شده بودند. در میانشان، بودند؛ کسانی که حکم به آزادی داشتند، ولی در گورستان های مختلف و گورهای دسته جمعی جای داده شدند. گورستان خاوران و ۳۱ مکان دیگر که مورد شناسایی قرار گرفته اند، گواه جنایات انجام شده هستند. امروزه، حکومت درصدد است با جلوگیری از حضور و تجمع مردم در این گورستان ها و تخریب آنها، آثار جنایات خود را پاک کند.

حکومت اسلامی در ایران، اولین حکومتی نیست که به اقدامی این چنین دست زده است. در کشورهای مستبد شباهت های تاریخی- سیاسی بسیاری وجود دارد. در کشور شیلی نیز اینچنین کردند و در جریان کودتای نظامی آگوستو پینوشه در سال ۱۹۷۳ پنج هزار نفر را در استادیوم ورزشی سنتیاگو به رگبار بستند و خواننده انقلابی ویکتور خارا و آلنده از جانباخته گان این کودتا هستند.
در اسپانیا در جریان جنگهای داخلی ۵۰۰ هزار نفر را کشتند. ژنرال فرانکو هزاران نفر را به جوخه اعدام سپرد و در گورهای دسته جمعی جای داد و از میان آنها می توان از فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نویسنده  ۳۸ ساله اسپانیولی نام برد که تا به امروز محل دفن و جنازه او پیدا و شناسایی نشده است.
در کشور اندونزی، اولین حکومت مستقل با رهبری دکتر احمد سوکارتو به دست ژنرال مسلمان محمد سوهارتو در ۱۹۶۵ سقوط کرد و در جریان این کودتا که آمریکا آن را حمایت مالی می کرد بیش از یک میلیون کمونیست اعدام شدند. حکومت اسلامی به قدرت رسیده در اندونزی، دستگیر شدگان را پس از تحمل وحشیانه ترین شکنجه ها قتل عام کرده و در گورهای دسته جمعی به خاک سپردند. در سال ۱۹۶۶ سوکارتو را به قتل رساندند و هیچ زنی نمانده بود  که در زندان مورد تجاوز جنسی قرار نگرفته باشد. 
در سی سال گذشته انواع قتلها و جنایات توسط حکومت در ایران انجام گرفته است که در نیم قرن گذشته بی مانند هستند و اینک وحشت از تکرار جنایات سال ۱۳۶۷ است. بیم  از آن می رود که حکومت وقت ایران به محکوم و غیر محکوم رحم نکند و زندانیان سیاسی و روزنامه نگاران را قربانی بود و نبود خود کند. ظاهراً جمهوری اسلامی اصل آزمون و خطا را با زندگی و مرگ شهروندان هم معنی ساخته است و متهمانی را که خود به گذراندن حبس محکوم کرده بوده است به جوخه های مرگ می سپارد.

اقدام غیر انسانی روز گذشته نمونه ای است از تجدید نظرهای جمهوری اسلامی. حکومت با کشتن احسان فتاحیان و سایر مبارزین مهر جنایتی دیگر را بر پیشانی خود کوبیده و می کوبد و سی سال جنایت و شکنجه را تداوم می بخشد.
اعدام ناجوانمردانه احسان فتاحیان را محکوم کرده و همگام با مردم، برای توقف جنایات و بی عدالتی در ایران و جلوگیری از غرقاب خون شدن سینه ی شهروندان از سازمان های مدافع حقوق بشر خواهانم که در جهت آزادی بی قید و شرط روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی فارغ از ایده و اندیشه هایشان اقدام کنند. 

۱۲ /۱۱/ ۲۰۰۹