حزب کمونیست کارگری و آلترناتیو انقلاب انسانی، حکومت انسانی

محمد آسنگران بدنبال مقدمه پرخاشگرانه به اسد گلچینی و علی جوادی در جواب به نقد سیاستهای این دوره حزب کمونیست کارگری، به دفاع از شعار انقلاب انسانی برای حکومت انسانی پرداخته است.

توجیهاتی که محمد آسنگران جهت قالب کردن انقلاب انسانی، حکومت انسانی بجای انقلاب سوسیالیستی، حکومت سوسیالیستی و هم معنی و همطراز خواندن این دو می آورد، هیچ وجوه و استدلال قانع کننده ای  برای اثبات یکی بودن این شعارها را شامل نیست و چیزی قابل فهمی را در این زمینه به کسی منتقل نمی کند.

ایشان جهت اثبات درستی این شعار، آنرا آلترناتیو امروز کمونیستها درتمایز با حکومتهای دست ساز بورژوازی بر مبنای ملیت، قومیت و مذهب قرار میدهد( لابد شعار انقلاب کارگری، جمهوری سوسیالیستی کم و کسری در تمایز با حکومتهای مذکور دارد!) حیف که منصور حکمت که در زمان حیاتش این حکومت های دست ساز مهندسی شدند، چنین شعاری به فکرش نرسید! و شما نیز در آن زمان یاد آور نشدید که ابتکار شما را در زمینه طراحی چنین شعار آلترناتیوی تحصین نماید و آنرا در کنار کمونیسم مارکس که در تمایز با انواع سوسیالیسم بورژوازی آن زمان به جنبش طبقه کارگر اطلاق شد و انتخاب نام کمونیسم کارگری توسط منصور حکمت که در تمایز با انواع کمونیسم های ملی زمان ما بود قرار دهد. هر چند شما نیز با تاخیر ناچیز چندین ساله و در بحبوبه برو و بیایی جنبش سبز این آلترناتیو انسانی بنظرتان رسید، اما به هرحال ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است و تحصین منصور حکمت را که اکنون در میان ما نیست، جامعه و کمونیسم بیربط به زمان حاضر، که در مقاله تان مرقوم فرموده اید به شما بدهکار است!                                                                     باید اذعان نمود، اگر منصور حکمت کمونیسم کارگری را در تمایز با کمونیسم بورژوایی دوران حاضر قرار داد. (در این مورد نیز محمد آسنگران این دو را هم سنگ می گیرد.) حزب شما نیز ناسیونالیسم انسانی! و مدرن غربی را در مقابل قومیت، مذهب وناسیونالیسم شرقی، ایرانی قرار دادید. این واقعی تر و به حقیقت نزدیکتر است، این سرراست تر و بی غش و غل تر است تا هم سطح معرفی کردن انقلاب انسانی با انقلاب سوسیالیستی، انقلاب با هر ترکیب اجتماعی به حرکت در آید، دولت منتج از آن طبقاتی است. بسته به این که کدام حزب طبقاتی و جریان اجتماعی افق خود را به  پرچم آن تبدیل کرده باشد، قیام کننده گان، آن جریان و طبقه اجتماعی که انقلاب را رهبری نموده، در راس قدرت قرار خواهند داد. مقوله انقلاب و دولت پسوند غیر طبقاتی (انسانی) نمی پذیرد و کمونیست ها نیز کلمات تهی از محتوای طبقاتی را برای نام گذاری انقلابات به کار نمی گیرند. افق حاکم بر انقلابات به یکی از طبقات اجتماعی، بورژوازی یا پرولتاریا تعلق دارد. انقلاب انسانی چیزی بیش از آرزوی اقشار میانی و متوهم اجتماعی در جنبش اخیر نیست.                                                                                                                                              محصول انقلابات بسته به افق حاکم بر آن ها می تواند دولت های بورژوای ( ملی، مذهبی، قومی و… ) و یا کارگری و سوسیالیستی باشد. (نه حکومت انسانی) هرکس به اسم های فوق الذکر مراجعه کند متوجه خواهد شد دولت موجود حاصل کدام انقلاب و نماینده کدام طبقه است.                                                                                                                                       تنها جواب شایسته به بربریت سرمایداری و رسوبات ملی،مذهبی و قومی آن که بعد از سقوط بلوک شرق از قهر زمین بیرونش  کشیدند و جهت دسترسی به مقاصد کثیف شان به جان مردم انداختند، انقلاب کارگری و حکومت سوسیالیسی است. حکومت انسانی شما در بهترین حالت و با اغماز در مورد التقات و پوپولیسم نهفته در آن، خواهان حکومت رفاه دوران سوسیال دمکراسی است که مدت ها قبل زیر ضرب هارترین جناح سرمایه داری پر و بالش ریخت و از دور خارج شد و دیدیم که چگونه شمشیر را در خدمت برادرهارش از رو بست و میدان سیاست را بطور کامل به جناح راست سپرد و متاسفانه این شانس شما را در ایجاد چنین حکومتی در ایران کمتر میکند. با وجود این مبادا آزاری به این شعار همطراز سوسیالیسم برسانید. ممکن است در مواقع ضروری لازم آید و هیچ بعید نیست در پیچ بعدی جنبش تان سر بلند کند و باز به آن احتیاج پیدا نماید.                                                            حکومت انسانی رگه ی فکری مشخصی را در جامعه نمایندگی نمیکند. منفعت طبقه معیینی را منعکس نمی کند. هر چند هم با لغت ظاهر فریب انسانی، آن را تزئین نمائید باز انسان ها به طبقات دارا و ندار در جامعه تقسیم می شوند. کارگر و سرمایه دار مقولات طبقاتی هستند و تماما دارای اهداف و خواستهای متفاوتی می باشند. بلاخره معلوم نیست جمهوری انسانی دولت کدام طبقه است. این شعار همه را با هم بدون هیچ تعارض طبقاتی به بهشت موعود و برقرار کردن آزادی و برابر، جمهوری انسانی با یک انقلاب عمومی زیر چتر حزب کمونیست کارگری دعوت میکند. حمید تقوای جمله پایانی ده دقیقه صحبت تلویزیونی اش را در مورد این شعار چنین به اتمام میرساند:" تنها راه و تنها جواب به جامعه ایران یک جمهوری انسانی بر مبنای دفاع از اهداف، آرمان ها و خواست های همه انسانهایی  است که در ایران زندگی میکنند." این همان مدینه فاضله دیرین حمید تقوای بود که در خیابان های تهران به حرکت در آمد و مجال فکر کردن در مورد افق و آرمان حاکم بر آنرا از ایشان گرفت. شاید و یا اصلا لازم نبود در موردش فکر کند چون این خطی بود که ساله ها در راستای وقوع ش تبلیغ کرده بود و امروز انقلا ب مورد نظرش جواب میخواست و دیدیم که جواب مناسب خود را از این حزب را در یافت کرد. شایع است در زمان انوشروان عادل! گرگ و گوسفند با هم از یک چشمه آب می خوردند. لابد انقلاب انسانی شما نیز بر مبنای دفاع از اهداف و آرمان های همه انسانها در ایران چنین
می کند و کارگر و سرمایه دار را وادار میکند در بهشت انسانی شما( جمهوری انسانی) از چشمه حیات با هم آب بخورند و در کنار هم بدون دغدغه خاطر به زندگی ادامه دهند. تا بشکند گردن چپ بی ربط به زمان حاضر! که مثل شما دوران جنبش سبز را درک نکرد.البته انقلاب انسانی ، حکومت انسانی می تواند نام دیگری برای انقلاب اللعموم تان باشد که حزب شما صاحب اصلی و همه جانبه آن است. به هر رو نامی برای انقلابتان پیدا کردید و خود را از انقلاب، انقلاب بی نام رها نمودید. شما در جامعه پر تلاطم ایران طی ماه های تب آلود گذشته آلترنانیو نوینی به مغزتان خطور کرد که با کمونیسم کارگری در تنا قض بود، ولی به هر حال تنها راه ممکن جهت دسترسی و ادغام در جنبش سبز بود و آن هم اختراع انقلاب و دولت شایسته و مناسب این دوره بود. این هزینه ای بود که آگاهانه جهت هم سو وهم نوا شدن پرداخت کردید. راستش این شایستگی و لیاقت در تشخیص دوران ها از هر کمونیستی بر نمی آید.         در پایان فراموش نفرمائید و فراخوان شرکت مردم در اعیاد دولتی و مذهبی بعدی را جهت اعترض به خامنه ای و احمدی نژاد و برای گفتن مرگ بر دیکتا تور صادر نمائید!!