در مورد شرایط بحرانی پیش رو و برخوردهای خارجی ستیزی و عریانتر کارفرمایان !

اینکه سیاستهای بورژوائی جوابگوی روزمر گی و بهبود زندگی انسانها در جامعه نیست  و اینکه دوران سپری شده ایست و به بالاترین مرحله گندیدگی و اوج توحش وناکارآمدیش در امورات روزمره و زندگی اکثریت مردم جامعه رسیده جای تردید نگذاشته وبه عیان مشهود است . روزی نیست که این فاصله میان گرسنه و غنی بیشتر و بیشتر و عمیقتر نشود و بحرانهای ادواری سرمایه فواصلش کوتاهتر و با وجود تدابیر برون رفت از جانب ایدئولوگهای این سیستم پوسیده با تمام توان و قوایشان هیچ راه حلی ندارند و تدابیرشان تنها گذاشتن فشار بر قشر پائین و ضعیف جامعه ، کارگرو زحمتکش و اولین قربانیان همین اکثریت عظیم و ضعیف جامعه میباشد .

در این دو ، سه سال اخیر شدت بحران بحدی مشهود و ملموس است که شاید اذعان نمود که با دوره های پیشین قابل مقایسه نیست ، چگونه مرزها را از کشورهای بزرگ صنعتی در نوردید و بی محابا قربانی میگیرد و میلیونها انسان کار و رنج را از محیط کار کنده و به خیل بیکاران اضافه نمود و با عوامفریبی و دسیسه و همدستی سران حکومتها با سرمایه داران بنام راه حل و رفع بقولی بحران با بیکارسازیها و بستن محیطهای کار از کوچک و بزرگ مشکلات این بحران را بر سر کارگر و زحمتکش واقشار ضعیف جامعه خراب و خود را برای مدتی دیگر ادامه حیات ننگینشان در غیاب یک طبقه کارگر متشکل وآگاه به منافع طبقاتیش تضمین کردند .

در ضمن باید به پدیده دیگری که زائده همین نظام است اشاره ای داشت آنهم رشد ونمو رگه های خارجی ستیزی و حتی در شدت برخوردهای راسیستی و رشد اینگونه افکار بوضوح نمایان میگردد . بیخودی نیست که رشد اینگونه احزاب در فعالیتهای مستمر و حتی قابل دفاع از جانب ذهنیت عقب مانده وکوته فکر جوامع از حاشیه به میدان رانده شده و باد زده میشود و حتی بنوعی آگاهانه خارجی ، پناهنده و پناهجو جدا از اینکه مدتهای مدیدیست که از موضوعیت افتاده و بدان اهمیت چندانی نمیدهند زیرا دیگر به نیروی کارشان احتیاج ندارند دراین دوران بحران هر چه بیشتر با آن مقابله میشود و حتی باعث وبانی بحران و نا کارآمدی سیستم حکومتی شانرا از چشم مهاجر وخارجیها وانسانهائیکه بنحوی ازانحا بنا بدلائل سیاسی و اجتماعی از زندان و شکنجه وآزار و اعدام و خفقان کشورهایشان گریخته اند را عامل بیکاری وگرانی وبحران و …… خود قلمداد میکنند ، غافل از اینکه همین دول اروپائی و آمریکائی با سیاستهای توسعه طلبانه و استثمار گرانه شان همین کشورهای بقولی در حال رشد و …. را باین شیوه نگه داشته و بازارهای خود را رونق بخشیده و تقویت کرده اند .

سرمایه تا آنجا که در توان دارد توسط ایدئولوگهایش به بازسازی خود میپردازد و مشاهده کردیم که چگونه به تکاپو افتاده تا بقول خودشان بانکها وشرکتهای بیمه با سرمایه خودشانرا و ….. از بحران رهانیده و برای این منظور پلیدشان چگونه دسته  دسته در ابعاد وسیعی کارگران بیکار و از محیط کارشان دور ساخته و با عوامفریبی و با تظاهر باینکه باید بحران را از سر گذراند بار سنگین آنرا اکثریت نیروی کار جامعه کارگران و اقشار ضعیف جامعه میپردازند وسرمایه بازهم زالو صفتانه خون این طبقه زحمتکش را در شیشه میکند و با سیاست بنام صرفه جوئی و بقول خودشان کم کردن نیروی کار از محیطهای تولیدی تا بخشهای خدماتی از جمله بیمارستانها و درمانگاهها ، امور آموزشی و مدارس و دانشگاهها ، از کم کردن امکانات و رفاهیات بدست آمده از مبارزات بیدریغ برای بازنشستگان و خانه های سالمندان و خدمات شهری وبهداشت و نظافت وپاکسازی و محیط زیست و محلات و پارکها همگی بازندگان اصلی اش اکثریت مردم پائین جامعه هستند و زندگیشان تحت تاثیر قرار میگیرد ، و در این میان خارجی تباران در سطح گسترده تری خود و فرزندانشان بیشتر قربانی این شرایطند در سایه سطح معیشت پائین آنها همگ از دستاوردهای این بحران اقتصادی  این سیستم صد بار امتحان پس داده و با هیچ توجیهی قابل توضیح نیست و تنها راه بقایش تحمیل فقر وبدبختی و بی حقوقی بیشتر به اقشار پائین جامعه است و بس که دیگر نبایدتحمل کرد سکوت پیشه نمود .

بوضوح مشاهده کردیم که چگونه برای برون رفت و نجات بانکها و شرکتهای بیمه چه دست و دل بازیها که بخرج داده و میلیاردها به پایشان ریخته ودر مقابل چگونه به اخراج و بیکار کردن کارگران از محیطهای کارشان پرداختندکه همچنان ادامه دارد  ، در عوض چه پاداشها و اضافه حقوقهابرای مدیران درجه اول و کارفرمایان  والا مقام در نظر گرفته میشد که در موارد زیادی افشا وعلنی شد و با عوامفریبی و نیرنگ و درست کردن کلاه شرعی آنها را توجیه و حتی در مواردی بدفاع از آن پرداخته و بشیوه ای از آن عقب نشستند . ولیکن ایدئولوگهای این سیستم در موارد گوناگون و شبانروزی در جهت بقا وادامه ننگین راهشان بهر وسیله ممکن دست می یازند ، حال در کشورهای غربی بواسطه یکسری شرایط ایجاد شده و تحمیل شده به سرمایه دست به عصا و روباه صفتانه در جهت تحکیم روابط استثمار گرانه بر میاید و در کشورهائی که به در حال رشد وجهان سومی موسومند شمشیر رااز رو بسته و علنا و وقیحانه وبا ضرب وشتم آشکار به اخراجها و بیکارسازی و زدن امکانات و….. دست می یازد و توجیه شرعی ویا پوشش مذهبی و عوام پسندانه و قناعت وتحمل سختی برای بقولی نجات مملکت و میهن اسلامی به غارت و چپاول خود ادامه میدهند و در پر کردن هرچه بیشتر جیبهایشان از هر ترفند و جنایتی دریغ نمیکنند و این مبارزه ای جدیتر، قاطعانه تر و در پیوند بامبارزات کارگران در حزب طبقاتیشان جسورانه و مصمم و پرتو سیاست سوسیالیستی برای برپائی دنیائی عاری از نابرابری واستثمار وناعدالتی برای همگی و نابودی سیستم سرمایه داری .

 

بامید فراهم نمودن چنین شرایطی !

زنده باد  آزادی ،برابری ،حکومت کارگری!

 

نوامبر ۲۰۰۹ میلادی

اردشیر نصراله بیگی