واهمۀ حاکمیت، اپوزیسیون بورژوایی و امپریالیست ها از اعتلای مبارزات کارگری

اعتراضات بدون وقفۀ کارگران و تهیدستان ایران بر ضد شرایط فلاکت باری که نظام اقتصادی- سیاسی حاکم ببار آورده، و مقابلۀ توأمان صاحبان سرمایه و رژیم آنها با این مبارزات از مشخصه های بارز و عینی اوضاع سیاسی جامعه است. این برآمدهای کارگری که از دوران پهلوی ها بدین سو وجود داشته و تاریخ پر افت و خیزی را پشت سر دارد، در طی این سی سال ضد انقلاب اسلامی را هر بار به ترفندی و محک زدن نقشه ای واداشته تا شاید بتواند از فشار مبارزات صنفی و سیاسی طبقۀ کارگر و توده های زحمتکش بکاهد. 

همگان به خاطر دارند بعد از اینکه انحلال شوراهای کارگری و قتل عام کمونیست ها و رهبران کارگری، و سپس تداوم تعرض به حقوق کارگران و زیر ضرب گرفتن اعتراضاتشان قریب دو دهه نتوانست جنبش کارگری را منهدم سازد یا سدی در مقابل ارادۀ کارگران در دستیابی به حقوق شان تعبیه کند، آنگاه آمدند و دست به دامان رفرم و اصلاحات سیاسی شدند که از طرف بخشی از حاکمیت در برابر موج اعتراضات درون جامعه از جمله برآمدهای کارگری علم شد. با این تفاصیل حربه های این جناحی که اساساً بهدف رها ساختن رژیم از بحران های داخلی و خارجی سربرآورده بود کارساز نشد و عکس آن خیالات واهی، سال به سال دامنۀ مبارزات کارگری وسیعتر گشت و نهایتاً کشتی این جناح برای مهار جدال های کارگری و مخالفت های مردم ستمکش ایران، به یمن حضور برجستۀ گرایش سوسیالیستی در درون جنبش کارگری و سایر جنبش های اجتماعی به گل نشست.
بدنبال ناکام ماندن برنامه عمل های اصلاح طلبان حکومتی در سطح جامعه، شکست تحرکات خانۀ کارگر و شوراهای اسلامی کار، و به حاشیه رفتن نظرات و راهکارهای رفرمیست ها و سوسیال دموکراتهای جنبش کارگری، مجدداً سیاست سرکوب شدیدتر تحرکات کارگری، و برقراری فضای رعب و وحشت در سراسر کشور در دستور دولت سپاه پاسداران و محافظه کاران قرار گرفت که همتایان اصلاح طلب خود را نه فقط به دلیل عدم اطمینان به سیاست های راهبردیشان بلکه جهت یکدست ساختن حاکمیت و قبضۀ کامل قدرت سیاسی از مناصب مهم حکومتی پائین کشیده اند. اما بازهم برغم سرکوب های وحشیانه، بازداشت ها و حبس فعالین جنبش، پیکارهای کارگری روزبروز گسترش یافتند و در چهار، پنج سال اخیر شاهد عمیقتر شدن و شفاف تر شدن مطالبات کارگری بوده ایم.
خواست تغییر قانون کار، ایجاد تشکل های مستقل طبقاتی، بالا بردن سطح دستمزدها  و لغو قراردادهای موقت همپای اعتراضات پی در پی بر سر پرداخت حقوق معوقه، توقف اخراج و بیکارسازی، استیفاء بیمۀ بیکاری، حوادث محل کار، از کار افتادگی و… بر این عقیده گواهی می دهند. مضاف بر این موارد برگزاری مراسم های غیر دولتی اول ماه مه بدون ترس از دستگیری، شکنجه و زندان، و صدور قطعنامه ای ۱۵ ماده ای توسط ده نهاد کارگری و اجتماعی در سال جاری که در بردارندۀ مطالبات سیاسی و اقتصادی با اهمیتی است، باز بر این واقعیت تأکید دارد. این وضعیت همانا فرایند اوجگیری و رادیکالتر شدن مبارزات کارگری در این سه دهه سوای رهبران رژیم اسلامی- سرمایه داری حاکم، اپوزیسیون بورژوایی و قدرت های امپریالیستی را نیز سخت مشوش و مکدر ساخته است. به همین دلیل هر یک از اینان هم تا کنون برآن بوده اند، و هنوز برآنند تا به هر نحو ممکن مانع از پیشروی قدم های بعدی رادیکالیسم جنبش کارگری شوند.   
تا جائیکه به اپوزیسیون بورژوا- لیبرال مربوط می شود اینان در مقاطع گوناگون تا اینک، از هراس توان و ظرفیت مبارزات کارگری در تعیین تکلیف نهایی با مناسبات و شیوۀ تولیدی حاضر، و نمودار شدن نشانه های دگرگونی از پائین، مدام با توهم پراکنی و خاک پاشیدن به چشم کارگران و توده های ستمکش خواسته اند تا بجای حاصل شدن تغییرات بنیادین صرفاً امر متعارف کردن رژیم سرمایه داری را با اصلاح و بازسازی هایی در ساختارهای روبنایی کشور متحقق سازند و بدین نحو شرایط سوار شدنشان بر مرکب قدرت نیز فراهم گردد.
یقیناً این جریانات برغم اختلافاتشان با هم طبقه ای های مرتجع خود حول ادارۀ اقتصادی- سیاسی کشور یا به آب و آتش زدنشان برای بیرون کشیدن قدرت از دست این حاکمین فعلی، هیچگاه از تضعیف، تخطئه و نابود کردن جنبش کارگری و کمونیستی، ممانعت از وقوع انقلاب اجتماعی و جلوگیری از تکامل پروسۀ انهدام سیستم تولیدی مسلط بر ایران غافل نمی مانند. عملکردهای اپوزیسیون بورژوایی در دوره های پیش و درس های گرفته شده از آن نوع رفتارها – که به ماهیت طبقاتی اشان برمی گردد – نشانگر آنست که هرگاه لازم دیدند علیه طبقۀ کارگر و زحمتکش وارد وحدت عمل های اعلام نشده با رژیم خواهند شد. 
بروشنی معلوم است قدرت های امپریالیستی هم وارد آمدن کوچکترین لطمه ای را به منافع بلند مدت شان برنمی تابند. آنها بخوبی می دانند چنانچه روند اعتلای مبارزات کارگری و تعمیق افکار ضد سرمایه داری در جنبش کارگری ایران استمرار یابد، دیر یا زود نظاره گر تحولات انقلابی در این ملک خواهند بود. چنین رخدادی از نظر دول مذکور مفهومی غیر از اتمام سلطۀ آنان بر این کشور و از کف دادن منابع غنی آن ندارد؛ در نتیجه حساسیت امپریالیست ها روی این مسئله بیش از درگیری ها و سوء تفاهماتشان بر سر موضوعاتی مثل مسئلۀ هسته ای و… با حاکمیت است چرا که کارت های زیادی جهت تحت فشار گذاشتن رهبران جمهوری اسلامی در اختیار دارند و از طرف دیگر نیازهای متقابل طرفین همیشه راه رسیدن به توافقات دیپلماتیک – خواه علنی باشد و خواه پشت پرده –  را برایشان باز گذاشته است.
ازاینروی سالهاست ممالک امپریالیستی خواهان آن بوده اند تا نظام بورژوا- اسلامی توأم با تأمین نیازمندیهای بورژوازی جهانی از مجرای بکارگیری سیاست های اقتصادی نئولیبرالی و در نظر گرفتن مصالح استراتژیک غرب بویژه ایالات متحده در منطقه، در مسیر کنترل و درهم شکستن جنبش کارگری و کمونیستی ایران گام بردارد و با جدیت وظایفش را پیگیری کند. همانطور دیده ایم این رژیم در طول عمر ننگین خود کوتاهی ای در این رابطه بخرج نداده و همگام با راه اندازی بگیر و ببند، شکنجه، اعدام و اعمال وحشیا