بعد از ١٣ آبان و افق فعالیتها و سیاست کمونیستهای کارگری و انقلابی

Salehinia@aol.com

مقدمه:
۱۳ آبان امسال همانطور که پیش بینی می شد، رادیکالیزم انسانی و انقلابی را یک قدم بزرگ به پیش برد و راست جامعه از نوع سبز موسوی تا سبز خارج کشوریش را چند قدم بزرگ به عقب راند. موازنه قوا بین مردم و رژیم اسلامی ، بیشتر به نفع مردم تغییر کرد و رژیم مانورهایش بیشتر از روزهای قبل ، درماندگی و بی آیندگی خود را نشان دادند. بناپارتیزم احمدی نژادی ظاهرا آخرین صفحه حیات ننگین این رژیم است. بوی گند لاشه متحرک این رژیم بیشتر از گذشته بلند شده و لزوم جاروکردنش به امری فوری تبدیل گردیده. اینها احکامی است که هر ناظر بی طرف حتی بیرون از ایران و نا آشنا به تاریخ چند دهه اخیر هم نمی تواند انکار کند.

اگر از حد و اندازه ناظر خارج شویم و بخواهیم پله های بعدی را ببینیم و بسازیم، دیگر روی سنگرهای فتح شده توسط مردم شریف و انساندوست لم نخواهیم داد. برعکس اضطراب و نگرانی برمان می دارد که چه باید کرد که این نوزاد در حال عبور از کانال زایمان تاریخ، سریعتر متولد شود.
تولد لحظات بسیار سختی را طی می کند. هم شادی مرحله جدیدی از زندگی است و هم به محض حرکت نوزاد به سمت کانال زایمان، اتصال جفت به مادر سست می شود. نوزادی که حیاتش به ماندن در رحم مادر بود دیگر ماندنش آنجا خطرناک می شود. نه اکسیژن و نه مواد غذائی دیگر به شیوه کهن در دسترسش نیست. دنیای بیرون از رحم مادر او را فرا می خواند. این دنیا از او می خواهد که با ریه خودش نفس بکشد و مواد غذائی را هم از طریق دهان به بدنش وارد کند.
ماجرای تولد نوزاد، از بسیاری جهات ماجرای ورود به بحران مرگ و زندگی است. امید به زندگی بسیار غنی تر در بیرون رحم مادر و خطر مرگ در کمین اگر نوزاد در کانال زایمان زیادی بماند.
انقلاب در ایران وارد مرحله نهائی خود شده. در حال عبور از کانال زایمانش است. علائم این عبور و دردهای این مرحله همانست که ما از چند ماه پیش شاهدش هستیم.
دردی که در جامعه مردم را وادار به حرکت و حضور در خیابانها کرد در حال حاضر به افزایش فشار زایمان انقلاب منتهی شده. این انقلاب شروع شده نمی تواند در این مرحله بماند. ماندنش یعنی مرگش. باید به جلو برود تا زنده بماند.
آنها که نمی خواهند این زایمان تسریع شود، حقه ها و کلکهاشان تا همین جا نتوانسته مانع حرکت نوزاد انقلاب شود. اینها مخالف طبیعت انسانی عمل می کنند. خواهان ماندن جامعه در شرایطی هستند که ماندنش دیگر میسر نیست. دیگر تحمل کردنی نیست. ماندنش در این وضعیت بحرانی هم کشنده است.
مخالفین انقلاب و زایمان این نوزاد هم روی همین نکته حساب باز کرده اند. اگر نتوانند این نوزاد را به برگشت به وضعیت قبل خرداد وادار کنند، شاید بتوانند با نگه داشتن این نوزاد، مرگش را امکان پذیر سازند.
همه اینها را گفتم تا به این نتیجه برسم که ما عاشقان زایش نوزاد انقلاب نباید به آنچه ۱۳ آبان برایمان آورد بسنده کنیم. حرکت این نوزاد در کانال زایمان هم شادی آور است و هم نگرانی آور. باید برنامه قدمهای بعدی را روشن کنیم. باید با تمام قوا بکوشیم این قضیه را جا بیندازیم که ماندن در این مرحله هم خطرناک است. لحظات را نباید سوزاند. قدمهای بعدی را باید روشن کرد.
من در این نوشته کوتاه تلاش می کنم سوالات مهمی که در مقابل ما فعالین کمونیست قرار دارند ارائه دهم واز همه خوانندگان هم بخواهم رویش فکر کنند و نظر بدهند:

الف-چرا خطاب به کمونیستهای کارگری و انقلابی
ما من تلاش دارم همه کمونیستهای کارگری و انقلابی را چه آنها که منفرد عمل می کنند و چه آنها که در سازمانها و احزاب سیاسی، خطاب قرار دهم. خطاب من به همه آنهاست که پیروزی این انقلاب را با پیروزی برنامه سوسیالیستی و انسانی ، خلع کار مزدی و نظام سرمایه و سازماندهی شوراها بعنوان ابزار حاکمیت مردم بر سرنوشتشان امکان پذیر می بینند.
طبعا حزب کمونیست کارگری ایران و سنتش در این پروژه سیاسی پیش قدم بوده و این دیگر تلاشی لازم ندارد که اثباتش کنیم . اما من فکر می کنم بخصوص در شرایط کنونی ما می توانیم و باید در اشل وسیعتری عمل کنیم. ملاحظات حزبی نباید باعث شود که ما چیز بزرگاری را فراموش کنیم و آن سرنوشت این نوزادی است که وارد کانال زایمان شده و یا باید زاییده شود و زندگی را آغاز کند یا محکوم به مرگ خواهد بود.
من فکر می کنم جنبش آزادی خواه و برابری طلب و سوسیالیستی الان باید به افق پیش رو و برنامه عمل مشترک بیندیشد. اگر از موضع حزبی هم ما حرف می زنیم بخاطر همین احساس مسئولیت است. ما حزبمان را برای پیروزی این انقلاب می خواهیم ونه بر عکس. سرنوشت انسانها و مردم ما را به تحزب کشانده و نه بر عکس.
بنا بر این خطابم را می کنم به همه کمونیستها. این سوال را که چگونه می شود این انقلاب را در قدم بعدیش سازمان داد، بنوعی سوال فرا حزبی است. سوال در مقابل همه کمونیستهای ایران و دنیاست.
ما در پیچهای قبلی از سازماندهی کمونیستی و سوسالیستی کردن انقلاب ایران شاید چندین دهه و متاسفانه یکه و تنها در تئوری و عمل دفاع کردیم. حالا این انقلاب دارد بسیاری فعالین کمونیست منفرد و حزبی را بیدار می کند و به عرصه می کشاند تا کاری کنند. حالا بستر مبارزه کمونیستی حوزه اش دارد وسیعتر می شود و ما فعالین حزب کمونیست کارگری ایران بسیار خوشحالیم که فعالین کمونیست دیگر چه در ایران و چه در خارج ایران به صف سازماندهان انقلاب سوسالیستی می پیوندند و ما تنها نیستیم.
بنا براین سوال چه باید کرد بعد از ۱۳ آبان را من سوال پیش روی جنبش کمونیستی می بینم که مدعی است این انقلاب بدون حکومت کارگری انقلاب نخواهد ماند. به ضد خودش تبدیل می شود. نوزادی ناقض الخلقه همانند آنچه درسال ۱۳۶۰ از زهدان تاریخ در ایران بیرون آمد!

ب-افق پیش روی وضعیت کنونی و بررسی سناریوها

افق حکومت دوگانه:
نامعادله کنونی در ایران، نمی تواند پایدار بماند. دو جهان ، دو فضا و گفتمان ، دو زندگی در حال هم زیستی نا متعادل هستند. حکومتی که در مدیایش ادعا می کند دارد حکومت می کند و جامعه ای که در هر نفسش هر حرکتش و هر بیانش این حکومت را دفع کرده. این دو شقه شدن زندگی، ارزشها، فرهنگها ، معیارها به مرحله ای رسیده که جامعه دارد زندگی دوگان