دو نگاه و ارزیابی از اوضاع و چپ (پیرامون گفتگوی “فعالین چپ دانشجوئی” با سایت اشتراک)

نگاه‏ها از کارکردهای چپ متفاوت است و هر کسی دارد از دریچه‏ی خودی موقعیت گذشته و کنونی چپ را رقم می‏زند. تصویرهای داده شده، هم‏خوانی‏ای با واقعیات نه‏دارد. هر چقدر زیر و روی‏اش می‏کنیم، نمی‏توانیم به جمع‏بند صحیح‏ای که منطبق بر اعمال انسانی‏ست، دست یابیم. بزعم خود دارند به نقد نادرستی‏ها می‏نشیند ولی در عمل به راه دیگری می‏رونند و دارند نقش و پای خود را در بروز چنین وضعیتی کنار می‏کشند. همواره دارند نوک قلم‏شانرا به سمت دیگران نشانه می‏گیرنند و کاری به اعمال و رفتار خودی نه‏دارند.

 این کار ساده، به سیاست روتین همه‏ی نیروها و عناصر معتقد به آرمان‏های کمونیستی تبدیل گشته است. درد کهنه شده‏ای‏ست و به‏درجات متفاوت در ذهن همه ریشه دوانده است. بدون برو و بر گردی، شناخت چپ گذشته و امروزی، نیاز به نقد دیدگاه‏ها، سیاست‏ها و تاکتیک‏های‏اش دارد؛ نیاز به آن دارد که در وحله‏ی نخست نسبت به انحرافات خودی بی‏رحم باشیم و ناکرده‏ها و سبک‏کارهایی که منجر به خسران‏ها گردیده است را بدون پرده‏پوشی و بدون پنهان‏کاری بر شماریم و در ثانی، سستی‏ها و کم‏کاری‏های دیگران را ردیف نمائیم. این قاعده است و عکس‏اش، خلاف مسئولیت پذیری کمونیستی‏ست. تا مادامی‏که این سیاست یعنی سیاست نادیده‏گیری اعمال خودی،‏ سوار بر سیاست اصولی و تحول‏گرا باشد و تا مادامی‏که روند تخریبی پا بر جاست، کاری به پیش نه‏خواهد رفت و اوضاع, چپ و جنبش، روز به روز، بد و بدتر هم خواهد شد.

اخیراً سایت اشتراک با چند "فعال چپ دانشجوئی" گفتگوئی پیرامون موقعیت "چپ دانشجوئی" و چپ انجام داده است‏که بی‏فایده نمی‏باشد تا به جنبه‏هایی از آن‏ها، نگاهی بی‏اندازیم. گفتگوها و نوشتاری که من‏حیث‏المجموع از استخوان‏بندی‏ها و سئوالات یکسانی برخوردار بوده و هر یک از پاسخ دهندگان سعی نمودند تا به سهم خود بر نافرجامی‏های "چپ دانشجوئی" و چپ اشاراتی داشته باشند.
در حقیقت روح پاسخ‏ها در این گفتگوها واحد و گُنگ می‏باشد. خواننده را از درک حقایق و آشنائی با انحرافات بدور می‏سازد. ردی از سیاست‏ها، تاکتیک‏ها و سبک کارهای ناصحیح را نمی‏توان از میان این گفتگوها به بیرون کشید. امّا در عوض "فعالین چپ دانشجوئی" همه‏ی تلاش‏شان را بخرج داده‏اند تا توپ را در "زمین" دیگران نگه دارند و گریبان خود را از اوضاع به‏وجود آمده خلاص نمایند. به‏همین دلیل تصویرها نادرست کشیده می‏شود، اشاره‏ها غیر واقعی، غلو آمیز و به عبارت حقیقی‏تر، نفی جایگاه و نقش خودی، به جوهره‏ی این گفتگوها تبدیل می‏گردد. یا باید به نقد نشست و خارج از هر گونه ملاحظه‏کاری‏های سیاسی – تئوریک، گذشته‏ی سراسر انحراف خود را به چهار میخ کشید و یا به‏مانند ده‏ها انسان و نیروی موجود، سیاست سکوت را انتخاب نمود. وارد شدن به میدان و تکرار آن‏چه را که ما گفتیم و ارزیابی نموده‏ایم، صحیح بود، پاسخ‏گوی دردهای بی‏شمار جنبش نیست. این کار سرتاسر ایراد دارد و کمکی به رشد و شکوفائی جنبش نمی‏کند.
به‏هر حال گفتگوی "فعالین چپ دانشجوئی"، را اگر به‏خواهیم منصفانه مورد بررسی قرار دهیم، در همان راستا و محتوایی‏ست که ما تا کنون، صدها نمونه از این دست را در سایت‏ها دیده و خوانده‏ایم. حقیقتاً در این گفتگوها به چیزی جز این‏که، "حزبی"، جنبش "چپ" را به سرقت برده و آنرا کله و پا نموده است، دست نه‏خواهیم یافت؛ در این گفتگوها به چیزی به‏غیر از این‏که عده‏ای در یک روابط دوستی و خانوادگی، این بلا را بر سر "چپ دانشجوئی" آورده‏اند، نه‏خواهیم رسید. واضح است‏که این‏گونه پاسخ‏ها را نمی‏توان به حساب رد انحرافات گذشته نوشت. این نوع برخوردها رد پای درستی را بر جای نمی‏گذارد و نمایان‏گر عیار کمونیستی نیست و تاریخ به نیکی و با سربلندی از آن‏ها یاد نه‏خواهد کرد.

برای نمونه «مزدک طوسی‏نژاد» می‏گوید "امّا به نطر من حضور افراد مارکسیست و کمونیست در دانشگاه و در جامعه علت موثرتری بود. نسل جدیدی که با گسست از شیوه‏های چپ سنتی و روش‏های روتین گذشته، کار را آغاز کرده بودند و مجهز به دانش این‏کار بودند".
"از نظر من مبنای آشنایی ما با مارکسیسم و فعالیت‏های ما در قالب فعالین مارکسیست تا سال ۸۴، صرفاً دانشگاه نبوده است و ما در جامعه یکدیگر را پیدا کردیم، کانون تأسیس کردیم، حلسات برگزار کردیم و به‏هر شکل و نحوی افراد مختلف را از درون جامعه در خودمان جای دادیم و این روند نتوانست ادامه پیدا کند، به این دلیل که از سال ۸۴، به بعد امکانات ما برای ادامه کار آرام ارام سلب شد و در عین حال فشارهای امنیتی افزایش یافت. از اینجا به بعد ما آرام آرام به ناچار تنها دانشگاه را بستر مناسب این‏کار یافتیم و فعالیت‏های‏مان در جامعه نتوانست توفیقی داشته باشد، اگر چه هم‏چنان بر آن پای می‏فشردیم، چه در محیط‏های کارگری و چه در فعالیت‏های دیگری مانند حقوق زنان".

رویه‏ی عجیب و غریبی بر "چپ" امروزی حاکم گردیده است. افتخار همه بر آن است‏ تا گسست خود از "چپ سنتی" را بدون نقد جامع از کارکردها و روش‏های مبارزاتی‏اش اعلان نمایند. بعد از چنین خط‏کش‏های بی محتوایی‏ست که افراد، به "دانش" مارکسیستی مسلح می‏گردنند!! سئوال این است که چگونه می‏توان مسلح و مجهز به دانش مارکسیستی شد، بدون این‏که نقد نوشته و اعلام شده‏ای نسبت به سیاست‏ها، تاکتیک‏ها و کارکردهای "چپ سنتی" داشت؟ سندیت نقد را می‏بایست در کجا یافت و آنرا مطالعه نمود؟ به غیر از این است‏که می‏بایست هر نقد و ایده‏ا‏ی را به‏عینه دید و خواند؟ به غیر این است‏که می‏بایست شیوه‏های روتین و نادرست گذشته را که بر خیل خسران‏های چپ افزوده است و در خدمت به رشد و اعتلای جنبش‏های انقلابی نبوده است را بر شمارد، تا هم جامعه بر تفاوت‏ها آگاه گردد و هم بر وظیفه‏ی کمونیستی خود جامه‏ی عمل پوشاند؟ مازاد بر همه‏ی این‏ها وقتی از تجمع و گرد هم آمدن ا