تجربه را تجربه کردن خطاست

آقاى آیت اﷲ بدون عمامه میرحسین موسوى در چهاردهمین بیانیه خود فرسنگ ها حتى از خمینى در سال ۵٧ عقب تر است. خمینى که وعده آزادى حتى براى مارکسیست ها را میداد٬ پس از به قدرت رسیدن آن بلاها را سرما آورد٬ حال آقاى موسوى که از همین حالا روشن و شفاف میگوید که حکومت اسلامى با همه قوانین اسلامیش را میخواهد٬ چه بلایى سرمان خواهد آورد. آینده با موسوى هرگز بهتر از روزگارمان در زمان نخست وزیریش نخواهد بود.

آقاى موسوى به نام اﷲ (مطلق) سخنش را آغاز میکند نه به نام مردم و یا به نام آزادى که مردم ایران خواهان آنند. آیا زنان و مردان ایران براى اﷲ به خیابانها آمده اند یا براى آزادى٬ برابرى و مردمسالارى? کدامیک براى آقاى موسوى مهمتر است?

بنابر بیانیه ١۴ آقاى موسوى در تاریخ معاصر ایران٬ ١٣ آبان یادآور سه حادثه است:

١ "تبعید امام خمینى از ایران . . . که وقتى از صحنه دور شد دیگر چیزى از شور و تحول خواهى باقى نماند" (از متن بیانه ١۴ موسوى) خوب بخوانید٬ ببینید که چه عقب مانده و یک سونگر است این شاگرد خمینى. آن همه شور و تحول در ایران را بعد از سال ١٣۴٢ نه دید٬ نه شنید و نه خواند. نور سبز (رنگ سبز٬ رنگ آرم قبیله بنى هاشم٬ محمد٬ است) آنچنان چشم هاى موسوى را کورکرده که تحول و ترقى زنان آزاده را ندید. شاید نخواست ببیند٬ چون از نظر او این تحول نبود٬ بلکه فحشا و غرب زدگى بود که او بعد از انقلاب به مبارزه بر علیه آن برخاست.

آقاى موسوى آیا شما چیزى از جنبش دانشجویى ایران بعد از سال ١٣۴٢ شنیده اید? آیا به نظر شما جنبش دانشجویى٬ جنبشى آزادیخواهانه و ضد دیکتاتورى بود و یا غربى٬ آلوده و غیراسلامى? که با انقلاب فرهنگى به مبارزه با آن پرداختید.

مبارزات معلمان نیز حتما از نظر شما تحولى محسوب نمى شد٬ چون غیر الهى بود. آیا مبارزات طبقه کارگر نیز بى شور و بى تحول بود? آیا بدون مبارزات آنها انقلابى به وقوع مى پیوست? مبارزات کمونیست ها٬ دموکرات ها و آزادیخواهان ایران چطور? آیا به نظر شما چنین کسانى وجود داشتند و یا دارند?

٢" دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است٬ دانش آموزانى که براى تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکى از سبعانه ترین کشتار ها قرار گرفتند." (از متن بیانیه ١۴ موسوى) آقاى موسوى کشتارى که در زمان نخست وزیرى شما انجام شد سبعانه تر نبود? چرا از آن کشتار سخنى نمى گویید?به دستانتان نگاه کنید٬ هنوز رنگ سرخ خون زنان و مردان آزادیخواه و چپ این مملکت در آن نمایان است. در قرآن شما خوانده ام که کشتن غیر مسلمان (یا درست تر دگراندیشان) وظیفه دینى شماست و در قبال کشتن هر دگراندیش در بهشت یک حورى نصیبتان خواهد شد.

"اما به اندازه امام خود (دانش آموزان) شور در سینه داشتند"(از متن بیانیه ١۴ موسوى) آقاى موسوى امام خمینى شما چه شورى در سینه داشت٬ زمانى که در بدو ورود به ایران در هواپیما از او پرسیدند: چه احساسى دارید? جواب داد: هیچ. چه شورى!

٣"… در این رویداد ( منظور موسوى اشغال سفارت امریکا است) امام از دانشجویان مسلمان پیروى کرد . . ." (بیانیه ١۴ موسوى) چه افتخاری! آقاى موسوى آیا کشور دیگر نیز اجازه دارد سفارت شما را اشغال کند?

"آنک  سیزدهم آبان٬ این سبز ترین روز سال دوباره از راه میرسد. آیا امروز قابل تصور است که حرکت مردم بر اثر باز داشته شدن همراهى از همراهى خاموش شود? اگر اینگونه باشد دستاوردهایى چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده ایم"(از متن بیانیه ١۴ موسوى) . براى موسوى نقطه مهم تاریخ چهل و پنج سال گذشته یعنى بعد از سال ١٣۴٢ است. به عبارت دیگر ما هیچ دستاوردى از زمان مشروطه تا به حال نداشیم! تنها از زمان مخالفت ارتجاعى امام خمینى ( علیه حق راى زنان و گرفتن اوقاف از دست روحانیون) ما دستاورد داریم. همانطور که امامتان فرمودند ما از زمان حمله اعراب به ایران آدم شدیم و قبل از آن آدم نبودیم! چه دستاوردهاى نصیب ما شد: صدور فرمان قتل دگراندیش سلمان رشدى (آیا سلمان رشدى اجازه دارد علیه نویسنده اسلامى فرمان قتل صادر کند?)٬ بستن آیندگان٬ چادر گذاشتن به زور به سر زنان (آیا دولت دیگرى اجازه دارد به زور چادر از سر زنان شما بر دارد) ٬ صدور فرمان کشتار مردم در کردستان٬ ترکمن صحرا و کشتار خلق عرب٬ کشتار مردم در آذربایجان٬ کشتار صیادان بندر انزلى٬ ادامه جنگ٬ صدور انقلاب و  تقلب انتخاباتى در سال ۵٧ یعنى جوﺀ سازى و زورچپان کردن زمان و موضوع انتخابات٬ جمهورى اسلامى آرى یا نه?

"ما به اتکاى این ریشه هاست که سبز شده ایم" ( از متن بیانیه ١۴) چه ریشه هایى! حالا مى فهمیم که سبز از دید موسوى چه معناى و ریشه اى دارد:

ریشه اول٬ باور به قیام ارتجاعى خمینى در سال ۴٢ علیه زنان٬ فرهنگ٬ تمدن و حقوق بشر و بى هویت دانستن ما بدون اسلام عزیز.

ریشه دوم٬ سبعانه دانستن کشتار حدود ٧٠ نفر از دانش آموزان (که از نظر من حتى کشتن یک انسان هم امرى سبعانه است) و عادى جلوه دادن کشتار هزاران زن و مرد مسلمان٬ آزادیخواه٬ دموکرات و کمونیست در زمان نخست وزیرى آقاى موسوى و دیگر شرکایش به عنوان ملحد٬ منافق و مفسدفى الارض.

ریشه سوم٬ اشغال سفارت آمریکا.

ریشه چهارم٬" . . .با هر تلاش افراطى ( یعنى خواستن جمهورى غیر اسلامى٬برابرى زنان با مردان٬ بى حجابى٬ حقوق بشر٬ آزادى٬ برابرى و مردم سالارى) در این جهت برخوردى احتیاط آمیز داشته باشیم." (بیانیه ١۴ موسوى٬ توضیح داخل پرانتز از نویسنده) . پس سبز موسوى٬ سبز اسلامی است و سبزى که اکثریت مردم مترقى٬ آزادیخواه٬ دموکرات و چپ در داخل ایران خواهان آن هستند٬ سبز دیگرى است. مردم در شعارهایشان دموکراسی، آزادی، برابری و همبستگی خواسته اند و خواسته هایشان نیز روز به روز شفاف تر میشود.

کلن،۳نوامبر ۲۰۰۹