دانشگاه مستقل برای زنان و تحصیل علم خانه داری!

صافی گلپایگانی از آیت الله های مرجع تقلید، اخیرا در دیدار با مسئولان دانشگاه معصومه به تکرار چرندیات اسلامی و ضد انسانی  در مورد دختران دانشجو و نقش زنان در جامعه پرداخته است. وی  بر ایجاد دانشگاه های مستقل برای زنان و مردان تاکید کرده است. صافی گلپایگانی گفته است   " دانشگاه‌های کشور باید رشته‌هایی را آموزش دهند که علم خانه‌داری و تربیت فرزند را به دختران دانشجو ارائه دهد".

 

ابتدا باید گفت که حکومت اسلامی و آیت الله ها و مقلدانشان اگر چه توانسته اند فضای بشدت نابرابر و ضد انسانی بر علیه زنان در  این ۳۰ سال حاکمیت را دامن بزنند و  قانون و دولتشان تلاش کند اینها را جاری کند و فضایی جهنمی برای زنان ایجاد کنند، اما هیچگاه نتوانستند این چنین چرندیاتی را به جامعه تحمیل کنند و ماحصل آن حضور گسترده زنان در مدارس عالی حتی بیشتر از مردان و تحصیل در تقریبا همه رشته ها است، ماحصل  حضور قدرتمند و جسورانه زنان بر علیه قوانین ضد انسانی رژیم و ملا ها  در ۳۰ سال گذشته بوده است.

 

اگر این حکومت توانسته است  تعدادی از مردان را در جامعه  آگاهانه و از زاویه مردسالاری و تن دادن به این سنت های ارتجاعی  تحت تاثیر قرار دهد و یا مردان از سر منافعشان مردسالاری اسلامی را مقبول میدانند  و اخلاق اسلامی ضد زن را از زاویه این منفعت هم بیشتر قورت داده اند، اما  به هیچ عنوانی زنان  از خواست زندگی و کار برابر در جامعه با مردان و در برابر قانون را منصرف نکرده است.

 

صافی  گلپایگانی و هم قطارانش این را ۳۰ سال است تاکید میکنند و هنوز نتوانسته اند عملی کنند. مانع این کار هم همان زنان و جوانان آزادیخواهی بوده است که هر روزه قوانین اسلام و قلدریشان را مسخره کرده اند.

جنگ اسلام وقوانین مذهبی، سنت و اخلاق و رفتار ارتجاعی با زنان پایانی ندارد. از این بگذریم که خانه داری هم علم شده است! اما این دایناسورها بعد از ۳۰ سال و بعد از تکیه صرف بر استبداد و کشتار و ساکت کردن مردم و زنان چگونه است که جرات دارند این خزعبلات  را تکرار کنند؟ ظاهرا راه دیگری ندارند. همه پل ها پشت سرشان بشدت خراب شده است.

خانه داری و تربیت فرزند وظیفه هر  زن و مردی است که تعهد و زندگی مشترکی دارند، فراتر از آن وظیفه جامعه است که نسل هایش را چگونه تربیت میکند.  بویژه اگر جامعه ای و حاکمان و سردمدارانش مریض نباشند و جنون ضد زن نداشته باشند، زنان مانند مردان  برابر هستند. اینها نصف جمعیت هر جامعه یعنی زنان که مانند مردان میتوانند و قادر به همه فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و بویژه قضاوت! است، را سراغ خانه داری و تربیت فرزند میفرستند. طالبان های ایران ۳۰ سال است این آرزویشان متحقق نشده و راه دیگری غیر از دفاع از این چرندیات را ندارند.

 

در کنار این چرت و پرت گفتن های جناب آیت الله صافی گلپایگانی، نقش جریاناتی که مدافع حقوق زنان هستند و به چنین فضایی کمک میکنند، را باید خاطر نشان کرد از جمله کمپین یک ملیون امضا و فعالین و رهبرانش که برای نجات زنان از وضعیتی که دارند و دستیابی به حقوقشان، دست به دامان همجنسان همین آیت الله ها میشوند. یا در جریان جنبش سبز و فعالیت های آن باز هم مراجعه به منتظری و صانعی و امثالهم است که بخورد مردم گریزان از اسلام و قوانین و جنایاتش بر علیه زنان گل میکند. کمپین یک میلیون امضا با سر به این جبهه رفت و چنانچه از این راه امید سبز دل نکنند و حق خود را در اتکا به نیروی مبارزه با نظام و قوانین ارتجاعی اش از سبز و سیاه، دنبال نکنند، لابد از اولین داوطلبان برای اخذ مدارک بالا در زمینه علم خانه داری باید بشوند!

 

صافی گلپایگانی راهی جز تکرار موعظه هایش در مورد جامعه و نقش زنان در آن را ندارد. اما جریانات، فعالین و جوانان دختر و پسری که این روز ها  جانورانی همچون  منتظری و صانعی، همزاد آن و همجنس های صافی گلپایگانی، را به احمدی نژاد و خامنه ای ترجیح میدهند و آنها را رهبر و حامی خود میدانند، خطای بسیار بزرگی را مرتکب میشوند و عملا در میدان رقابت های اقتصادی و فرقه ای آنها سرگردان میشوند و باید فریب بدهند و فریب بخورند.

مذهب و قوانین مذهبی و دایناسورهایش، همه ضد زن، تبهکار و جهنمی اند.برای رسیدن به زندگی سالم در جامعه ای سالم برای شهروندانش، باید این ها را بوسیله انقلابی کارگری و کمونیستی پایین انداخت و زندانی کرد و تا مدتها آنها را به "کارخانگی" واداشت، اما مواظب بود که هیچگاه تربیت حتی فرزندان خودشان را هم به خودشان نسپرد!

۶ آبان ۱۳۸۸