جایگاه سیاسى کنگره هفتم حزب کمونیست کارگرى

این کنگره ,کنگره یک جریان بالنده و پر از امید به پیروزی است

کنگره هفتم حزب کمونیست کارگری در اولین هفته ماه دسامبر ۲۰۰۹ برگزار میشود. اولین سوال این است این کنگره چه تفاوتی با دیگر کنگره ها دارد؟ در چه شرایطی ما به استقبال این کنگره میرویم؟ چه پروسه ای را طی کرده ایم که به اینجا رسیدیم؟ اهمیت علنی بودن کنگره در شرایط کنونی چیست؟ و…. 

از لحاظ فرم و شکل و زمان, کنگره در ادامه کنگره های قبلی برگزار میشود. و این یک امر روتین برای حزب ما است.  اما آنچه این کنگره را از دیگر کنگره ها متمایز میکند, شرایط سیاسی ویژه ای است که در ایران با آن روبرو هستیم. جامعه ایران در یک موقعیت خاص و استثنایی قرار گرفته و بحث تغییر قدرت سیاسی و تحولات اجتماعی, موضوع داغ جامعه است. بالطبع وظایف این کنگره برای جوابگویی به مسایل پیش روی جنبشهای انقلابی و بویژه جنبش سوسیالیستی  بسیار کنکرت تر ازقبل است. این موقعیت تازه  و منحصر به فرد است.
کنگره هفتم حزب کمونیست کارگری ایران کنگره انقلاب است و به همان درجه که اوضاع سیاسی ایران و نقش جنبشهای انقلابی به نسبت گذشته ویژه و متمایز است, جایگاه این کنگره و موضوعات مورد بحث در این کنگره هم ویژگیهای این دوران را دارد.
امروزحزب کمونیست کارگری ایران, یک حزب جدی و مطرح و شناخته شده در ایران است. حزب ما , حزب دفاع از انسانیت و حقوق انسانی, حزب دفاع از برابری زن و مرد, حزب مخالف دخالت مذهب در زندگی مردم و حزب سرنگونی جمهوری اسلامی است.
حزب ما با فعالیتهای درخشان خود, با جامعه ایران و مبارزات مردم برای سرنگونی این حکومت  پیوند خورده و  در حقیقت حزب و جامعه به طور برجسته ای با هم چفت شده اند. اکنون نمیتوان سرنوشت حزب را از سرنوشت جامعه جدا ارزیابی کرد. این دو در هم تنیده شده اند. شکست و پیروزی مردم و جنبش انقلابی مردم شکست و پیروزی ما هم هست. 
موقعیت و جایگاهی که حزب در جامعه پیدا کرده است, امروزه بسیار متمایز از موقعیت حزب در گذشته و حتی نسبت به کنگره قبلی است. امروز حزب باید مستمر به عنوان یک جریان دخیل در مبارزات جاری نقشه و سیاست و تاکتیک خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی و حکومت بعد از جمهوری اسلامی به جامعه معرفی کند. این کنگره یک شاخص موفقیتیش این است که تصویر روشنتری به جامعه بدهد که چگونه میتوان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد و آلترناتیو جمهوری اسلامی و یا قدرتی که باید بر ویرانه های حکومت اسلامی بنا شود را بر چه اصول و مبنایی باید ساخت و زندگی میلیونها نفر را عوض کرد. 
انتظاری که تا هم اکنون از کنگره میرود اساسا بر این دو محور است. اول اینکه راههای به پیروزی رساندن این جنبش انقلابی را بررسی و روشن کند و چگونگی عبور از سدها و موانع پیش رو برای سرنگون کردن حکومت اسلامی را عیان کرده و راههای پیشروی را روشن کند, دوم اینکه تصویری شفاف و متمایز از احزاب و جنبشهای دیگر در رابطه با حکومت آینده مورد نظر تدوین و به جامعه اعلام کند. 
به یک اعتبار کنگره های دیگر همگی در جهتی بودند که جامعه بتواند به چنین موقعیتی برسد که بحث تغییر قدرت سیاسی به بحث روز تبدیل شود و جنبش سوسیالیستی نقش تاریخی خود را در آن ایفا کند. امروز ما به این موقعیت رسیده ایم که جامعه با یک خیزش انقلابی و زیرو رو کننده مواجه شده است. اینکه سرنوشت این جنبشهای انقلابی به کجا ختم میشود اساسا به این گره خورده است که طبقات اصلی جامعه, یعنی کارگر و سرمایه دار و نمایندگان سیاسی این دو در چه موقعیتی قرار میگیرند. حزب کمونیست کارگری ایران در شکل دان به این اوضاع دخیل بوده و تا کنون سدها و موانع زیادی را توانسته از جلو پای جامعه جارو کند. به همین اعتبار انتظار از حزب هم بالا رفته و حتی مخالفین ما به درست انتظاراتشان را از حزب مطرح میکنند. 
اجازه بدهید نمونه هایی را که به عنوان سد و مانع, در مقابل جنبش های اعتراضی مردم عمل کردند و ما توانستیم از آن عبور کنیم  را در اینجا معرفی کنم. جنبش دوم خرداد یکی از این سدها بود. گویا اولا حکومت اسلامی قابل اصلاح  بود و میشد آنرا " اصلاح " کرد و ثانیا گویا خاتمی و دوم خرداد, تفاوتی با حکومت اسلامی داشتند و میشد اینها را بعنوان یک حکومت نرمال و مقبول به مردم ایران و یا دنیا فروخت. تنها جریانی که در اپوزیسیون به طور جدی برای شکست آن پروژه و برای فراهم کردن فضای سیاسی به نفع چپ و جنبش سوسیالیستی تلاش کرد حزب ما بود. کارنامه دیگر جریانات سیاسی چپ و راست اپوزیسیون در مقابله با جنبش دوم خرداد چندان جالب نیست. افتخاری برایشان ندارد. کار جدیی انجام ندادند. جریانات راست تکلیفشان روشن بود خود را با آن جنبش برای اصلاح رژیم هماهنگ کردند. اما جریانات چپ متاسفانه در بهترین حالت خود را با تکرار اصول عام "سوسیالیستی" سرگرم کردند. جایگاه آن جنبش و پروژه مشخص آن جنبش را نشناختند. بخشی از این جریانات هم همانند راست جامعه  خود را با آن هم جهت دیدند و از زاویه مثبت به آن نگاه کردند.
بخشی از جریانات چپ کم و بیش خود را از میدان جنگ ما با دوم خردادیها کنار کشیدند و بسیاری از آنها مستقیم و غیر مستقیم کنار دوم خردادیها قرار گرفتند. من به صراحت باید بگویم حتی یک جریان جدی سیاسی و مطرح در اپوزیسیون ایران از میان جریانات چپ و راست نبود که با تمام توان خود را در شکست آن پروژه دخیل کند. ما در آن دوران تنها ماندیم. ما بودیم و میلیونها نفر مردمی که زیر پای حکومت "اصلاحات" له میشدند و زندگیشان با قبل از این دوره نه فقط تفاوتی نداشت, بلکه در ادامه همان حکومتهای قبلی با فقر و نداری و سرکوب دست و پنجه نرم میکردند. ما گفتیم  حکومت اسلامی قابل اصلاح کردن نیست و اینها همگی قاتلین مردم ایران هستند. ماگفتیم جمهوری اسلامی با اصلاحات و یا بدون اصلاحات باید برود و چون راه حل ما و تحلیل ما از اوضاع سیاسی جامعه درست بود, با شکست آن جنبش ک
ه میخواست حکومت جنایت اسلامی را بعنوان یک حکومت عادی عرضه کند, جنبش چپ و سوسیالیستی  امکان رشد و قدرت نمایی پیدا کرد.
اسناد جریانات سیاسی را در آن دوران مرور کنید و تفاوتها را ببینید. امروز هم داستان به نوع دیگری در دفاع و یا مخالفت و موضع بینابینی جریانات سیاسی در قبال جنبش انقلابی جاری دارد تکرار میشود. این هم محک دیگری است. جامعه باز هم خواهد دید که تفاوت ما با جریانات بینابینی چگونه است. 
یک موضوع دیگر پدیده انقلاب بود. امروز در ایران میلیونها نفر با پاهای خود رای به سرنگونی حکومت اسلامی داده اند. بخشی از مخالفین سرسخت انقلاب نیز مجبور شدند بگویند این روش متمدنانه و توده ای برای مقابله و سرنگونی حکومت اسلامی است. چند ماه قبل, اگر ما از انقلاب حرف میزدیم و از چند سال قبل, اگر ما تنها راه سرنگونی حکومت اسلامی را انقلاب توده ای مردم میدانستیم, بارها و بارها به ما حمله میشد. از سازگارا تا عبادی و گنجی و… از احزاب راست اپوزیسیون اسلامی و ناسیونالیستی همه آنها که انقلاب را مترادف با خشونت دانسته و مردم را از انقلاب برحذر میداشتند اکنون سرشان را میخارانند و به قدرت مردم تمکین میکنند تا بتوانند در مسیر آن سد و مانع جدید ایجاد کنند. 
سد و مانع دیگر بحث رفراندم و نافرمانی مدنی و غیره بود که اساسا جریانات ناسیونالیست پرو غرب و بخشی از دوم خردادیها آنرا مطرح کردند. سرنوشت این یکی بسیار سریعتر از اولی به شکست انجامید و نقش حزب ما در به شکست کشاندن این جریانات هم بسیار روشن است. همه این نمونه ها مستند است و احزاب و جریانات سیاسی در این موارد مکتوباتی دارند و نمیتوانند امروز ادعایی در این زمینه داشته باشند. 
جنبش انقلابی جاری رعد و برقی در آسمان بی ابر نبود. همه این اتفاقات و دهها نمونه دیگر از این نوع در جامعه ایران روی داد مردم تجربه کسب کردند و نقش شخصیتها و جریانات سیاسی را دیدند و به اینجا رسیدند. 
اکنون ما در یک نقطه عطف جدی سیاسی و تاریخی در ایران بسر میبریم. جامعه در حال جوشش است. جمهوری اسلامی  دچار سختترین و عمیقترین بحران دوران حیات خود شده است. مردم برای به زیر کشیدن این حکومت به خیابان آمده اند. جنبشهای سیاسی  و طبقات مختلف و احزاب آنها در مقابل هم صف آرایی کرده اند. کنگره حزب میتواند و باید تلاش کند که بخشی از این نقطه عطف باشد و برای به سرانجام رساندن و پیروزی انسانیت بر جهل و نابرابری نقش تاریخی خود را ایفا کند. 
نسل ما و نسلهای قبلی و هر جریانی که متعهد به رهائی انسان از این توحش طبقات دارا است, هر تلاشی که کرده ایم به این خاطر بود که میخواستیم تغییراتی به نفع جامعه و مردم زنده همین دوران و همین امروز در جامعه رخ بدهد. اکنون با توجه به تجارب تلخ و شیرینی که هر کدام از ما ممکن است داشته باشیم بالاخره به یک مقطعی رسیده ایم که جامعه در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته است. کسانی که پرچم شکست را برداشته و جنگ نرفته, پرچم سفید بلند کرده اند و احمدی نژاد و موسوی را رهبران مردم میدانند و شکست مردم را با " افتخار" اعلام کرده اند, عمر سیاسی اشان به اتمام رسیده و باید بعنوان  جریاناتی در حال اضمحلال محسوب شوند. اما در این اوضاع بسیاری بهمراه و همگام با مردم پرچم عدالتخواهی و برابرطلبی بلند کرده و به پیش میروند. ما این انقلاب عظیم علیه حکومت اسلامی را دیده و از آن استقبال کردیم. ما برای ساختن انقلاب سالها است که تلاش میکنیم و به این معنا مردم و حزب کمونیست کارگری در اوج دوران بشاشیت و سرحالی  خود بسر میبرند. زیرا زبونی دشمن و قدرت خود را تجربه کرده و به پیروزی در این راه  از همیشه امیدوار ترند.
کنگره قرار است به این اوضاع دقیق شده و موانع و مشکلات را بررسی کرده و راههای به پیروزی رساندن این جنبش میلیونی را در مقابل مردم ایران قرار دهد. جواب و راه حلی برای این نیروی بالنده و پر از امید. به این اعتبار این کنگره تنها کنگره یک حزب کمونیستی, کارگری نیست. این کنگره, کنگره انقلاب و کنگره همه انسانهای امیدوار و دخیل در مبارزه برای رسیدن به پیروزی انسانیت است. این کنگره پروژه سیاسی کمونیستهای کارگری و پرچم پیروزی کارگر و انسانیت مدرن در جریان یک تحول سیاسی جدی در جامعه است. 
به همین دلیل من همه انسانهای کمونیست, آزادیخواه و برابری طلب را به شرکت در این کنگره فرا میخوانم و فکر میکنم این کنگره کنگره ای است که متعلق به صفی بسیار گسترده تر از صف متشکل حزبیها است. هر انسان کمونیست. عدالتخواه و انساندوستی باید این حقیقت را متوجه شده باشد که اگر آلترناتیو چپ به جای جمهوری اسلامی اعتبار میلیونی پیدا نکند, هر جریان کپک زده بورژوایی میتواند سوار سر مبارزات حق طلبانه مردم بشود. این هشداری جدی به همه کمونیستها است. این موقعیت را باید بدور از تنگ نظریهای رایج درک کرد و چپ ایران باید نشان بدهد که ضمن احساس مسئولیت اوضاع را درک میکند و اجازه قدرتگیری دوباره جناحی دیگر از بورژوازی را نمیدهد. 
کنگره حزب, یک نشست بزرگ و علنی است. بر خلاف جریانات دیگر که نشستهای خود را از انظار جامعه پنهان میکنند ما از همه جریانات چپ و راست دعوت میکنیم که بیایند و از نزدیک ببینند که کمونیستهای متشکل در این حزب پدیده ای در ادامه جریانات سیاسی سنتی و حاشیه ای نیستند. این نوع کمونیسم یک ترند دیگر و در نقد کمونیسم بورژوایی روسی و چینی و جریانات شرق زده و سنتی است. این کمونیسم جواب انسان مدرن و برابری طلب امروز به همه قید و
بندهایی است که طبقات دارا بر جامعه حاکم کرده اند. این کمونیسم خود را متعهد به رهائی همه انسانها میداند. این ترندی که ما خود را به آن متعلق میدانیم کمونیسمی نیست که خواهان "اعدام انقلابی" مخالفینش باشد. ما برای جنایتکارترین جانیان هم حق حیات قائلیم. این کمونیسم کمونیسمی نیست که بخواهد فقر را در جامعه تقسیم کند بر عکس ما خواهان رفاه و امنیت برای همه شهروندان جامعه فارغ از مذهب و ملیت و نژاد و جنسیت و رنگشان هستیم. این کمونیسم کمونیسمی نیست که بخواهد فرهنگ شرق زده و "خودمانی" و "ملی" و… را در مقابل فرهنگ مدرن و پیشرو غرب  قرار بدهد. ما خود را متعهد به این میدانیم که فرهنگ آزادگی و مدرنیته را تقویت کنیم. و در مقابل فرهنگ ضد زن و مردسالار و ضد غرب و شرق زده را حاشیه ای کنیم. کمونیسم ما برای خشکاندن ریشه همه جنگها به اعماق جامعه دست میبرد. ما انسانیت و حقوق انسان و رهایی انسان را محور سیاست خود قرار داده ایم. به همین دلیل مخالف سر سخت وجود انواع سلاحهای کشتار جمعی و به طریق اولی مخالف وجود سلاح اتمی و حتی پروژه اتمی هستیم. کمونیسم ما حکومت انسانی را مترادف حکومت سوسیالیستی میداند. کمونیسمی که با منافع انسان و جامعه انسانی مغایرت داشته باشد, کمونیسم نیست. معیار کمونیسم ما و محک ما برای انواع ایده های انقلابی و مترقی این است که آنها تا چه اندازه خود را به رهایی انسان متعهد میدانند.  
کنگره ما تلاش میکند که پاسخ انسانی و انقلابی به اوضاع را داده و کمک کند ما میلیونها نفر در ایران حکومت اسلامی را سرنگون کرده و بر ویرانه های آن حکومت انسانی, حکومت سوسیالیستی برپا کنیم. هر کسی که خود را در این تلاش سهیم میبیند و یا میخواهد نقشی ایفا کند علیرغم هر اختلافی که با ما دارد, میتواند همگام با ما حرکت کند. 
فراخوان ما به همه کمونیستها, آزادیخواهان و چپها و مدافعین برابری و انسانیت, مدافعین سکولاریسم و حقوق برابر زن و مرد مدافعین آزادی بیان و عقیده و… اینست که در کنگره هفتم حزب کمونسیت کارگری ایران شرکت کنند. بیایید دست در دست هم, برای سرنگونی فوری حکومت اسلامی و ساختن یک آینده انسانی در ایران سهیم و شریک شویم. درهای این کنگره به روی همه مخالفین جمهوری اسلامی باز است. از همه شما دعوت میکنم, در این کنگره و در این همایش بزرگ سیاسی حضور بهم رسانید.

۲۸ اکتبر ۲۰۰۹