داستان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان

مدیای مهندسی افکار، که این روزها بازارش به یمن اینترنت بدجوری کساد است، تبلیغات زیادی حول انتخابات ریاست جمهوری ـ "اولین انتخابات دمکراتیک" ـ در افغانستان براه انداخته است. ظاهرا این یکی عبور از مرحله لوئی جرگه ـ لوئی گی انتخابات ـ بود. این بار قرار بود رئیس جمهور افغانستان در یک پروسه انتخاباتی آزاد و نه توسط سران عشایر و قبایل و فرقه های مذهبی و غیره در لوئی جرگه، انتخاب شود. دوره ای به قول خودشان پساطالبانی!

بعد از یک کش و قوس و چندین دعوای مطبوعاتی و غیره که پای سازمانهای حقوق بشری و ان جی اوهای "فضول" و غیره هم به میان کشیده شد، تا همین یکی دو روز پیش ظاهر قضیه این بود که "حامد کارزای با یک رأی ۵۴ درصدی بار دیگر به این مقام دست یافته است." اما فعلا دست نگه دارید. بعد از سمج بازی ای که اینترنت و "فضولها" در آوردند، معلوم شد که نخیر به همین راحتی هم نبوده. معلوم شد که حامد کارزای با یک دستکاری ای که خصلت دمکراسی های صادراتی است ـ البته این موضوع دیگر مختص کشورهای غیرغربی نیست ـ به این مقام صعود کرده است.
یکی از نهادهای سر به سازمان ملل قرار بود بر پروسه انتخابات و جلوگیری از دستکاری آراء در این کشور نظارت داشته باشد. پیتر گالبرایت (Peter Galbraith) معاون رئیس این نهاد بود که در اواسط سپتامبر امسال بعد از اینکه اعتراضاتی به تقلبات علنی و زمخت انجام شده در این انتخابات شده بود، توسط این نهاد از سمت و کارش برکنار شد. خود این موضوع بر افتضاح مسئله افزود. او می گوید که در بعضی از صندوقهای رأی که به ندرت حتی یک نفر هم در آن رأی انداخته بود، شاهد بیرون آمدن هزاران و دهها هزار رأی به نفع حامد کارزای بود. می گوید که حداقل یک سوم آرائی که ایشان به خود اختصاص داده بود، دروغ است!
موضوع تقلب و پارتی بازی و دستکاری و سیاه بازی در افغانستان موضوع این نوشته نیست. رژیمهای دست نشانده آمریکا، مشخصا در افغانستان و عراق، چنان کاریکاتور و مضحکند که حتی افشاگری در باره آنها هم مضحک به نظر می رسد. اما آنچه که شاید جالب باشد بدانید این است که این مترسکها حتی بلد نیستند چگونه بندگی خود به آمریکا را هم بپوشانند. روز ١٩ اکتبر در اخبار آمده بود که شواهد چنان قوی اند که حامد کارزای انتخابات را دستکاری کرده که احتمال گردن نهادن وی به کشیده شدن انتخابات به دور دوم بسیار قوی است. مدیای باشرف بار دیگر موضوعی یافته که آن را حماسی کند. گفتند که حامد کارزای غیرممکن است که به این تن بدهد و اصلا به آنچه که در غرب گفته می شود، اهمیت نمی دهد. اما در لابلای این حماسه سرائی مفت و مجانی خبر مربوط به اظهارات و دخالت هیلری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، جالبترین است. ایشان که نقش سخنگوی حامد کارزای را بازی می کند، گفته بود که "حامد کارزای فردا تصمیم خود را که چکار خواهد کرد، به اطلاع عموم خواهند رساند"! "فردا" فرا رسید و حامد کارزاری با پز یک رئیس جمهور مسئول رو به جهان اعلام کرد که دمکراسی در افغانستان و رشد و توسعه مهمتر از این هستند که در مورد آنها تردیدی بشود. اعلام کرد که انتخابات بین او و رقیب اصلی اش عبدالله عبدالله به دور دوم کشیده می شود و ظاهرا ایشان کمی کمتر از ۵۴ درصد، یعنی چیزی حدود ۴٨ درصد رأی آورده که بنابر قانون اساسی افغانستان باید حداقل ۵٠ درصد رأی به دست می آورد!
پیتر گالبرایت می گوید که همه اینها حرف مفت است. می گوید که آمریکائی ها (توجه داشته باشید منظورش مردم آمریکاست و نه دولت آمریکا) باید بدانند که آنجا چه خبر است؛ چرا که آنهایند که هزینه این جنگ را با جان و مال خود می پردازند! می گوید که مردم همانقدر با حکومت فعلی بیگانه اند که از دست طالبان به تنگ آمده بودند.*
انترناسیونال ٣١٩