شیرین عبادی و دفاع از حاکمیت اسلام

شیرین عبادی اخیرا در یک سخنرانی در دانشگاه ناروپا در کلرادو آمریکا اعلام داشته است که راه رهائی ایران و دیگر کشورهای اسلامی از چنگ حکومت های استبدادی از تفسیر صحیح قرآن می گذرد و بخصوص در میان مردم ایران بخاطر پناه بردن شان به اسلام چیزی به نام "حکومت سکولار" خریداری ندارد!!

حرفهای عبادی در پاسخ به سه پرسشی بود که خود وی مطرح کرد: آیا اسلام با حقوق بشر سازگاری دارد؟ اگر دارد، چرا در کشورهای اسلامی خاورمیانه تبعیض، به خصوص علیه زنان، وجود دارد؟ و بالاخره آیا مسلمانان باید از طریق یک دولت سکولار به دموکراسی و حقوق بشر برسند یا از طریق یک تفسیر صحیح تر از اسلام؟

پاسخ شیرین عبادی به این سنوالات این است که اسلام با حقوق بشر سازگاری دارد و برای اثبات ادعای خود کشورهای مالزی و مراکش را شاهد می آورد که در آن  شکنجه و تنبه بدنی را ممنوع ساخته اند و البته ایشان به ما قول میدهد که در ایران و بنگلادش هم سرگرم تصویب لوایجی در این مورد هستند! وی در عین حال تاکید دارد که ریشه ی تبعیض در اسلام نیست بلکه باید آن را در نحوه ی سوء استفادهء رهبران مذکر جوامع اسلامی برای باقی ماندن در قدرت جستجو کرد. او همچنین گفت که مطرح کردن بحث مربوط به یک دولت سکولار در حال حاضر در میان مردم ایران خریداری ندارد و به جای آن لازم است که پیشرفت را از طریق تفسیر درست قرآن به دست آوریم.  چرا شیرین عبادی مخالف حکومت سکولار است و در عوض جانانه از حاکمیت اسلام دفاع می کند؟

پاسخ به این سئوال را باید در مضمون سلبی انقلاب مردم ایران جستجو کرد. تجربه خونین سه دهه حاکمیت مذهبی٬ جامعه ایران را در آستانه یک رنسانس عظیم قرار داده است. به قول حمید تقوایی حکومت متحجر و ضد انسانی اسلامی یک اپوزیسیون، یک مقاومت کاملا مدرن، انسانی و امروزی را در مقابل خودش بسیج کرده است و این اپوزیسیون اکثریت مردم ایران هستند که حکومت مذهبی را نمی خواهند. نه تنها حکومت مدهبی را نمی خواهند، بلکه می خواهند مذهب از حیطه تفکر، هنر، فرهنگ رسمی و ازکلیه شئونات اجتماعی  کنار گذاشته شود. جامعه آبستن یک نقد عظیم فکری، فلسفی، هنری،سیاسی و اجتماعی با مذهب می باشد و پرچم این امر در دست مردم ایران است، مردمی که هم اکنون انقلاب عظیمی را برای سرنگونی جمهوری اسلامی شروع کرده اند. نتایج اجتماعی، فرهنگی و انسانی این انقلاب و سرنگونی رژیم اسلامی چیزی کمتر از یک رنسانس نمی تواند باشد، منتها رنسانس قرن ۲۱، رنسانس چپ، رنسانس سوسیالیستی که از نظر فکری، اجتماعی، علمی، هنری، فلسفی و همچنین سیاسی عمیقا و ریشه ای مذهب را نقد می کند و آن را به عنوان تفکر دوران ابتدایی و بدوی زندگی بشری برای همیشه به موزه ها می سپارد. 

شیرین عبادی که در زمره منتقدین اسلامی٬ حکومت مذهبی ایران است٬ همچون جناح دیگر حکومت اسلامی از چنین آینده ای بیمناک است۔ از همین روست که به دست و پا می افتند تا نفس حاکمیت اسلام و حکومت دینی را از زیر ضرب انقلاب و اعتراض مردم خارج سازند. آنها تلاش می کنند انتقاد را متوجه "پلیدی های اشخاص" و "سلاطین" و "افراد فاسد" کنند تا به خیال خود حاکمیت ارتجاعی اسلام را نجات دهند. از سوی دیگر شیرین عبادی و شرکا با توسل جستن به اسلام "خوش خیم" می خواهند دل دول غربی را بدست بیاورند تا به خیال خود با ایفای نقش ترمز کننده انقلاب٬ بر روی آنها حسابی باز شود.

مردم ایران به حرفهای سخیفانه شیرین عبادی در مورد "خوبی" اسلام و "شیرینی" حاکمیت اسلام می خندند۔ می خندند چرا که در این سی سال دیده اند چگونه حکومت دین و اسلام دمار از روزگار آنها در آورده است. آنها تجربه کرده اند که حاکمیت دین و اسلام چگونه با فرهنگ و تمدن و علم  و هر گونه نشانه ای از انسانیت و آزادگی خصومت دارد. آنها می دانند که حکومت دین اسلام حکومت تعزیر و قصاص٬ شلاق زدن و سنگسار کردن٬ دست و پا قطع کردن٬ ترور٬ شکنجه و اعدام و تجاوز و قتل های زنجیره ای است۔ آنها میدانند که حاکمیت اسلام یعنی حکومت فقر و جهل و خرافه و استثمار وحشیانه کارگران و تبعض آشکار علیه زنان. آنها به معنای حقیقی و زمینی حاکمیت مذهبی پی برده اند و می دانند که اسلام چه ظرفیت پایان ناپذیری برای تقدیس هارترین و ارتجاعی ترین گرایشات سرمایه داری منحط و محتضر دارد. ذره ای از نظام اسلامی با انسانیت سنخیتی ندارد. عملکرد ضد انسانی اسلامیون نه فقط در ایران بلکه در افغانستان٬ عربستان و عراق و شمال آفریقا در پیش چشم همه قرار دارد۔ باید کسی دچار بلاهت محض شده  باشد که فکر کند با وجود اینهمه نفرت و بیزاری از حاکمیت سی ساله مذهب در ایران٬ مردم برای حکومت اسلامی دوم تره ای خرد کنند۔ نخیر! تجربه جمهوری اسلامی  به اندازه کافی گویا و آموزنده بوده است۔ حکومت اسلامی نوع دوم و "کمتر وحشی" یک سراب  و خود فریبی است.

اما اینکه شیرین عبادی پشت سر باورهای مذهبی بخشی از مردم پنهان می شود و علیه دولت و حکومت سکولار دشمنی می ورزد٬ اینهمه به نوبه خود یک شگرد قدیمی صنعت مذهب است تا با این دستاویز برای خود مشروعیتی دست و پا کند. همه دولتها و نهادهای مذهبی از کلیسا گرفته تا جمهوری اسلامی سعی می کنند تحت عنوان "باورهای مذهبی مردم" جنایات و فجایع خود را توجیه کنند.اینجا نیز شیرین عبادی باورهای مذهبی بخشی از مردم را بهانه ای برای مماشات با جمهوری اسلامی قرار داده است.  ولی همه می دانند که جمهوری اسلامی حاصل وجود باورهای مذهبی در بین مردم نبود. این ضد انقلابی بود که از جانب غرب پرورده شد تا با ظرفیتهای فوق ارتجاعی اش انقلاب مردم ایران را در هم بکوبد. این حکومت با سرکوب افسارگسیخته توانسته است بر تخت قدرت باقی بماند و مردم به ستوه آمده نیز از هر فرصتی برای ا
براز اعتراض و انزجاز خود از حکومت اسلامی استفاده کرده اند. همین مردم٬ حتی کسانی که باور مذهبی نیز دارند٬ امروز مشغول لایروبی طویله اسلامی هستند. در این شکی نداشته باشید.

شیرین عبادی اگر در دوره مبارزه علیه اقتدار کلیسا و مذهب در اروپا زندگی میکرد به احتمال زیاد با همین توجیهات در کمپ ارتجاعی کلیسا قرار می داشت. پیشگامان آن ایام که واقعیات تلخ و دردآور زمانه خود و ضرورت تغییر این واقعیات را به درستی درک بوده اند و به حرکت در آمدند و توانستند دست و کلیسا و مسیحیت را از دولت کوتاه کنند و جامعه اروپا را از شر حاکمیت مذهب و فجایع قرون وسطایی کلیسا آسوده کنند٬ حرکت خود را از باورهای مذهبی مردم نتیجه نگرفته بودند. آنها اسارت بشر را در منگنه خونین کلیسا در دوران قرون وسطی دیده بودند و می خواستند حرمت و حقوق مدنی انسانها برسمیت شناخته شود. دستاوردهایی که انسانیت در جوامع غربی بدست آورده است مدیون سالها مبارزه و استقامت و گسست از اندیشه ای خرافی مذهبی و غیر مذهبی است.

امروز سرمایه داری در سراسر جهان حافظ ارتجاعی ترین و منحط ترن نهادها منجمله خرافه های مذهبی است. مذهب در جایی مثل ایران خود ماشین جنایت است و در نقاط دیگر دنیا  در کنار ارتش و پلیس و دیگر ارگانهای سرکوبگر نقش مکمل در اسارت و بندگی انسانها دارد. مذهب در دنیای امروز٬ صنعتی است که مراتب لفت و لیس طیفی از گندیده ترین بخش های جامعه را تامین می کند. انقلاب مردم ایران علیه حکومت اسلامی بطور قطع سوت یک مذهب زدایی جهانی را به صدا در خواهد آورد. استقرار یک نظام سکولار و جدایی دین از دولت کمترین چیزی است که شیرین عبادی می تواند انتظار داشته بشد. این خواست از اعماق جامعه ایران فریاد زده می شود. اگر چیزی در بین  مردم ایران خریدار و جایی ندارد این همانا دیدگاههای شیرین عبادی ها و شرکاست.