حمله نبوی به کمونیسم

اول سراغ بهودی ها رفتند
من یهودی نبودم ،اعتراضی نکردم
از ان به بعد به سراغ لهستانی ها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم
انگاه به لیبرالها فشار اوردند
من لیبرال نبودم،اعتراض نکردم
سپس نوبت کمونیستها رسید
من کمونیست نبودم،بنابر این عتراضی نکردم
سر انجام به سراغ من امدند
هر چه فریاد زدم دیگر کسی نمانده بودکه اعتراضی کند
 
شعراعتراض نکردن:برتولت برشت
      
حمله نبوی به کمونیسم
 
ابراهیم نبوی درپاسخ به افشاگری رفقای کمیتۀ دانشجوئی بلژیک واعتراض این رفقابه اظهارات اوعلیه جانباختگان وقربانیان رژیم جمهوری اسلامی دردهۀ ۶۰ و توهین به رفقای جانباختۀ کمونیست در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی در گردهمائی بروکسل در تاریخ ۲۳ سپتامبر، عکس العملی همانطور که از اوانتظار میرفت از خود نشان داده است.
پاسخ او به این رفقا هر چه بیشترو بیشترماهیت ارتجاعی و ضد کمونیستی اش را برای افکار عمومی اشکار تر کرده و تفکرات بغایت کینه تو زانۀ او را نسبت به احزاب چپ، کمونیست و کمونیستهابه طرز بارزی روشن ساخته است.

قبل ازهرچیزلازم است گفته شودکه ابراهیم نبوی ازامکانات بسیاروسیعی برای اشاعۀ افکار ارتجاعی و ضدکمونیستی خودوتبلیغ و ترویج این افکارو بر عکس جلوه دادن تاریخ مبارزات و سر کوب مبارزان به دست رژیم جمهوری اسلامی که خود نیز یکی از عناصر فعال این رژیم بوده در بین ایرانیان و غیر ایرانیان برخوردار است. درضمن ا زامکانات دوستان لیبرال و با نفوذ و به اصطلاح حقوق  بشری اش و مدیای بورژوا-امپر یالیستی به وفور استفاده میکند.برای مثال در سایت رادیو زمانه که با کمک مالی ا مپریالیستی برای حمایت و قوی کردن جناح اصلاح طلبان و فریب ایرانیان درداخل و خارج ایران به راه انداخته شده، اوجزء قلم زنان دائم و ثابت میباشد و به شدت از این امکان برای فریب افکار عمومی در بر حق جلوه دادن باند سر کوبگران سابقِ واز دولت رانده شده (اصلاح طلبان)مثل موسوی و کروبی استفاده میکند.

ایشان ازطرف انجمنهای متشکل ازسلطنت طلبان وتوده ای ها ولیبرال هادعوت شده وبه سخنرانی و تعریف کردن طنز وفریب افکارعمومی مشغول میباشد.در حالی که خود را مخالف جناح حاکم نشان میدهد اَزادانه و قانونی به ایران سفر میکند.نبوی در حال رفت و امد به ایران است و به مبارزان-انقلابی و کمونیستهایی که ۳۰ سال به  دلیل اینکه تحت تعقیب و فشار جمهوری اسلامی  هستندو قادر به رفتن به ایران تحت حکومت این رژیم ارتجاعی نیستند حمله میکند وبه انان تهمت  میزند.به دفاع و تبلیغ و ترویج ارتجاع و طرفداری از جا نیان اصلاح طلب و شکنجه گران و قا تلین کمونیستها در دهۀ ۶۰ و پس از ان می پردازد. از طرف دیگربه مخا لفت و کینه ورزی با انقلابیون کمونیست با سر سختی به اشکال مختلف، با نوشتن مطلب و طنز و سخنرانی کردن  مشغول میباشد.اوعنصر بسیار فعال ووفادار و  گستاخی برای دفاع از  جناح اصلاح طلبان و بر پا ماندن رژیم سرمایه داری و سرکوب میباشد.

درپاسخ به رفقای کمیتۀ دانشجوی،نبوی نوشته است"شش سالی است که درفضای بیرون از ایران زندگی میکنم و در تمام این مدت تلاش کرده ام تا خود را الوده، بازی های کودکانۀ کسانی نکنم که زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران برای انان یک تفریح ساده است و جز افزودن به بار سنگینی که بر دوش ملت است کاری ندارند،به همیبن دلیل همواره تلاش کرده ام که دور از هیاهوی این جماعت کار خود را بکنم وبا انان کاری نداشته باشم" واقعا این گفته و ادعا از قلم شخصی که در تاریکترین سالهای سرکوب در خدمت دستگاه سرکوب (جمهوری اسلامی)دار ای پست و مقامهای  مهمی در این رژیم به خدمت گذاری مشغول بوده است،بسیار قابل توجه میباشد.ایشان در سالهائی که روزانه دهها کمونیست و انقلابی و دانشجو به پای چوبه های دار و جوخه اعدام برده میشدند یعنی در سالهای ۵۹-۶۱ عضو شورای مرکزی دانشجویان(دفتر تحکیم)بوده است(به اساسنامه و مرامنامۀ این تشکیلات ارتجاعی دراینترنت مراجعه شود)،درسالهائی که رژیم به سر کوب دانشجویان مبارز و پیشروو بستن دانشگاها اقدام کرد. نبوی در این نهاد ضد دانشجوئی(دفترتحکیم) و در شورای مرکزی ان عضو بود.

 ازسال۶۱-۶۴مدیردفترسیاسی وزارت کشوربود.درسالهائی که درزندانهای مخوف اوین وقزل حصار وگوهر دشت و درسرا سر ایران رژیم به سرکوب و کشتار بیسا بقۀ انقلابیون و کمونیستها مشغول بود ،ایشان مدیر دفتر سیاسی وزارت خانۀ کشت و کشتار بودند و در ضمن با داشتن موقعیت شغلی مهم به صدای و سیمای سر کوب در سالهای سیاه و دیکتاتوری هاردر خدمت این ارگان تحمیق و دروغ بود.به قول  اقای بهروز نظری نویسندۀ مطلب"صدا و سیمای ولایت فقیه:رسانه سر کوب ملی "در این مقاله  اقای نظری  نقش و عملکر صدا و سیمای جمهوری اسلامی را بخوبی تو ضیح داده اند(این مقاله در سایت کمونیستهای انقلابی مو جود است) درزیر به بخشی از مشاغل شریف نبوی اشاره میکنم .

منظورنبوی از"بازیهای کودکانه کسانی"انسانهای مبارزوشریف وکمونیستهای انقلابی است که از دست اَزار و اذیت وتعقیب و شکنجه و اعدام رژیم سر کوبگر جمهوری اسلامی در سالهای دهه ۶۰ (سالها ئی که ایشان به این رژیم خدمت میکرده )به خارج از ایران و بر خلاف میل خودشان امده اند وبه دشواری با عبور از را ههای سخت و طاقت فرسا و با از دست دادن بسیاری از رفقا و عزیزان خوددر خارج از کشور زندگی و فعا لیت سیاسی میکنند.منظور ابراهیم  اشاره به مبارزینی است که سالها رنج تبعید را تحمل کرده اندو به مبارزه بر علیه رژیمی که او در خدمت ان بوده است به فعا لیت مشغول بوده و هستند،کمونیستها  مثل نبوی وهم پا لکی هایش از مرزهای قانونی با اجازۀ رژیم جمهوری اسلامی و با ویزا عبور نکردند.

 انسانهائی که نبوی بابیشرمی وگستاخی به انان توهین کرده ومیکند،همه مبارزین واقعی ان دهۀ سیاه در دوران نخست وزیری شخص محبوب نبوی یعنی،میر حسین موسوی،نخست وزیر دوران قتل عام کمونیستها و ازادیخواهان، نخست وزیر جنگ و ویرانی  میباشند. طبیعتامبارزان واقعی درخارج از کشور به فعا لیت خستگی نا پذیر خود و افشاگری بر علیه کلیت رژیم با هر رنگی که الان به خود گرفته اند(هر ۲ جناح)می پردازند. اَنها ،مثل اقای نبوی هر روز بر حسب شرایط وبه خاطر منافع فردی خود رنگ عوض نمیکنند.

انچه در"پاسخ"اوبه رفقای مبارزکمیتۀ دانشجوئی کاملابارزاست.دشمنی ماهوی وبنیادی نبوی باکمونیسم و کمونیستها میبا شدکه این خودگواه کینه توزی یک مرتجع است. این  دشمنی را به خوبی در نوشته اومیشود مشاهد