در باره اتهامات بیدادگاه های رژیم به زندانیان سیاسی و همدستی نئوتوده ایها

نمونه ای که ملاحظه میکنید.حکم دادگاه دادسرای شهرستان سنندج در مورد فرهاد حاج میرزایی، محمد مهدی بخارایی و علی کانطوری است. لطفا دقت کنید که اتهامات نخ نمایی که به زندانی میزنند و بر این اساس نیز حکم داده میشود.، عضویت در گروه معاند نظام، اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور، نگهداری و حمل اسلحه جنگی غیر مجاز اما غیر مکشوفه! و همینطور داشتن آلات و ادوات جرم ( داشتن دو قطعه عکس معدومین گروهک تروریستی)!

 

و همه اینها البته بر اساس گزارش و صورت جلسه اداره اطلاعات استان کردستان است که در مرحله تحقیقاتی و بر اساس اقرار صریح متهمان صورت گرفته!

فرهاد حاج میرزایی،  مهدی بخارایی و علی کانطوری در این سند بر اساس گزارشات اداره اطلاعات و مستندات شکنجه گران و بازجویان جنایتکار و قاتل و مسئولین تجاوز به زندانیان، محکوم شده اند. این جوانان مبارز و آزادیخواه و برابری طلب همراه تعداد زیادی از رفقایشان ماه ها زیر شکنجه های وحشیانه و تهدیدات بسیار زیاد که کوچکترین آن تجاوز بوده است قرار گرفتند، از زندانی اقرار گرفته اند و همانطور که سند میگوید بنا به اقرار صریح متهم، در مرحله تحقیقاتی که همین دوره بازجویی و شکنجه در اطلاعات میباشد از زندانی اقرار گرفته اند و بر اساس اینکه اینها معاند نظامند، اینها اسحله دارند اما کشف نشده است حکم میگیرند!

از زمان دستگیری  تعداد زیادی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در آذر ۱۳۸۶ تا کنون که حدود دو سال است، ده ها نفر از این دانشجویان به چنین احکام و اتهامات بی پایه ای محکوم شدند. شکنجه شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند، و همه اینها در تحقیقات اولیه ! است که در اداره اطلاعات صورت گرفت و زندانیان هم در همین مرحله است که اقرار میکنند!

بر اساس همین تحقیقات و اقرار هاست که داستان بلوف زدن ها و زندانی را بر علیه زندانی بکار گرفتن و جنگ روانی باز جو ها ادامه پیدا میکند و چنانچه زندانی هوشیار نباشد کل طرح بازجو باز هم بر علیه زندانی و زندانیان و دوستانش تمام خواهد شد. در چنین فضایی زندانبان و بازجو و شکنجه گران و متجاوزین کثیف حذف میشوند و زندانی است که باز هم مورد نفرت دوستانش قرار میگیرد!

در چنین فضایی و در غیاب نا آگاهی به اهداف و شیوه کار دشمن این زندانبان و سیستم جنایتکارانه اش است که باید انگشت اتهام را مستقیما و بدون تردید برویش دراز کرد. این شکنجه گران هستند که محکومند و زندانی را در اداره اطلاعات زیر شدیدترین شکنجه ها قرار داده و اعترافات آنها را مبنای قضاوت قرار میدهند، چیزی که زندانی بعد از خروج از شکنجه گاه بلافاصله آن را پس میگیرد و برای نجات جانش به چنین اقراری مبادرت میکند.

اینها شگرد و شیوه های رژیم کثیف و جنایتکاری است که برای از بین بردن هر نوع مخالفش تردیدی نکرده است.

در این میان یکبار دیگر باید چنین اسنادی را در برابر چشمان نئوتوده ای های آذرین و مقدم و شرکایشان گذاشت که بر اساس چنین اسنادی بر علیه دانشجویان آزدایخواه و برابری طلب و در کنار بازجو ها و شکنجه گران قرار گرفتند. همه این طیف نئو توده ای درست مانند اداره اطلاعات و بر اساس داده های آنها، تحلیل ها آنها و نه دفاع از زندانی، به محکومیت زندانیان و نظرات آنها و تعلقاتشان روی آوردند.

بر اساس اقرار زندانی که روزها و ماه ها شکنجه های وحشیانه را همرا دارد صورت گرفته است. این اتهامات شکنجه گران و نئوتوده ایها بر اساس اسلحه کشف نشده است، بر اساس عضویت در گروه معاند نظام و اجتماعات و تبانی برای بر هم زدن امنیت کشور است که مایه وحشت  نئوتوده ای های آذرین مقدم و همه شرکایشان شد. اگر این دانشجویان سبز بودند داستان چیز دیگری بود و احتمالا از جانب این طیف هم قباحت  تا بدانجا نمیرسید که بر اساس بازجویی های اداره اطلاعات قضاوت کنند. مهم این نیست که این طیف از چنین منجلابی بیرون بیایند، ثبت این عملکرد کافی است و  مهم این است که جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی آنچنان سنتی از دفاع از زندانی سیاسی و محکومیت شکنجه گر و بازجو و سیستمش بدست بیاورد که  در نبرد های آتی دچار کمترین اشتباه شود.

۲۰ مهر ۱۳۸۸

کپى احکام چند تن از دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب