انقلاب اکتبر تجلی ارادۀ پرولتاریای اَگاه

 اوضاع کنونی جهان روز به روزبرای طبقۀ کارگر و زحمتکشان بدتروفلاکت بار تر میشود استثمار،فقر،بیکاری،بی حقوقی و دیکتاتوری طبقۀ سرمایه دارگلوی طبقه کارگر و زحمتکشان را در خود میفشار د نظام حاکم در بحران عمیقی فرورفته است. عملا ثابت شده است که این سیستم راه حل برون رفت دائمی از بحران را نداشته و نخواهد داشت.بورژوازی و مبلغان رنگارنگ ان شبانه روز مشغول یاوه گو یی و دروغ پراکنی در مورد اینکه راه حلی به جز پذیرفتن همین شرایط برای کارگران و زحمتکشان وجود ندارد می باشند. وانمود می کنندکه بهترین راه حل قبول همین وضعیت میباشد.به توده های کارگراینطورتلقین میکنند که هرتلاشی برای تغیر اساسی و پایه ای شرایط زند گیشان به نتیجه ای نخواهدرسید.

انقلاب اجتماعی (سوسیالیستی)راتوهم وتخیلی بیش نمیدانندوطبقۀ کارگرومحرومان راازدست زدن به”انقلاب اجتماعی” برحذرمیدارند.مقولاتی چون “انقلاب سوسیالیستی”دیکتاتوری پرو لتاریا”و”مبارزۀ طبقاتی”را امری محال و دور از ذهن میدانند.بر خلاف این ادعای پوچ بورژوازی ونمایندگان و تئوریسینهای ان، طبقه کارگر ومتحدانش در اکتبر ۱۹۱۷در روسیه عملا ثابت کردند که انقلاب پرولتری امکان پذیر است و سیستم استثمار،سرکوب، بی حقوقی،یعنی سرمایه داری جا ودانه نمیباشد.

در مقابل ادعای غیرممکن بودن “انقلاب اجتماعی”طبقۀ کارگر به ایجادحکومت موردنظرخود،دیکتاتوری پرولتاریا دست زدوبا حزب سازمانده ورهبری کنندۀ خود یعنی حزب کمونیست( بلشویک) زمام امور جامعه را در دست گرفت وبرای تحقق جامعه ای عاری از استثماروبردگی کار مزدی به تلاشهای بیسابقه ای دست زد وبرای همیشه به این ادعای بورژوازی مبنی بر”غیر ممکن بودن” وقوع انقلاب اجتماعی و پیشروی “کمونیسم” مهر بطلان زد و به کابوس سیستم سر مایه داری یعنی بدیل ان” دیکتاتوری پرولتاریا” جامۀ عمل پوشاند و به تمامی کارگرا ن و زحمتکشان دنیا ثابت کرد که کمونیسم و انقلاب اجتماعی(سوسیالیستی) به رهبری حزب کمونیست و پرو لتاریای اگاه نه تنها غیر ممکن نیست بلکه عملی نیز  میباشد

انقلاب اکتبر بزرگترین،باشکوهترین،عمیق ترین، ومهمترین انقلاب طبقۀ کارگر به رهبری حزب کمونیست روسیه(بلشویک) در طول تاریخ مبارزۀ طبقاتی این طبقه بر علیه استثمارگران خود یعنی بورژوازی وحامیان ان میباشد.انقلاب شکوهمند اکتبربه همۀ استثمار شدگان در سراسرجها ن نشان داد که انقلاب اجتماعی نه تنها ضروری بلکه امکان پذیر می باشدو برای همیشه به دروغهای بورژوازی خاتمه داده و بذرامید به ایندۀ روشن و عاری از استثمار را  در ذهن و ضمیر و قلب  اگاه طبقۀ کارگرپاشید.

بورژوازی همصدا با رفرمیستها،انارشیستها،طرفداران جنبش خودانگیختگی و تردییونیستی طبقه کارگر،کمونیزم شورائی (ضد تحزب کمونیستی کارگرا ن و انتی بلشویزم) حامیان انواع  اقسام مدلهای دموکراسی و جمهوری خواهی )انقلاب اکتبر را مورد انتقاد قرا داده اند،بلشویک ها را دیکتاتوران حزبی وکودتا گرانی که تشنۀ قدرت و ماجراجوئی بوده معرفی کرده ولنین این رهبرراستین پرو لتاریا را متهم به قدرت  طلبی نموده اند. بورژوازی وروشنفکران طرفدار اوبه طور کلی برایشان غیر قابل تصور بوده و است که کارگران و زحمتکشان به پا خاسته و سیستم مورد نظر حکومتی خود را ایجاد کنند(سوسیالیسم).

دردوران قبل و بعد ازانقلاب اکتبر طبقۀ کارگر روسیه ودولت شوراها با شرکت میلیونی واگاهانۀ خود ثابت کرد که می تواند با اگاهی کامل وارد صحنۀ مبارزۀ طبقاتی شده و تشنۀ تغیرات و یادگیری و رشد و پیشروی بوده در این دوران جامعه به سر عت رو به پیشروی بوده و به جلو می رفت.

انقلاب اکتبر تو انائی های بیش از حد طبقۀ کارگر را در این دوران و پس از ان به نمایش گذاشت و نشان داد که طبقۀ کارگر به رهبری حزب طبقاتی خویش کاملا توانائی، صلاحیت و قدرت رهبری و پیشبرد و هدایت جامعه را به شکلی عالی و درست به نفع استثمار شدگان را  داردو احتیاجی به بورژوازی و دولت سر کوبگر و استثمار گر او را ندارد.

بورژوازی سالهای متمادی با دروغ و فریب به توده های کارگرو زحمتکش این ایده را که “دموکراسی”تنها در سایه و تحت سیستم و دولت سرما یه داری امکان پذیر است را تلقین کرده و میکندولی انقلاب اکتبر نشان دادکه عالیترین،وسیعترین ومستقیم ترین دموکراسی برای کارگران و زحمتکشان تنها در شکل دیکتاتوری پرولتاریا با شرکت اکثریت افراد جامعه (کارگران و زحمتکشان) امکان پذیر میباشد و نه با حکومت اقلیتی(سرمایه داران)که هر ۴ سال یکباربا انتخابات فرمایشی بر سر کار می ایند و در پارلمان بورژوازی به تصویب قوانین ضد کارگری و از بالای سر طبقۀ کارگر بر او حکومت میکنند.

پرولتاریای روسیه راهی بسیار طولانی و اگاهانه را برای رسیدن به هدف خود پیمود و با استفاده از تئوری و تجارب تاریخی-انقلابی پرولتاریا و علم مبارزۀ طبقاتی(مارکسیسم)ثابت کرد که طبقۀ کارگر با انقلاب خود میتواند تمام احاد جامعه را از قید اسارت سر مایه رهایی بخشد.

دولت تازه تشکیل شدۀ  پرولتری در شوروی(دیکتاتوری پرولتاریا)که  حاصل این تجربۀ تاریخی(انقلاب اکتبر ۱۹۱۷) استثمار شد گان بر علیه استثمارگران  بود متاسفانه به دلیل در محدوۀ ملی ماندن ان،ایزوله شدن و عدم وقوع انقلاب در المان و سایر کشورها تنها مانده ودر نهایت از هدف اصلی خود دور شد و به شکست انجامید،مسئله ای که لنین اهمیت انرابه خوبی میدانست و پیش بینی کرده بود،او درژانویه ۱۹۱۸ دربرابر سومین کنگرۀ شوراها تکرار کرد:”من دچار توهم نیستم و می دانم که ما تازه به مرحلۀ گذار به سو سیالیسم قدم گذاشته ایم،و هنوزتا مرحلۀ گذار از سر مایه داری به سو سیا لیسم راه درازی در پیش داریم.ما امید نداریم که این مرحله را بدون کمک پرولتاریای بین المللی سپری کنیم.”

بنابرین لنین در اهمیت انقلاب پرولتری درسایر کشورها برای استحکام و برپا ماندن انقلاب اکتبردرکشورشوراها بخوبی اگاه بود و به” کمونیسم ملی”وبورژوایی (استالین) اعتقادی نداشت و بدرستی از حیاتی بودن انقلابات پرولتری در الما ن وسایرکشورهای  اروپا برای کمک به دولت نوپای شوروی مطلع بود.او امید ف