به دوستان ورفقای منصور حکمت!

متاسفانه بعضی از دوستان ورفقای منصور حکمت بخصوص حزب کمونیست کارگری ایران ، نه تنها از جنبش ارتجاعی سبزدنباله روی  میکنند،همچنین شدیدا تحت تاثیر تئوریهای عبدالکریم سروش وکارل پوپرنیزقرارگرفته اند.درخصوص این سیاست غیرکارگری وکمونیستی
توجه آنان را به مطالعه این مطلب مهم منصور حکمت جلب مینمایم.

اپوزیسیو مجاز ایران
چرا رسانه های غربی و گروه هاو محافل ملی گرای ایرانی در خارح کشور اینقدر نسبت به حرکات افراد وجریانات اپوزسیون مجاز وبویژه مذهبی در ایران حساسند؟ از فلان مائوئیست سابق وایدئولوگ امروزی " پلورالیسم"و"تمرین دموکراسی"،تا مفسر فلان شبکه ماهواره ای که چه بسا نمیتواند جای ایران را روی کره جغرافی نشان بدهد، تاتحلیلگران مراکز شرق شناسی که از راه تلفظ درست حرف "خ" در اسامی دولتیان ایران امرار معاش میکنند، همه با علاقه خاصی حرکات منتظری، نهضت آزادی ،یزدی، عبدالکریم سروش و غیره را دنبال میکنند.در آستانه انتخابات رژیم اسلامی، این فضا بار دیگر بالا گرفت. در نظر اول این عجیب بنظر میرسد، چون هیچیک از این افراد وگروهها بازیگران اصلی ای در صحنه سیاسی ایران نیستند. شرکت و عدم شرکت نهضت آزادی در انتخابات و یا ورود احتمالی سه چهار نفر نماینده اینها به مجلس اسلامی ، وقتی همه میدانند که اینها قبلا به تعداد زیاد در مجلس بوده اند و نخست وزیرو کابینه داشته اند و خبر خاصی نشده،نمیتواند تحول مهمی تلقی شود.کسی یادش نرفته که جناب سروش خود عضو وایدئولوگ شورای انقلاب فرهنگی بوده، قدرت واختیارات داشته وجز کشتار جوانان و دانشجویان چپ چیزی از اندیشه های سترگ ایشان عاید مردم نشده. حرکات اینها نه خراشی به قدرت رژیم وارد میکند ونه آلترناتیوو افق متفاوتی را طرح میکند. بعید است کسی ،چه در میان مردم ایران و چه در بخشهای فهیم تر محافل فوق الذکر،واقعا تصور کند یک رژیم جمهوری اسلامی به روایت نهضت آزادی، یا به روایت "لوتری"جناب سروش، میتواند یک احتمال واقعی ،ولو ضعیف ، در ایران باشد. پس اهمیت این جماعت در چیست و اینهمه توجه را مدیون چه هستند؟
واقعیت اینست که در نظر محافل ملی ورسانه های غربی، اپوزسیون مجاز مذهبی، بازرگان ها و سروش ها، آن بخش از خود هیات حاکمه وخود جمهوری اسلامی هستندکه این استعداد را دارند که به رژیم خیانت کنند و دروازه قلعه را از درون باز کنند وآنهم پیش از آنکه مردم تکان بخورند. اپوزیسیون مجاز مذهبی از نظر این محافل کاتالیزورهای تغیر رژیم بدون دخالت انقلابی مردم اند.
اما این استباط نادرست و این انتظار بیجاست و به ارزیابی غلطی از ماهیت رژیم اسلامی مبتنی است. جریاناتی نظیر نهضت آزادی و مذهبیون معتدل و امثالهم تنها وقتی در چهار چوب رژیم اسلامی اجازه خودنمایی پیدا خاهند کرد که سقوط رژیم توسط مردم دیگر محتوم شده باشد. این جریانات ابزار نجات رژیم از یک اوضاع انقلابی اند و نه ابزار تغیر آن با روشهای غیرانقلابی.
از نظر تاریخ واقعی ، اما،اینها جریاناتی بیربط اند. نه پلی واقعی به آینده اند و نه سدی قابل اعتنا در برابر آن. نوبت اینها وقتی فرا میرسد  که دیگر عملا دیر شده باشد. 
منصور حکمت
آوریل ۱۹۹۶  انترناسیونال شماره ۲۰