چهره واقعى ناسیونالیسم

ناسیونالیسم وقتى کمى میلیتانت میشود به نژاد پرستى میرسد. اساسا ناسیونالیسم یک پایه فاشیسم است. ادبیات ناسیونالیستى متکى بر "عرق ملى"٬ "اصالت خاک و خون و نژاد"٬ برترى جوئى و بیگانه گریزى است. ناسیونالیسم تا مغز استخوان ارتجاعى است. زمانى که اسرائیل با تروریسم عریان و جنایت جنگى کودکان معصوم فلسطینى را با بمب فسفرى و موشک لت و پار میکرد٬ ناسیونالیسم ایرانى بیمارگونه هورا میکشید و شعار میداد "بکش که دارى خوب میکشى"! انگار وزارت بهداشت راه افتاده است تا "موشها و سوسک ها" را پاکسازى کند! جناح چپ این جریان نیز همین را میگفت. تنها تفاوت اینبود که لباسى "سیاسى" تن این کراهت میکرد و نمیخواست "اومانیسم اش گل کند"!

در تظاهراتهاى اخیر ایران و خارج در "روز قدس" این ماجرا بنوعى دیگر تکرار شد. شعار کلیدى ناسیونالیسم نژادپرست اینبار "نه غزه٬ نه لبنان٬ جانم فداى ایران" بود. همان جناح چپ ناسیونالیسم که امروز اشتباها شعار "آزادى و برابرى" دستش میگیرد٬ در غوغاى این شعار فاشیستى در استکهلم غرق و گم شده بود. قابل تشخیص نبود که همین شعار را تکرار میکند یا نه؟ بیچاره مردم و کودکان بیدفاع و گرسنه غزه و لبنان که از یکسو قربانى تروریسم اسلامى و تروریسم دولتى است و از سوى دیگر ناسیونالیسم نژاد پرست علیه شان دادگاه خیابانى برگزار میکند. اینبار نیز امثال داریوش همایون و سلطنت طلبان که در دوران جنگ غزه رسما شارونیست بودند٬ سر دادن شعار "نه غزه٬ نه لبنان٬ جانم فداى ایران" در تظاهراتها را "چرخش مردم بسوى ناسیونالیسم" نامیدند! معلوم نیست اگر مردم به سمت ناسیونالیسم چرخش کردند چرا خودشان به سمت اسلام موسوى و جمهورى اسلامى و "حفظ نظام" چرخش کردند؟ موسوى نژاد پرست شده یا همایون خمینى چى؟

این البته تناقض اینها نیست٬ نان به نرخ روز خوردنى است که ارتجاع سیاسى در آن استاد است. این چهره واقعى ناسیونالیسم است که با زرورق "دمکرات و لیبرال" نمیتوان نژاد پرستى اش را بزک کرد. از این گذشته٬ مگر دمکراتها و لیبرالهاى ایرانى و ملى- اسلامیون اپوزیسیون کم نژاد پرست اند؟ مگر اینها عموما با "ایران ایران" سما نمیروند؟ یکمورد دیگر کاسه داغ تر از آش شدن این جماعت در ماجراى پرونده هسته اى جمهورى اسلامى است. روزى میگویند احمدى نژاد کشور را در خطر قرار داده است و پیشنهاد مصالحه و مذاکره با آمریکا میدهند. وقتى جمهورى اسلامى مصالحه و مذاکره میکند٬ اینها میگویند "منافع ملى" را زیر پا گذاشته است و "ایرانى را تحقیر کرده است"! میگویند "ایران با اقتدار ظاهر نشد"! ناگهان در لباس وکیل و وزیر دارالخلافه اسلام ظاهر میشوند! معلوم میشود مسئله اینها هیچکدام اینها نیست. مسئله اینست چه کسى در حکومت ابتکار زد و بند با دولتهاى غربى و خرج کردن از جیب کارگران را دارد و نه نفس موضوع مورد مجادله. اگر امور توسط جناح متبوعشان پیش رود اسمش "درایت و دیپلماسى معقول" است و اگر توسط جناح رقیب پیش رود اسمش "امتیاز دادن" است! این موضع مشترک دو جناح حکومت است. دوز ناسیونالیسم جنبش ملى اسلامى و موضع سیاسى اش تابعى از اینست که "منافع ملى" را چه کسى تعریف میکند. مشکل این جماعت اینست که وقتى به جاده ناسیونالیسم میزنند٬ باید دنبال نژادپرست هاى ایرانى بیفتند. چون آنها علمدار این خط اند.

ناسیونالیسم ایرانى میرود که خود را در قالب یک ناسیونالیسم میلیتانت و ضد عرب و نژادپرست آریائى مسلک تجدید آرایش کند. این جریان تلاش دارد به اعتراض واقعى مردم به هزینه کردن جمهورى اسلامى براى تروریسم اسلامى رنگ ناسیونالیسم نژاد پرست بزند. این نژاد پرستى عریان البته بیش از همه ضد کمونیست و ضد اعتراض آزادیخواهانه و برابرى طلبانه است. باید بحال کسانى تاسف خورد که دراین ماجرا به سیاهى لشکر این جماعت مرتجع تبدیل شده اند. پاسخ ناسیونالیسم را تنها اعتراض رادیکال کارگرى و انترناسیونالیسم میتواند بدهد. کمونیسم کارگرى تنها واکسن موثر علیه ویروس ناسیونالیسم و نژادپرستى است. * 

٧ اکتبر ٠٩