یادداشتی کوتاه: اینها هم”منتقل شدند”!

به این جملات از محمد فتاحی توجه کنید:
" از کمونیست پروروس دیروز و چپ ناسیونالیست امروز گرفته تا چپ تروتسکیست، کارگر کارگری، کمونیست کارگری، آذرینی، راه کارگری، توده ای و دیگر شعبات ناسیونال چپ در هدف سیاسی جنبش سبز و لیبرال های درون آن شریک اند". (دانشجویان لیبرال هذیان نمیگویند. بر ویرانه های انقلاب سبز کمونیسم مارکس تنها بدیل است). سایت آزادی بیان.

کمونیسم کارگری، کمونیست پرو روس، توده ای و شعبات جنبش سبز و……… .طیف سازمان و احزاب سیاسی بیان شده از کمونیست پرو روس تا جنبش سبز هیچکدام فحش و بی احترامی به کسی نیست. اینجا با نیت بی حرمتی به کسی چیزی گفته نشده٬ گافی هم داده نشده٬ لغزشش قلم و اشتباهی "لپی" هم در کار نیست، هذیانهای یک موجود مالیخولیا هم نیستند. اینها باورهای کادر "حزب" ی است که بر اساس آنها، دیروز در جریان اختلافات درونی حزب کمونیست کارگری فرمول "جنگ قدرت" کورش مدرسی برای بیرون آمدن از جایگاه حاشیه ای در بستر جنبش کمونیسم کارگری؛ و امروز "میثاق" سیاسی اینها پس از تکه پاره شدن حزب کمونیست کارگری، با تزها و تئوریهای "رفیق بهمن شفیق" اند. اینها "زخم خوردگانی" هستند که کادرهای کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت تلاششان را برای ایجاد یک فراکسیون دوخردادی و طرفدار "جامعه مدنی" خاتمی و تلاش مسلمانان سازمانده پیشین وزارت اطلاعات را برای "استحاله" رژیم دولت اسلامی به "دولت مدرن" و تبدیل "رژیم سرمایه" به رژیم "متعارف سرمایه داران" عقیم گذاشتند. این جملات آقای محمد فتاحی، چکیده یک بیانیه و یک پلاتفرم در پروسه "اعاده حیثیت" از کسانی است که در یاس از پروژه سوسیالیسم دوخردادی شان، از کمونیسم کارگری "خداحافظی" کردند.
این جملات، عقده ای برای انتقام از آن دوران و برپائی جشن مودت و مغازله سیاسی با کسانی است که همان دوران همین حرفها را، چه بسا محترمانه تر از لحن و ادبیات امثال فتاحی، بر زبان راندند و روی کاغذ آوردند. آری، هیچ بحث غیر سیاسی در میان نیست، این جملات اتفاقا بیان صریح، و البته وقیح، یک شیفت تمام عیار سیاسی و اعلام پیوستن به یک ضدکمونیسم و قرار دادن "کمونیسم کارگری"، دقت کنید نه "حزب" و یا تشکل و تشکیلاتی با عنوان کمونیسم کارگری، در بستر "توده ایسم و ویرانه های انقلاب سبز" است.  هیچ اتفاق و زلزله سیاسی جز تکه پاره شدن حزب کمونیست کارگری و قرار گرفتن کورش مدرسی به عنوان معمار اصلی این انشعاب، نمیتوانست این چنین بی پرده و عاری از هرگونه حس عدالت و انصاف و شرافت سیاسی، این نوع جدید ادبیات دوره مینیاتوری جنگ سردی را توضیح و توجیه کند. 
حزب "حکمتیست" دور جدیدی از حیات "سیاسی" اش را شروع کرده است، در این شکی نیست. این دوران، اما، دوران شارلاتانیسم سیاسی و دروغ پردازی های آشکار، "اعتصاب عمومی" در ۲۸ مرداد به فراخوان اینها، و حزب طوماری و زندگی در کنج خلوت خودفریبانه دنیای "گتو" های سیاسی، اما در دنیای مجازی است. مساله اینها اصلا "معرفتی" نیست. و بنابراین، توهم به اینکه اینها به سی سال تاریخ و ادبیات سیاسی و تئوریک کمونیسم کارگری و مارکسیسم انقلابی مراجعه کنند و در این رابطه انتظار داشت ، عبث است. هیچ توضیحی، جز پایه مادی زندگی اینها، جز حفظ با چنگ و دندان آن "غنیمت" ی که با خیزش کورش مدرسی از حاشیه فراموش شده "کمونیسم کارگری" در جریان اختلافات حزب کمونیست کارگری و مرگ منصور حکمت، "مفت چنگ" شان شد، این تهی شدن و سترونی از هر عاطفه و علقه سیاسی و اخلاقی با کمونیسم کارگری را توضیح نمیدهد. 
نسان نودینیان ۷ اکتبر ۲۰۰۹