پرندگان زخمی وطنم ( شعر )

gilani@f-gilani.com

www.f-gilani.com

وقتی پرنده های دریائی را می بینم که آزادانه 

پرواز می کنند

یاد پرنده های زخمی وطنم می افتم که بادی به شدت شلاق

در هر مسیری به جان شان می افتد

اینجا پرنده ها

شلاق باد را

با چرخش زیرکانه ی بال هاشان

جا می گذارند و می گذرند

آن جا پرنده ها به جای شلاق

هر روز باید از میان رگبار گلوله

تا مرکز جدال با باد ، هوا را بشکافند 

حتی اگر هوا ابری باشد

و هیبت نیروی مخصوص پوزبند ببندد

این جا پرنده ها در شهر هم می توانند بال بزنند

آن جا پرنده ها

در سوزش طاقت فرسای آفتاب می سوزند

اما ستون نیروی مخصوص را در آتش می شکنند 

این جا پرنده ها با خیال کمی راحت

پرواز می کنند

آن جا پرنده ها تا صبح دور هم می نشینند که فردا

از پشت نرده های دانشگاه چگونه خود را به خیابان برسانند 

من در حریم غربت ناگوارخویش

هر روز با پرندگان وطنم حرف می زنم

هر روز در خیابان ها

فریاد می کشم که دیوار زندان باید فرو شکند

و فوج در فوج پرندگان ایران

روزی درست مثل نسیم دل انگیز

پرواز کنند به هر جای آسمانی که مزاحم نداشته باشد 

وقتی پرنده های دریائی را می بینم

یاد پرنده های زخمی وطنم می افتم .

مهر ماه ۱۳۸۸