دانشجویان لیبرال هذیان نمیگویند. بر ویرانه های انقلاب سبز کمونیسم مارکس تنها بدیل است.

دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران در بیانیه جدیدشان به مناسبت آغاز سال تحصیلی علیه  "آلودگی قلم و دریدگی دهان و درندگی زبان مارکسیست‌های اسلام‌پناه" اعلام جرم کرده اند که در مقابل جنبش اینها علیه اسلام سیاسی ایستاده است! هدف این یادداشت کوتاه ریشه یابی همین حکم اینها علیه "مارکسیست های اسلام پناه" است. برای پرداختن به این مسئله درک بیشتری از بیانیه مذبور کمک کننده است که در بخش هایی مینویسند:

 

سال پیش روی تحصیلی در شرایطی آغاز می شود که دیگر با قویترین چشمهای مسلح نیز نمی توان جمهوریتی در این مخلوق ناقص الخلقه اسلام سیاسی و کمونیسم روسی سراغ کرد….

 

خواست مشخص دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران هم‌چون اکثریت مردم ایران به رسیمت شناخته شدن مهندس موسوی به عنوان رئیس جمهور منتخب وقانونی ملت، استعفای دولت کودتا و محاکمه آمرین و عاملین جنایت‌های پس از انتخابات تا عالی‌رتبه‌ترین مقامات مسئول است. از این رو ما سال تحصیلی پیش رو را سال "مبارزه علیه دولت کودتا" نام‌گذاری می‌کنیم و از آحاد دانشجویان می‌خواهیم دوشادوش هم تا رسیدن به این خواست مشروع از پای ننشینند….  متن کامل بیانیه در سایت اخبار روز  آمده است.

 

برای فرد ناآشنا به خصومت ویژه این تیره از جنبش سبز علیه کمونیسم، تعجب برانگیز می نماید که چرا در حالیکه احمدی نژاد الگوی لیبرال ترین حکومت جهان در روسیه امروز را در پیش گرفته است، اینها ظاهرا هنوز علیه کمونیسم به تاریخ پیوسته روسی شمشیر میزنند ؟ چرا در حالیکه سریع ترین تحولات اقتصادی در ایران دقیقا مطابق میل لیبرال های وطنی و به سبک یلتسین و پوتین ناسیونالیست و لیبرال و دمکرات در جریان است، چرا انگشت اتهام اینها کماکان  تابوت کمونیسم روسی را نشان ما میدهد؟ از نظر لیبرال ها سرعت لیبرالیزه کردن اقتصاد و بیکاری کارگران هنوز کم است. به همین دلیل سرمایه داری فعلی در ایران را از نوع دولتی کمونیسم روسی ارزیابی میکنند. همین ااعتراض شان به دولت احمدی نژاد نشان میدهد که اینها در دشمنی با کارگر به مراتب وحشی ترند. سوال دیگر این است که در مقابل این حمله به "کمونیسم روسی"چرا کمونیست های تا دیروز پرو روس و پرو استالین در مقابل لیبرال های وطنی قلم شان شکسته است؟ نه فقط این چگونه است سایت سازمان پرو روس دیروز و سوسیال دمکرات امروز اکثریت همین مقاله را با آب و تاب ویژه ای درج کرده است؟ چه منفعت مشترکی این راست و این چپ را در کنار هم قرار داده است؟ نه فقط چپ پرو روس دیروز چرا چپ های رنگارنگ از هر قماش شان در مقابل این تعرض لیبرال ها زبان بسته اند؟

ادامه نقل قول بالا جواب سوالات من را میدند؛ سال تحصیلی پیش رو در نقشه سیاسی اینها "سال مبارزه علیه کودتا" نام گذار شده است. از کمونیست پروروس دریروز و چپ ناسیونالیست امروز گرفته تا چپ تروتسکیست، کارگر کارگری، کمونیست کارگری، آذرینی، راه کارگری، توده ای و دیگر شعبات ناسیونال چپ در هدف سیاسی جنبش سبز و لیبرال های درون آن شریک اند. یادمان نرفته است که بخش امیدوارتر آنروز و ورشکسته تر امروز چپ ناسیونالیست تمام خصومت سیاسی اش در دوره بهار انقلاب سبز علیه حزب حکمتیست بود. یادمان نمیرود در حالیکه برای رفسنجانی دم تکان میدادند و در جهت تقویت جنبش مشترک شان "آتش بس" کرده بودند، علیه ما کمونیست ها زبان شان دراز بود. تفاوت در این است که ناسیونال چپ ها حکمتیست ها را هوادار رژیم اسلامی و احمدی نژاد و ضدانقلاب خطاب میکردند، اما لیبرال ها در جهت جانبداری از چپ ناسیونالیست هم جنبشی اش، برای ما عنوان "مارکسیسم اسلامی" انتخاب کرده اند. از نظر ناسیونال چپ ها حزب حکمتیست علیه انقلاب و جنبش آنها و نتیجتا هوادار احمدی نژاد بود. از نظر ناسیونال چپ ها هم دقیقا مانند لیبرالها، رژیم اسلامی جناح سبز و ناراضی را شامل نمی شد و فقط در احمدی نژاد و خامنه ای خلاصه شده بود. نتیجتا نزد اینها هم مانند لیبرال ها، مخالفت با رژیم در مخالفت فقط با یک جناح خلاصه شده است. عفونی ترین کلام بیانیه لیبرال ها علیه کمونیست های مخالف همه جناح ها با قلم و کلام غیر بهداشتی تر ناسیونال چپ ها هر دو از یک گنداب سرچشمه گرفته اند. تفاوت تنها در ترم های بکار گرفته شده است. صخنه از این تماشایی تر و ادعا از این بی شرمانه تر نمی تواند باشد؛ اینها در حالیکه پشت نخست وزیر دو دوره قبل عام زندانیان ایستاده اند و پشت رفسنجانی به نماز جمعه میخوانند و در روز قدس شرکت می کنند و در عاشورا سینه میزنند، در مقابل ما کمونیست ها مرز هرگونه پررویی سیاسی را پشت سر میگذارند که چرا کمونیست های حزب حکمتیست مانع مبارزه شان علیه اسلام سیاسی شده اند!!

 

اگر حماقت لیبرالی خنده دارتر هم هست، اما اینها برعکس ناسیونال چپ ها از روشن بینی سیاسی بالاتری بهرمنداند.  اگر دومی ها به دنبال نا امیدی از انقلاب و جنبش سبزشان دم شان را جمع کرده و درجه پرده دری شان ناچارا کم شده است، اولی ها روشن تر به آینده مینگرند. میدانند بر ویرانه های انقلاب موسوی شاخه های یک انقلاب رنگی نیمه اسلامی دیگری به نفع آبیاری درخت لیبرالیسم ایرانی نمی روید. لیبرال ها به متحدین خود در کل جنبش سبز و به تمام شاخه های چپ و راست ناسیونالیسم ایرانی خط میدهند که به دنبال ناکامی شان در انقلاب سبز  در سال تحصیلی جدید باید مواظب رشد کمونیست ها در دانشگاها بود.

لیبرال ها دل خوشی از قدرتگیری کمونیسم مارکسی در دانشگاه ندارند. عناصر شخیص اینه
ا در دوره سرکوب چپ در ۱۳ آدر دو سال پیش همراه لیرال چپ های نئوتوده ای در دانشگاه به دستگاه شکنجه گرا دادند و بابتش از دست دانشجویان چپ اردنگی تحویل گرفتند. اینها میدانند زمانی که آن چپ حضوری قدرتمند در دانشگاه داشته باشد، سرود فاشیستی ایران ایران شان خفه و پرچم شان پائین کشیده میشود. تفاوت اینجاست که تمام شاخه ها و جناح های چپ و راست ناسیونالیسم ناراضی در یک قرن گذشته امروز در یک جنبش واحد حضور متحد یافته اند و لیبرال ها دارند از موضع رهبری به جناح چپ بورژوای خود در انقلاب سبز رهنمود میدهند که دوره آینده باید مشترکا در مقابل حضور قدرتمند کمونیست ها در دانشگاه سنگربندی کنند.  

 

لیبرالیسم ناسیوناالیست ایرانی دقیق تشخیص داده است؛ در دانشگاه که جمعیت جوان آرزومند آزادی و برابری زیاد است، که جوان خانواده کارگر و زحمتکش زیاد است، به دنبال شکست بار چندم در دنباله روی از جنبش های بورژوایی زمینه های شکل گیری قدرتمند یک کمونیسم متفاوت از  چپ سبز فراهم تر از همیشه است. در دانشگاه پرچم دفتر تحکیم و لیبرال ها نمی تواند پرچم رهایی باشد. دانشجوی چپی که میخواهد جناح چپ "مستقل" این جنبش را سازمان دهد، از قبل دست را به همین لیرال ها باخته است. اگر این کار با شرکت چپ ناسیونالیست در نماز جمعه های بهار سبز ممکن شد، امروز با شکست انقلاب سبز اوضاع تغییر کرده است. جدا از این مسئله، اینها ناچارند بپذیرند که انقلابی ترین نماز جمعه تاریخ و رادیکال ترین روز قدس و پرشورترین سینه زنی عاشورا سرچشمه همان فاشیسمی است که سال ۵۷ به قدرت رسید. اگر دانشجوی ناآگاه دوره دهه پنجاه به تبعیت از ناسیونالیسم رفرمیست توده ای و فدایی پیرو امام و دنباله رو علمداران سبز آن روزگار شد، امروز کمونیسم  دیگری در مقابل تمام جناح های جنبش سبز و تمام جناح های حاکم  یک پرچم آشنای همه است. بیانات عفونی لیبرال های دانشگاهی ناشی خطرات ناشی از حضور همین پرچم علیه فاشیسم نهفته در ناسیونالیسم شان است.