دانشگاه و جوانان کمونیست

مردم از قبل اعلام کرده بودند "دانشگاه ها وا بشه ایران قیامت میشه". با بازگشایی دانشگاه ها همانطور که پیش بینی می شد، شاهد  اعتراضات گسترده و رادیکالی هستیم. گفته بودیم که بازگشایی دانشگاه ها خون تازه ای در رگ های انقلاب جاری خواهد کرد. دانشجویان مثل هر سال حضور احمدی نژاد را با مشکل روبه رو کرده اند و عملا مانع آن شده اند. مثل سال قبل احمدی نژاد بعد از برگشتن از آمریکا قصد رفتن به دانشگاه کرد و نرفت. امسال نرفت چون در این موفعیت حساس نمی شود یک شکست دیگر را قبوا کرد. شکستی که در صورت حضور احمدی نژاد در دانشگاه قطعی بود. حداد عادل و کامران دانشجو وزیر علوم تروریست رژیم اسلامی با آنچنان اعتراضی همراه بود که احمدی نژاد خیال رفتن به دانشگاه را باید از سر بیرون کند. البته هیچ بعید نیست به دانشگاه برود، چنانچه خامنه ای سال گذشته به دانشگاه رفت. چه رفتنی؟! علم و صنعت را قرق کردند، حتی به برادران بسیجی هم از پیش خبر ندادند و صدای آنان هم درآمد که چرا افتخار حضور را از آنان گرفته اند! با چنین شرایط مخفی و سیکرتی شاید احمدی نژاد هم برای افتتاح سال تحصیلی در سراسر کشور!! به دانشگاه برود.

هر سال دانشجویان حضور احمدی نژاد را با مشکل مواجه کرده اند، این دردسر برای رئیس جمهور اسلامی از آخرین سال ریاست خاتمی اوج گرفت. خاتمی هم دانشجویان را تهدید کرد "آدم باشید وگرنه می گویم از سالن بیرونتان کنند!". دانشجویان "جمهوری اسلامی" را نمی خواهند، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد! برعکس موسوی که جمهوری اسلامی را نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، می خواهد، و تازه آن هم ورژن دوره امامش را  می خواهد! ولی تفاوت اساسی امسال با سال های قبل، جاری بودن انقلاب در جامعه است. انقلاب و وضعیت انقلابی جامعه هر آن می تواند اعتراضات را از دانشگاه به خیابان و کارخانه بکشاند. انقلاب معادلات و مناسبات درون حکومتی را به هم ریخته است و همینطور می تواند اعتراضات دانشجویان را از محدوده دانشگاه فراتر ببرد.

در حالیکه تلاش جریان طرفدار موسوی و بخش های دیگر حکومت برای تصرف اعتراضات دانشجویی به عنوان یکی از نیروهای فعاله دانشگاه در این اعتراضات قابل مشاهده است ولی دانشجویان دانشگاه تهران و صنعتی شریف با شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و "مرگ بر دیکتاتور" کلیت حکومت دیکتاتوری اسلامی با سابقه ۳۰ ساله جنایت را به مصاف می طلبند. در تظاهرات دانشگاه شریف به خصوص شعارهایی در طرفداری از صانعی و منتظری و موسوی هم شنیده می شد که تعداد قلیلی از دانشجویان تکرار می کردند ولی به محض اینکه شعار به "مرگ بر دیکتاتور" و "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" تبدیل می شد صدا چند برابر می شد و قدرت می گرفت. اینکه جریانات طرفدار بخشی از حکومت هنوز از چتر امنیتی برخوردارند و فعالین آن می توانند علنا کار کنند، شعار بدهند، پلاکاردشان را داشته باشند و غیره هیچ عجیب نیست، اگر توده دانشجو که هیچ کدام از جناح های رژیم را نمی خواهد و به تمام معنا سرنگونی طلب است هنوز باید زیر چتر امنیتی این جریانات شعار بدهد و مطالبات خود را به آن تحمیل کند عجیب نیست. دعوای حکومتی ها هنوز محمل مناسبی برای ابراز وجود توده انقلابی و جوانان و دانشجویان سرنگونی طلب است.

یکی از شعارهایی که دانشجویان و مردم در تظاهرات هاشان می دهند "تا احمدی نژاده هر روز همین بساطه" است. نوک تیز این شعار احمدی نژاد و دولت و خامنه ای به عنوان مهم ترین حامی اوست. مردم به خوبی می دانند اگر خامنه ای پشت احمدی نژا نبود و نباشد دولت او هم نمی بود. به همین دلیل مردم به درست نوک حمله شان را به خامنه ای و احمدی نژاد، سمبل جمهوری اسلامی ۳۰ ساله متمرکز کرده اند. همه می دانند، از کسی که در خیابان شعار "مرگ بر دیکتاتور"  و"تا احمدی نژاده …" می دهد تا خامنه ای و آیت الله یزدی و رفسنجانی، که "خامنه ای" یعنی جمهوری اسلامی. همانطور که آیت الله یزدی به رفسنجانی گفت در صورت خلع خامنه ای جمهوری اسلامی هم رفتنی است. امروز هیچ کس نمی تواند این جمهوری اسلامی ، با این پرونده سنگین  را جمع و جور کند و سرپا نگه دارد. این نقش ویژه و اختصاصی خامنه ای و در کنار او احمدی نژاد است. از این رو این گونه شعارها و جهت گیری اعتراضات به نفع مردم و سرنگونی و انقلاب است.

در این میان دانشجویان کمونیست نقش مهم و تعیین کننده ای در اعتراضات دارند. دانشجویان کمونیست باید در این اعتراضات شرکت کنند و نماینده و سحنگوی توده دانشجویان سرنگونی طلب و  آزادی خواه باشند. دانشجویان کمونیست فقط با طرح مطالبات رادیکال و خواسته های واقعی مردم در اعتراضات دانشجویان می توانند سمت و جهت انقلابی و زیر و رو کننده به اعتراضات دانشجویان بدهند و خواسته توده دانشجو یعنی آزادی خواهی و برابری طلبی و سرنگونی طلبی را نمایندگی کنند، و از این طریق توده دانشجو را پشت خود بسیج کنند. دانشجویان اساسا موسوی و منتظری و انواع و اقسام جریانات حکومتی را می شناسند، می دانند موسوی۶۷ کیست، می دانند تا کوچکترین نشانی از حکومت اسلامی هست، با هر تعریف و نسخه ای، از آزادی و برابری خبری نیست. دیگر طرفداری مردم و "دانشجویان معترض" از یک جریان حکومتی به یک دروغ بزرگ تبدیل شده و همه می دانند موسوی بهانه است و کل نظام نشانه است و همین واقعیت  موقعیت ویژه ای برای فعالین و دانشجویان چپ و جوانان کمونیست فراهم می کند و نقش ارزنده و تعیین کنند آنان را نشان می دهد.

دانشجویان و جوانان کمونیست همیشه منتظر چنین روزی بوده اند. این روزها روز ماست، روز ما دانشجویان و جوانان کمونیست. توده عظیم جوانان و دانشجویان با شعارهای ضد حکومتی به میدان آمده اند، سرنگونی  نظام دیکتاتوری را می خواهند عملی کنند و بیشتر از هر زمان دیگر به رهبر و سازمانده نیاز دارند، رهبری و سازماندهی چنین انقلابی، چنین حرکت های اعتراضی رادیکالی که هیچ برچسبی به جز انقلاب به آن نمی چسبد کار دانشجویان و جوانان و فعالین کمونیست است. کار کمونیست های کارگریست. در ا ین میان گرایشات دیگری از جمله گرایشات ظاهرا کمونیستی دیگری هم هستند، که مدام بر طبل "نه، نمی شود" می کوبند. این جریانات حاشیه ای تر از آن هستند که قابل بحث باشند.

انقلاب باعث تفکیک عمیقی در نیروهای موجود در جامعه شده است. جریاناتی که بالا ذکرشان رفت مثل طرفداران بخشی از حاکمیت و سایر طرفداران نظم حاکم، مثل مشروطه طلب ها و غیره تماما در مقابل انقلاب قرار گرفته اند، این را در موضع گیری های اخیر داریوش همایون و سایر سخنگویان معتب
رشان می شود دید. این تصویر که انقلابی در جریان است و ممکن است در آن یا کمونیست ها پیروز بشوند یا موسوی چی ها و یا مشروطه طلب ها تصویری غلط است. پیروزی در انقلاب فقط کار ما کمونیست های کارگریست و کار دیگران فقط شکست دادن انقلاب است. انقلاب فضای مطلوب ما برای رهبری و سازماندهی توده سرنگونی طلب و خسته از ظلم و ستم نظام حاکم است. نظامی که بیش از ۱۰۰ سال است شیره جان مردم را گرفته و به وحشیانه ترین شکلی سرکوبشان کرده است. امروز طرفداران نظم حاکم چه از نوع ملایی و اسلامی آن و چه از نوع ارتشی یا کرواتی اش در مقابل ما و انقلاب عظیم مردم قرار گرفته اند.

این کار ماست که کار را یکسره کنیم، هیچ تجمع و اعتراضی را نباید به این نیروها بخشید، مجاز نیستیم هیچ بخشی از مزدم عاصی و به جان آمده را که به هزار زبان در اعتراضند را به این جریانات ببخشیم. باید پیچیدگی های جامعه ای را که ۱۰۰ سال است زیر حجاب اختناق زندگی کرده شناخت، باید اشکال متنوع اعتراض مردم را شناخت و خط و سیاست بهش داد و رادیکالش کرد. این وظیفه فعالین چپ و کمونیست و به خصوص دانشجویان و جوانان کمونیست است که هیچ عرصه ای را خالی نگذارند و با با اتکا به نیروی غول آسای انقلاب شر جمهوری اسلامی و  نظام پوسیده سرمایه داری را از سر جامعه کم کنند و دنیای بهتر و سوسیالیستی را بسازند.