نه وتحریم هیجده میلیونی مردم آلمان به انتخابات نمایشی در سیستم سرمایه داری

در انتخابات پارلمانی در آلمان ۱۸ میلیون رای دهنده عملا انتخابات را تحریم کردند
در آلمان دولت ائتلافی راست نئولیبرال  با رای اقلیت به عنوان اکثریت  در حاکمیت
در آلمان در روز یکشنبه بیست وهفتم سپتامبر انتخابات پارلمان آلمان بوندس تاگ که همزمان نیز دولت جدید انتخاب میشود  بود. در این روز بقول خبرگزاریهای متفاوت آلمان با هفتاد و یک و دو دهم درصد کمترین رای دهنده از زمان تشکیل جمهوری فدرال آلمان در انتخابات شرکت داشتند.

در این انتخابات هردو حزب بزرگ آلمان یعنی اتحاد سوسیال مسیحی ، و دمکرات مسیحی ها از یک طرف و حزب سوسیال دموکراتها در واقع که دولت بزرگ ائتلافی چهار سال گذشته را تشکیل میدهند خواستار پایان دادن به ائتلاف بزرگ بودند.
دمکرات مسیحی ها ، سوسیال مسیحی ها هدفشان یک ائتلاف با اف دی پی حزب لیبرالها بود. سوسیال دمکراتها همراه با سبزها این نیت را دنبال میکردند که بتوانند اکثریت را بدست آورده و دولت سرخ و سبز که هفت سال قبل از دولت ائتلاف احزاب بزرگ بود را دوباره تشکیل دهند.
چپ ها که از حزب کمونیست سابق آلمان شرقی و چپ های جدا شده از سوسیال دمکراتها میباشند در واقع حزب چپ ها را به رهبری گریگو گیزی و لافونتن که از رهبران حزب سوسیال دمکرات بوده و همچنین مدتی وزیر دارایی سوسیال دمکرات ها بوه است را دو سالی است که تشکیل داده اند.
در انتخابات روز یکشنبه سوسیال دمکراتها که یکی از احزاب بزرگ وسنتی آلمان بوده اند با شکست سنگینی که در تاریخ حزبی آنها ناد ر بوده است روبرو شدند.
سه حزب دولت ائتلافی جدید
سوسیال مسیحی ها و دمکرات مسیحی ها که بطور سنتی با یکدیگر متحدا در انتخابات شرکت میکنند سی وسه وهشت دهم در صد ،حزب لیبرالها چهارده و شش دهم در صد از رای ها را به خود اختصاص داده اند.
حزب سوسیال دمکرات بیست وسه دو درصد که در سال دوهزار وپنج سی وچهار دو دهم درصد بوده است
حزب لینک ها یا چپ ها یازده ونه دهم درصد در سال دوهزا ر وپنج هشت وهفت دهم در صد .حزب چپ ها در واقع امتیاز زیادی به عنوان رای های اعتراضی بدست آوردند ونه رای های واقعی .
حزب سبزها ده وهفت دهم در صد که درسال دوهزار وپنج هشت ویک دهم در صد بوده است
احزاب نئونازی که تلاش زیادی داشتند نتوانتسند که به پارلمان وارد شوند
دولت ائتلافی جدید یک دولت صددر صد نئولیبرال راست تند رو بویژه با حزب لیبرالها میباشند.
در این رابطه باید گفت حزب سوسیال دمکرات در واقع با رفرمهایی که در زمان شرودر در جهت سیاستهای نئولیبرال  انجام داد وشرکت در جنگ بالکان وافغانستان عملا در بین رای دهندگان سنتی خود را به چپ ها ویا سبزها  و همچنین به گروه بایکوت انتخابات باخت.
در این شرایط که تعداد رای دهندگان در آلمان شصت ودو میلیون دو یست هزار نفر تخمین زده میشود . عملا تقریبا تعداد تحریم کنندگان عملی انتخابات تقریبا سی در صد میباشد که چیزی در حدود هیجده میلیون نفر میباشند.
تعداد رای دهندگان شرکت کننده در انتخابات که برای حزب های ائتلافی دولت جدید رای در صندوقها ریخته اند چیزی در حدود بیست ودو میلیون است . یعنی عملا چهل میلیون آلمانی با این دولت موافق نمیباشند واین دولت ائتلافی راست طرفدار نئولیبرال ومحافظه کار با رای اقلیت عملا در اکثریت میباشد.
هرچند سی درصد مردم عملا در آلمان به این نتیجه رسیده اند که با این بازیهای پارلمانی بقول جریان آنتی انتخابات برای تقسیم «کیک » قدرت و ثروت در طبقات حاکم با یکدیگر مبارزه میکنند ودرواقع مبارزه پارلمانی یک نمایش «دنیای آزاد»برای استفاده کردن رای مردم برعلیه خود آنان میباشد.
در این باصطلاح دمکراتی عملا قوانین بر علیه طبقه زحمتکش وضعیف در جامعه سرمایه داری اتخاد میشوند و سیاستمداران یا در غارت مرد م سهیم میباشند ویا لابی کنسرنهای بزرگ و طبقات ثروتمند میباشند. ولی با این وجود در چهارچوب دمکراسی بورژوازی در عمل هم این دولت ائتلافی آلمان از رای اقلیت بر سرقدرت است ونه اکثریت که بطور معمول گفته میشود وعملا بیش از چهل میلیون شهروند آلمانی با آن موافق نمیباشند.
باید گفت مرد م آلمان با تقریبا سی در صد رای دهندگان بایکوتی  یعنی هیجده میلیون نفر بدبینی و عدم اعتماد خود را به بازیهای پارلمانی ابراز داشته اند. ضمن اینکه بسیاری رای های اعتراضی به حزب چپ های راست که در سیستم سرمایه داری در جهت رفرم میباشند داده اند و همچنین بخشا به سبزها وعملا یک درصدی حدود چهل تا پنجاه درصد عملا علیه احزاب سنتی طرفدار سرمایه داری از دمکرات مسیحیها ، سوسیال مسیحی ها و لیبرالها و سوسیال دمکراتی ، سبزها و چپ های راست  ورشکسته داده اند. وعملا باز نشان داده اند که معتقد نیستند که این بازیگران صحنه ولابی سرمایه عملا برای آنها تغییرات انسانی  واساسی ایجاد خواهد کرد .
هرچند این سرخوردگی توده دهای رای دهنده به معنی این نیست که آنها به چپ گرایش دارند ویا در جهت نابودی سیستم سرمایه داری میباشند چون عملا با تبلیغات ضد کمونیستی در هنگام جنگ سرد وامروز علیه چپ ، عملکرد کشورهای «سوسیالیستی»  در گذشته هیچگونه آلترناتیو واقعی د رمقابل این تود ه های سرخورده  در کشورهای سرمایه داری قرا رنمیدهد و این سرخوردگی عملا به پاسیویسم کشانده شده و عملا در بحرانهای عمیق باعث بیشتر رشد راست ونازیسم مثلا در آلمان ودیگر کشورهای اروپایی شده است که باعث رشد راسیسم  و حملات علیه خارجیان شده است و عملا باعث شده است که در چند پارلمان محلی در آلمان نیروهای نازی وارد این پارلمان ها شوند. با بحران چپ عملا نیروها ی فعال توده ها به سمت نیروهای راست افراطی تمایل پیدا کرده است ومیکند  زیرا همانطور که بیان شد توده های سرخورده از سیستم سرمایه داری عملا در مقابل خود یک آلترناتیو سوسیالیستی را بر نمیگزینند به همان دلایلی که دربالا ذکر شد.

در رابطه با سیاست خارجی بویژه در ایران
نزدیکی بیشتر با سیاستهای جنگ طلبانه و سلطه جویانه وا مپری