نگاهی گذار به پروسه شکل گیری جنبش دانشجویی در ایران ( بخش سوم و پایانی )

همان طور که در مطلب قبلی اشاره کردم،در این بخش از مقاله که بخش پایانی آن است، سعی خواهم نمود موقعیت کنونی و آینده ی جنبش دانشجویی در ایران را به طور گذار اشاره کنم و چشم انداز سوسیالیستی و رادیکال آینده ی این جنبش را با ارزیابی از موقعیت کنونی آن بررسی نمایم.برای ارزیابی از موقعیت آینده ی هر جنبشی بدون ارزیابی از موقعیت گذشته و فعلی آن نمی توان به یک نتیجه ی درست رسید و تحلیل درستی ارائه داد.به همین جهت من دو فصل اول این نوشتار را به موقعیت گذشته ی این جنبش اختصاص دادم و در این فصل هم سعی خواهم نمود موقعیت آینده این جنبش را با متدی مارکسیستی و رادیکال بررسی نمایم و سعی خواهم نمود در حد توان ارزیابی دقیق و علمی ای از این جنبش داشته باشم.با این امید که توانسته باشم در تحلیل و ارزیابی از این جنبش سهمی ایفا کرده باشم و توانسته باشم اطلاعات لازم  را در اختیار خوانندگان این مطلب قرار دهم.

جنبش دانشجویی در موقعیت کنونی در کدام مرحله از عمر خود به سر می برد؟

اگر بخواهیم موقعیت کنونی جنبش دانشجویی را به طور کل و جنبش چپ دانشجویی را به طور خاص بررسی کنیم باید با یک ارزیابی دقیق از وضعیت موجود و بررسی دیگر جنبش های اجتماعی در مرحله ی کنونی بپردازیم.در مطالب من بارها آمده است که دانشگاه به عنوان مکانی برای بازتاب مطالبات توده های مردم در جامعه عمل می کند و در تمام دوره های حیات جنبش دانشجویی دانشگاه چنین نقشی را بر عهده داشته است.در دوره هایی که مطالبات مردم در جامعه، مطالباتی رادیکال بوده،این شعار ها و مطالبات واقعی مردم در دانشگاه بازتاب پیدا کرده و به مطالبه ی دانشجویان و فعالین دانشجویی تبدیل شده است. در موقعیت فعلی که جامعه ی ایران دوره ی حساسی از حیات سیاسی و اجتماعی خود را پشت سر می گذارد و اعتراضات توده ایی ماه های گذشته علیرغم اینکه بخش زیادی از هژمونی این مبارزات در دست اصلاح طلبان و جنبش سبز بود،رژیم را به ستوه آورده است و باعث شد که رژیم در بسیاری از مواقع در این اعتراضات با سرکوب های بی رحمانه و ضد انسانی خود تعداد زیادی از مردم معترض را قتل عام کند،جمع کثیری  را دستگیر و در بیداد گاه های فرمایشی آن را وادار به پشیمانی نماید وحتی برنامه ی اعترافات آنان را از تلویزیون خود نیز پخش کند.در موقعیت کنونی در جامعه ی ایران که اعتراضات توده ایی ماههای اخیر که بخشی از معترضین این اعتراضات را کسانی تشکیل می داد که رژیم اسلامی را با تمام جناح های رنگارنگ آن نمی خواستند،اما این بخش به دلیل ضعف و عدم توانایی در نمایندگی کردن مطالبات مردمی که تنها راه نجات مردم و برون رفت از وضعیت موجود را سرنگونی رژیم اسلامی می دانستند،نتوانستند پرچم خود را بالا ببرند و به دلیل عدم توانایی درست کردن جیهه ی مستقل با مطالبات رادیکال در و اقع آب را به جوی جنبش سبزیها و سردمداران آن ریختند.در این شرایط که جنبش سبز به نماینده ی مطالبات بخش وسیعی از مردم معترض، که تقلب آشکار در انتخابات آنان را به ستوه آورده و باعث این طغیان توده ای شد،این جریان توانست سوار بر موج اعتراضات توده ای و ظاهر شدن به عنوان آلترناتیو در وضعیتی که آلترناتیو رادیکالی وجود نداشت و اپوزیسیون خارج نشین تاثیری در معادلات سیاسی و رهبری کردن اعتراضات نداشته و علیرغم جار و جنجالی که از جانب این اپوزیسیون چپ صورت  می گرفت،اما به حق کمترین تاثیری در رادیکالیزه کردن مطالبات مردم و کانالیزه کردن اعتراضات، نداشت.

در شرایطی که جنبش چپ دانشجویی دورهی رکود خود را می گذراند و سرکوب های گسترده ی ۱۳آذر ۸۶ باعث تفرق و انشقاق در صفوف این جنبش عظیم اجتماعی شده است و این جنبش هنوز نتوانسته است از زیر آن ضربه کمر راست کند و طبقه ی کارگر از ضعف تفرق و عدم سازماندهی در ایران به سر می برد،بر همه روشن است که جریانات راست از خلئی که به وجود آمده بهره برداری خواهند کرد و تلاش خواهند مطالبات خود را به مطالبات اصلی مردم تبدیل خواهند نمود و همین طور هم بود،در دانشگاه جریان راست و تشکل های وابسته به اصلاحات در ضعف نیروهای چپ دست بالا پیدا خواهند کرد و در این مقطع ما دیدیم که دفتر تحکیم وحت با شرکت در اعتراضات توده ایی نقش زیادی در پیشبرد اهداف اصلاح طلبان حکومتی داشت و توانست در اعتراضات اخیر و حتی قبل از این انتخابات تلاش های زیادی برای گسترش مطالبات جریان موسوم به اصلاح طلب بنماید و از نظر من تا حدود زیادی در رسیدن به اهداف خود موفق بوده است.

اما در این شرایط که نیروهای چپ و کمونیست در دانشگاه و حتی خارج از دانشگاه در یکی از ضعیف ترین دوران حیات خود به سر می بردند و دفتر تحکیم و دیگر تشکل های وابسته به حاکمیت از این وضعیت نهایت بهره برداری را نموده و کمک شایانی در جهت تثبیت موقعیت رژیم و تلاش برای ماندگاری این رژیم نموده و با بالا بردن پرچم سبز و اصلاح طلبان در جریان اعتراضات و پیش از آن  نموده اند،همچنین در شرایطی که  دفتر تحکیم وحدت و طیف اصلاح طلبان به شدت از رادیکالیزه شده اعتراضات در هراس بود در موقعی که اعتراضات تا حدودی به طرف رادیکالیزه شدن پیش می رفت و شعار ها تغییر کرده بود( کاری به مضمون ارتجاعی شعارها ندارم )،جریان اصلاح طلب با کل نیروهای خود در جنبش دانشجویی و اجتماع از رهبری این اعتراضات کناره گیری کرد و بار دیگر موسوی و کروبی و دیگر اصلاح طلبان وفاداری خود را به نظام ضد انسانی و ارتجاعی رژیم اسلامی نشان دادند و بوسه بر دست های آلوده به خون خامنه ای و چکمه های دیگر سردمداران رژیم زدند.باید اشاره کنم که تشکل های وابسته به حاکمیت در موقعیت کنونی از وضعیت بهتری نسبت به دیگر جنبش چپ دانشجویی برخوردار است،زیرا این تشکل بنا به ماهیت سازشکارانه و چکمه لیسانه اشان در مواقعی که فعالیت آنان به ضرر کل حاکمیت رژیم باشد، احساس خطر جدی بکنند، با زانو زدن در مقابل رژیم و اعلام پشیمانی، خیانت خود را به مردم حق طلب نشان خواهند داد.جنبش چپ دانشجویی همان طور که ذکر آن رفت،در این مرحله از حیات سیاسی خود، به دلیل تفرق،انشقاق و کوچ اجباری جمع کثیری از رهبران عملی و رادیکال  در موقعیت نامناسبی از حیات خود به سر می برد،در جریان انتخابات، توانایی سازماندهی در دانشگاه های ایران را نداشت،نتوانست مانند سابق مطالبات رادیکال را در صدر مطالبات جن