آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی

http://www.goftogoo.net/

رژیم های استبدادی و خودکامه با مبارزات مردم به زیر کشیده خواهند شد. دور نیست که با بسته شدن طومار استبداد مذهبی در ایران جنایتکاران به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاههای عادلانه محاکمه شده و بر صندلی عدالت نشانده شوند. دادخواهان اما برای دادخواهی به اسناد و مدارک معتبر احتیاج دارند. 

زندانهای ایران در سه دهه گذشته، سه قرن جنایت و سبعیت را در خود شاهد بوده و زندانیان سیاسی شاهدان زنده این تجربه خونبار بوده اند.

 

تا کنون بخشی از زندانیان سیاسی سابق با نگاشتن کتاب خاطرات زندان بر تاریکخانه سیاهچالهای رژیم اسلامی نور معرفت تابانیده و در این راه کمک شایانی به امر دادخواهی و مبارزه بر علیه فراموشی کرده اند. برخی دیگر از مرحله «روایت» فراتر رفته و تلاش درخوری را در پیوند با مستند کردن تاریخ زندان سیاسی و برجسته نمودن نقش آمران و عاملان جنایتهای زندانهای ایران کرده اند.

با این حال پوشه ناگشوده در پیوند با مقوله زندان سیاسی، زمان آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی ایران است. به راستی شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی از چه زمانی شروع شده است؟

در گفتگویی که سال ۹۹ میلادی داشتم، زندانی سیاسی ای مدعی بود که پیش از سال شصت دستگیر و شکنجه شده است. این گفتگو را اگر می داشتم، آن را بازچاپ می کردم.

 

در زیر دو گفتگو را ملاحظه می کنید. گفتگوی حضوری اول، گفتگوی مفصّلی با حمید اشتری، زندانی سیاسی سابق است. ایشان برای اولین بار بخشی از تجربه های دوران زندان خود را به قضاوت عمومی می گذارد.

در گفتگوی دوم ایرج مصداقی به تعدادی از پرسش های من پاسخ می دهد.

 

گفتگو با حمید اشتری

. * حمید اشتری، ممنون ام از شرکت ات در این گفتگو. لطفاً خودتان را خیلی کوتاه معرفی کنید؛ هویت سیاسی تان در گذشته و حال منظورم است.

– من هم متشکرم که در این گفتگو شرکت می کنم. من هوادار سازمان مجاهدین خلق بودم و پیش از سی خرداد، یعنی در سوم اردیبهشت سال شصت دستگیر شدم و تقریباً هشت سال در زندان بودم. الان هم هیچگونه وابستگی سیاسی ندارم.

* یعنی در حال حاضر با  تشکیلات سیاسی فعالیت نمی کنید؟

– ابداً!

* زمان دستگیری تان آنطور که اشاره کردید، پیش از خرداد سال شصت بود. احتمالاً اطلاعات شما می تواند به دوره ای از تاریخ زندان سیاسی کمک کند که دانسته های ما نسبت به آن دوره اندک است. پرسش هایی را از این دوره مطرح می کنم: بعد از دستگیری در سوم اردیبهشت ماه سال شصت به کدام زندان منتقل شدید؟

–  چون زمان دستگیری ام روز پنج شنبه بود، زندان اوین من را تحویل نگرفت و به همین خاطر به کمیته پل رومی انتقال داده شدم، تا روز شنبه که مجدداً من را به زندان اوین بردند. ابتدا در ۳۱۱ بودم و بعد از آن به بند ۲، طبقه پایین اوین منتقل شدم.

* در این دوره در بند ۲ اوین، زندانیان سیاسی و یا عقیدتی از کدام جریان فکری و سیاسی بودند؟

– بند ۲، طبقه پایین به بچه های سیاسی تعلق داشت که شامل گروههای فرقان، اقلیت، پیکار، فکر کنم آرمان مستضعفین، هواداران مجاهدین، بچه های کومله، حزب دموکرات و تیپ های دیگر بودند. بچه ها بر اساس وابستگی تشکیلاتی در بند تقسیم بندی شده بودند و بیشترین زندانیان سیاسی به مجاهدین وابستگی داشتند…

* یعنی جداسازی زندانیان سیاسی در آن دوره هم معمول بود؛ جدا کردن نیروهای مذهبی و غیرمذهبی؟

– به آن صورتی که بعدها دیدیم نه. اما مثلاً زندانیان گروه فرقان، آرمان مستضعفین و مجاهدین خلق که مذهبی بودند، همه از هم جدا بودند.

* بنابراین می گوئید که تقسیم بندی ها در آن دوره در بند ۲ اوین تقسیم بندی ایدئولوژیکی نبودند. آیا در آن دوره درِ بندها باز بود و بندها با هم ارتباط داشتند؟

– نه، درها باز نبودند.

* رابطه زندانیان سیاسی با هم چگونه بود؟ آیا «مرزبندی های سیاسی، تشکیلاتی» در بین آنها اعمال می شد یا رابطه ها «انسانی» بود؟

– رابطه ها انسانی بود. در مسائل صنفی اشتراک نظر بود، ولی چون فضا هنوز نسبتاً آزاد بود، هر گروه سیاسی با هواداران خودش ارتباط داشت.

* اگر امکان دارد راجع به روابط زندانیان سیاسی (که گفتید فارغ از مرزبندی ها بود) مثالی بزنید.

– مثلاً در آن دوره قرار بود اعتصاب غذایی باشد…

* راجع به؟

ـ قبلاً بند ۲ اوین مشترک بود؛ بعد طبقه ی بالا به سلطنت طلبان و کارگزاران رژیم گذشته اختصاص یافت و بند پایین متعلق به بچه های سیاسی شد. این موضوع باعث شد که همه بچه ها دست به اعتصاب غذا بزنند…

* این واقعه مربوط به چه دوره ای بود؟

– قبل از سی خرداد [شصت]  بود.

* این حرکت اعتراضی بالاخره انجام شد؟

– با هماهنگی همه بچه ها انجام شد که منجر به جدا شدن بند سلطنت طلبان و نیروهای سیاسی شد.

* از شما راجع به رابطه