تابستان هر سال زخمهای خانوادهی هزاران زندانیان سیاسی دههی شصت عودت میکند و بار دیگر غم و اندوهای جانگداز سراسر جامعه را فرا میگیرد. براستی که آن روزها و وقایعی دردناکِ در حول و حوش آنرا نمیتوان فراموش کرد؛ نمیتوان فراموش کرد که چه بر سر جوانان و فرزندان کارگران و زحمتکشان آوردهاند؛ نمیتوان فراموش کرد که چگونه جانیان بشریت در خدمتگذاری به نظام جمهوری اسلامی، گوی سبقت را از هم ربودند و زندانها را بهمیدان قدر قدرتی خویش تبدیل نمودند.
جرثومههای فساد و منادیان سرمایه دسته دسته از کمونیستها و مبارزین را در دههی شصت بهجرم آزاد اندیشی بهمیدانهای تیر روانه نمودند تا نظامشانرا سراپا نگه دارند؛ گورهای دستهجمعی بهپا نمودند تا بر ابعاد جنایاتشان سرپوش بهگذارند. امّا مگر میتوان با در خفا نگه داشتن عمق جنایات دههی شصت، به عمق زخمهای کاری و کرخت شدهی جامعه و هزاران خانوادهی زندانیان سیاسی پی نه بُرد و از سر آنها گذشت و نسبت به هزاران کمونیست و مبارزی که با سری افراشته به پیشواز مرگ رفتند، بیتفاوتی نشان داد؟ مگر میشود ابعاد جنایات سران حکومت را کمرنگ و بر نقش یکایک مدافعین نظام بی توجه بود؟
روشن استکه تاریخ را نمیتوان به عقب برگرداند و بهموازات آنهم نمیتوان، هزاران رخداد و واقعهی غمانگیز را از قلم انداخت و به تحریف و لاپوشانی حقایق و نقش مزدوران و حاکمان نظام پرداخت. جابهجایی در این زمینه جایز نیست و بنابه دلبخواه و منافعی خود هم نمیتوان هر آنچه را که در حق تودهها و فرزندانشان روا شده است را به باد فراموشی سپرد. حقیقت آن روزها و دهه، بسیار گویا، روشن و ثبت شده است و نیازی به تفسیر آنچنانی نهدارد. جانیان بشریت کمونیستها و مبارزین را به تازیانه بستند و هزاران تن از آنانرا از دم تیغ گذراندند تا زندگی خفتبار خود را پر "نشاط"تر و "شاداب"تر نمایند. دادگاههای چند ثانیهای بر پا نمودند تا "ولی فقیه"شان قادر گردد چرخش سرمایه بعد از پایان جنگ ارتجاعی ایران و عراق را به گردش در آورد. بههمین دلیل و بر اساس چنین سیاست و منفعتی بود که دولتمردان رژیم جمهوری اسلامی تا توانستند دستگیر نمودند؛ تا توانستند بدنهای هزاران کمونیست و مبارز را مورد آماج حملهی وحشیانهی خود قرار داند و تا توانستند سینههای پر از کین انسانهای آزاده را با گلولههای سرمایه به رگبار بستند و آنچنان جنایاتی در درون زندانها مرتکب گردیدند که قلم و زبان ناتوان از توضیح همهی آنهاست.
اینها فقط و فقط گوشههایی هر چند کوچک از آن حقایق دردناکیست که منادیان سرمایه در حق بهترین فرزندان تودههای ستمدیده در دههی شصت روا داشتند. امّا تلخی زمانه در آن استکه جانیان و بانیان قتل عام دههی شصت و مدافعین پر و قرص حکومتی، اینروزها و بهدلیل فقدان سازمان کمونیستی و جدی در درون، فرصت را غنیمت شمرده و در هیبت اپوزیسیون دولتی بهمیدان آمدهاند و دارند بهدورغ خود را پرچمدار مبارزه علیهی شکنجه در درون زندانهای مخوف جمهوری اسلامی معرفی مینمایند و دارند در رکاب مدافعین "دموکراسی" و "آزادیخواهی" بهدفاع از زندانیان سیاسی میپردازنند!!
طبیعتاً تعاریف این جانیان از زندانیان سیاسی با تعریف کمونیستهای راستین از زمین تا آسمان است. روشن استکه تعابیر سرمایهداران از زندانیان سیاسی کسانی جز هممسلکان نظام و خودیها نمیباشد و منظور و مقصودشان مخالفان طبقاتی نیست؛ چرا که کاملاً میدانند کمونیستها و انقلابیون بر سر منفعت مردم و آرمانهای رهائی، سر سوزنی با آنان همسوئی نهدارند؛ چرا که میدانند تضادی آشتی ناپذیر فیمابین سرمایهداران و کمونیستهای راستین وجود دارد؛ چرا که میدانند در این میان یکی دارد از منفعت سرمایهداران و برنامههایاش پیروی مینماید و دیگری دارد از منظر منافعی کارگران، زحمتکشان، جوانان و همهی محرومان به دنیای سراسر اجحاف و ظالم مینگرد. همزیستیای بین طبقات استثمار کننده و استثمار شونده وجود نهدارد و بدون شک جنبش رادیکال و اصیل، بر خلاف یاوهگویان و "نادانان" خلق حساب همهی آمرین و عاملین جنایات دههی شصت را در پروندهی خود ثبت نموده است و بر کارکردهای تاکنونی اپوزیسیون دولتی خط بطلان نهخواهد کشید و مطئمناً روزی از در پاسخ آنها بر خواهد آمد. ظاهرسازیها و "تغییر" سیاست بعضاً مدافعین نظام در این برهه از زمان هم نمیتواند تغییری در سیاست خانوادههای زندانیان سیاسی و مدافعین راه رهائی و آزادی از قید و بندهای امپریالیستی بوجود آورد.
بنابراین جای دارد تا جدا از گرامیداشت جانباختهگان دههی شصت و همهی جویندگان راه آزادی بر این نکته اشاره گردد که دنیای مدافعی انسانی علیرغم بلبشوی سیاسی درون جامعه، جایگاه زندانیان مدافعین نظام را با جایگاه زندانیان مدافعین منافعی کارگران و زحمتکشان از هم تمیز خواهد داد و به اغتشاش مفاهیم، دامن نهخواهد زد و عمیقاً بر این باور استکه دستگیر شدگان جناحهای متفاوت دولتی، خود از آمرین و عاملین کُشتار تودهها و فرزندانشان در دههی شصت بودند و توهم و "ترحمی" نسبت به آنان از خود نشان نهخواهد داد. همچنین و متعاقباً کمونیستهای راستین بر خود نمیدانند تا در جنگ و دعواهای درونی رژیم به تقویت جناح "مغلوب" دولتی بهپردازنند و متقابلاً وظیفهی خود میدانند و اجاز خواهند داد تا جانیان بشریت در هر میدانی همدیگر را بدرند و بیجهت بر محتوای شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" نمیکاهند؛ چرا که بر این باوراند مزدوران رنگارنگ نظام و بویژه دستاندرکاران کُشتار زندانیان سیاسی دههی شصت تحت هیچ شرایط و موقعیتی قابل دفاع نیستند و مستحق مرگاند
.
۳۱ شهریور ۱۳۸۸
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹