روز« قدس» گذشت وماهیت ارتجاعی «جنبش سبز» خود را نشان داد

میگویند که هر جریان سیاسی را میتوان ماهیتش را ا ز جریان رهبری اش درک کرد. مثلا جریان مجاهدین خلق را ما خواسته های نفرات مجاهدین وهواداران آنها که در مورد رهبری مجاهدین متوهم میباشند وفکر میکنند که رهبران مجاهدین «سوپر» انقلابی هایی هستند که در جهان همتایشان نیست در نظر نمیگیریم ویا فکر میکنند که این جریان «مبار ز» و«مترقی » است بلکه با در نظر گرفتن سیاستهای این رهبری مجاهدین به ماهیت ارتجاعی آنها پی میبریم . در مورد «جنبش سبز» نیز غیر از این نمیباشد. این نوع توجیه گری بخشی از اپوزیسیون را هم قابل قبول نیست که مردم خود را «در پشت جناحی از رژیم پنهان کرده اند»زیرا که باید گفت مردمی که در خیابان مقابل نیروهای سرکوبگر مقابله میکنند و خون میدهند قابل تامل نیست که به خود کلک میزنند و به حمایت از بخشی از     جناحهای رژیم دست میزنند. اپوزیسیونی که چنین مدعی است صرفا میخواهد اعتبار  نداشته خود را در نزد مردم توجیه کند.

رهبرانی که هواداران موسوی و کروبی برای خود بر گزیده اند مشخص میباشند وماهیت ارتجاعی آنها  را خود مشخص میکنند یعنی رهبر خود را خمینی مینامند و به خط «امام » میخواهند بازگردند. آنها از طرف رفسنجانی حمایت میشوند که خود بخش اعظم مراکز غارت  راد ردست داشته است وهنوز در دست دارد ودر مقابل جناح رقیب رفسنجانی و دیگر جناحهای متفاوت رژیم این مراکز غارت را از دست داده اند وامروز «آزادی خواه» شده اند وکسانی مانند هادی غفاری چماقدار و آیت الله های رنگارنگ قم که در گذشته قاتل جوانان مبارز بوده اند نیز مورد حمایت قرار میگیرند. در این راه نیز این جریان در سطح جهانی از طرف قدرتهای امپریالیستی از نظر رسانه ای و مالی بخوبی حمایت میشود وعلاقه جریانهای ارتجاعی جهانی برای دگرگونی در ایران بسیار وافر است وشعارهایی که شدیدا هم از طرف نیروهای راست وناسیولیسم –فاشیستی در اپوزیسیون نیز مورد حمایت قرار میگیرد مانند «جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران  »ویا برگرداندن «مرگ بر اسرائیل وآمریکا » به «مرگ بر چین و روسیه » . البته این گونه نیست که روسیه دوست مردم ایران باشد ولی در تضادهایش مقابل جناح های دیگر قدرت امپریالیستی بهر روی همراه با چین از پیش برد سیاستهای تحریم وجنگ علیه مردم ایران جلوگیری کرده است و البته نیز بدلیل حمایتش که درچهارچوب بده وبستانهایشان هم میباشد ومنافع اقتصادی که البته در ایران دارند «شعار مرگ بر روسیه » مور دا ستقبال شدید رسانه های امپریالیستی –صهیونیستی ونیروهای راست مانند سلطنت طلبان ومجاهدین  میباشد. یادمان نرود که ارتجاع عرب منطقه نیز همراه با اسرائیل نیز در چهارچوب منافع خود برای ضعیف کردن رژیم ایران خواستار تحولاتی در ایران میباشند که جلوی نفوذ رژیم ایران در منطقه را بتوانند بگیرند . اینها همه در اقع از این «اعتراضات جنبش سبز» یک جریان ارتجاعی ساخته است که هرچند خواسته های مردمی نیز در آن وجود دارد ولی این جهت سیاست مترقی به این جنبش نمیدهد وآنرا بازیچه ای در دست نیروهای ارتجاعی در درون رژیم برای رقابت ودر دست گرفتن پست های کلیدی اقتصادی –سیاسی از دست رفته در مقابل رقیب میباشند که اکنون این پست های کلیدی را در دست دارد و خود به غارت مرد م مشغول است .
بازهم گفته میشود کسانی که در اپوزیسیون با حساب های خیالی فکر میکنند که «جنبش سبز از موسوی –کروبی»عبور میکند ویا این حرکت مردم «رهبران خود را متولد میکنند» سخت در اشتباه میباشند چون هیچ نشانی از این زایمان در این «جنبش ارتجاعی »وجود ندارد  وتنها به خواسته های مردمی که این حرکت را همراهی میکنند و بازهم صرفا در چهارچوب همین ر|ژیم است ودادن چند شعار این جا و آنجا نشانی نه از عبور از موسوی را با خود دارد و نه نشانی از متولد شدن «رهبران جنبش » واگر کسی نیز فکر میکند با مفت خوری وبدون کار  وسازماندهی میتواند گنج بطور فرصت طلبانه درو کند تاریخا باید گفت یک خیال باطل دارد که مانند حبابی خواهد ترکید وتوهماتی بیش نیست . این «جنبش سبز» یک جریان ارتجاعی است که در دست نیروهای ارتجاعی داخل رژیم و حمایت نیروهای  راست درون اپوزیسیون تبعیدی و جریان های امپریالیستی است و ته آن بهتر از جناح حاکم وباند نظامی  خامنه ای –احمدی نژاد نخواهد بود .این را ماهیت  رهبران وخواسته هایشان روشن میسازد وهمانطور که گفته شد بقیه داستان خوش خیالیهای یک اپوزیسیون راست متوهم است که توده ها را در جهت اهداف خود میخواهد با حمایت رسانه ای و مالی امپریالیستی به نفع خود به میدان ببرد و در باز ی قدرت در منطقه رژیم را ضعیف ویا دگرگون  نماید .