گفتار عباس سماکار
در مراسم سالگرد زندانیان سیاسی در استکهلم
خیزشی که اکنون در جامعه ما جریان دارد، گامهای بلندی در راه رهائی از یک ستم دیرپا به شمار میآید؛ ستمی که، بیش از سی سال است مردم سرزمین ما را در چنگ خود گرفته و به معنی سلطه یکی از پلیدترین رژیمهای سرمایهداری جهان است.
اما دلاوری شگفتانگیز مردم ایران در برابر این رژیم تبهکار، نشانه از ارادهای دارد که تصمیم گرفته است بساط این ستمگری را به هم بریزد.
آنچه در جامعه ما پدید آمده روی داد شگفتانگیزی ست که از زوایای گوناگون میتوان آن را مورد نقد و بررسی قرارداد؛
نوع حرکت مردم و برخورد حاکمیت جمهوری اسلامی با آن، ویژگیهای مبارزات مردم ایران در این دوره کوتاه و ضرب آهنگ، توان و شیوههای این پیکار و همچنین شدت سرکوب و شیوههای هجوم به این مبارزات هرکدام در نوع خود کم نظیر است و بررسی آن آموزه تجربیات گرانبهای تاریخی برای جامعه ما و حتی در سطح جهانی در بر دارد.
کمتر جامعهای ست که مانند ایران در سده گذشته این چنین به دفعات دستخوش تحولات و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی شده باشد و هنوز هم جوش و خروش انقلاب در آن با این شدت به چشم بخورد.
از تحولات انقلابی مشروطیت، تا تحولات سیاسی دهه بیست و سی شمسی، دگرگونیهای دهه چهل که رفرم ارضی را در ایران به دنبال داشت، تا تحولات ویژه مبارزات دهه پنجاه شمسی که منجر به انقلاب پنجاه و هفت شد و پس از آن تا اکنون، یعنی در این سی سالی که جامعه ما مدام دستخوش دگرگونیها و مبارزات پی درپی و شورشها و خیزشهای بزرگ بوده که هرکدام در نوع خود میتوانست در جوامع پیرامونی حاکمیتهای موجود را سرنگون سازد و به تحولات و انقلابها منجر شود، همگی در این جامعهی دارای حکومت سرمایهداری ِ به غایت عقبمانده و استبدادی پیشآمده وهنوز هم مردم جامعه ما دچار سرکوب و شکنجه و کشتار و بیحقوقی کاملند و همچنان دست از مبارزه نمیکشند و به راستی پیدا ست که عزم کردهاند که این جرثومه تباهی و بدبختی جامعه را از ریشه بکنند و از این سرزمین کشور تازهای بسازند.
مبارزه جاری مردم ایران که بیش از دو ماه است جریان دارد، درسهای نوین تاریخی به شمار میآید. درسهائی که نمونه آنها را کمتر میتوانیم در انقلابات و تحولات جوامع دیگر به چشم ببینیم.
در واقع پس از انقلاب اکتبر که در جهان نمونه عظیمی بود و دهههای پیدر پی، جهان ِ مبارزات کارگری و مردمی را تحت تاثیر داشت، از تحولات انقلابی بهمن پنجاه و هفت تا کنون، بُعد حرکت و شرکت ملیونی مردم در یک مبارزه مداوم و پیوسته، به ویژه در این سیسال در سطح جهان بینظیر است. هیچ جامعه دیگری را سراغ نداریم که چنین زمان طولانیای؛ یعنی بیش از سی سال با حاکمیت قدرت سیاسی موجود در مبارزه و درگیری مداوم باشد و علیرغم سرکوبهای به شدت وحشیانه و جنایتکارانه همچنان روی پای خود بایستد.
چکیده ویژهگیهای مبارزات این دوره مردم ایران را میشود به این شکل بیان کرد؛
* رویکرد اعتراضی میلیونها تن از مردم جامعه به مقابله با رژیم، در سطح تمام شهرهای کشور و ایستادگی و مقاومت در برابر یک هجوم سازمانیافته و سرکوبگرانه که در نوع خود بینظیر است و از پیش توسط رژیم برنامهریزی شده و در دستور کار قرار گرفته است.
* شرکت جوانان پرشور در یک خیزش عمومی دلاورانه، بدون داشتن تجربه سیاسی سازمانی و عضویت گروهی.
این جوانان بدون داشتن کمترین سابقه مبارزاتی در سازمانهای سیاسی، فقط با شورانقلابی سینه خود را در برابر سرکوب کنونی سپر کرده اند و با تمام وجود به رودرروئی خیابانی با رژیم و نیروهای پاسدار و بسیج و لباسشخصیها درآمدهاند.
* برجستگی نقش و شرکت زنان و دختران جوان در پیشاپیش صف این مبارزه در عرصه براندازی (و نه فقط در عرصه پشتیبانی و کمکی که سنتا به عهده زنان گذاشته میشود)؛ بهطوری که، شرکت زنان در انقلاب پنجاه و هفت با تمام ابعاد بزرگش، در مقایسه با این نقش ناچیز جلوه میکند.
* سرعت ارتباطات شگفتآور جدید که به یمن وجود قدرت رسانههای ارتباطی تازه، دنیائی از اطلاعات و افشاگری از فجایع و جنایتهای درندهخوی نیروهای انتظامی و لباسشخصیها را پیش چشم میلیونها مردم جهان قرار داد و کمر رژیم را شکست،
* رو دست زدن مردم در مقابل حملات و شیوههای سرکوب و تعقیب و دستگیری، مانند حک کردن سایتهای اطلاعاتی رژیم برای دستگیری، علامت زدن به دیوارهمه خانهها برای گم شدن خانههای علامت گذاری شده توسط عوامل رژیم برای تعقیب، یاری دادن به همدیگر در خیابان و کوچه و خانه و پشتبامها، گردآوری تجربیات مقابله با سرکوب، انتقال تجربیات و جمع بندی آنها به سرعتی باور نکردنی که در دیگر انقلابهای جهانی هم نظیر آن دیده نشده است،
* سرعت رشد انقلاب در عرض یک هفته، بجای چندین ماه در مقایسه با انقلاب پنجاه و هفت، و رشد شعارها و تاکتیکهای مقابله و براندازی و سر انجام، سازمانیابی در سطح خیابان، مدرسه و دانشگاه.
اینها چکیده خصلتهای مبارزاتی مردم در این دوره است که هرکدام در نوع خود منحصر به فرد به شمار میآید.
سیاست سرکوب رژیم هم در برابر این مبارزه، در نمونه خود در جهان کم نظیر است. این ویژهگیها را هم میشود به
این شکل خلاصه کرد؛
* به کار گرفتن اوج سبعیت دریک سیاست آشکار و پنهان؛
به این شکل که رژیم از یک سو یک نقش سنتی سرکوبهای کم آزار را به نیروهای رسمی انتظامی سپرده است تا آن را از اتهام توسل به درندگی مبرا کند و در کنار آن، نیروهای لباس شخصی را برای پیشبرد شدیدترین وحشیگریها و جنایتها سازمان داده است.
در واقع نقش نیروهای رسمی انتظامی به کتک زدن، پراکندن تظاهرات، هجوم دستهجمعی موتورسواران زره پوش و کلاهخود به سر که دارای توان مانور فراوان هستند، با بهکارگرفتن سلاحهای مرسوم نیروهای ضد شورش، مثل گازهای اشکآور، گاز فلفل و باطوم برقی و دستگیر کردن افراد فعال و سازمانده، حمله از پشت بامها به خانهها ودستگیرکردن جوانان و ترساندن و تحریک خانوادهها برای جلوگیری ازآنها، شناسائی مردم از طریق رسانهها و دوربینها و کنترل تلفنها محدود میشود.
اما گروههای لباس شخصی، مسلح به انواع سلاحها، این وظیفه را دارند که ضمن حملههای وحشیانه به مردم، و ایجاد رعب و وحشت عظیم با کشتار و شکنجه و تجاوز علنی، ظاهرا مسئولیتی را متوجه دولت و نیروهای رسمی انتظامی نسازند و در عین حال جامعه را، به خاطر آن که این نیروها ناشناخته و عملا غیرقابل تعقیباند، دچار وحشت بزرگتری بیش از وحشت ناشی از حملههای نیروی رسمی انتظامی کنند.
این نیروها، هرعملی را که در لحظه مشخص برای پراکندن و ایجاد ارعاب و وحشت در میان معترضین لازم بدانند به عمل میآورند. آنها از تیراندازی آشکار به سوی مردم، تا زخم زدن عمیق با چاقوهای بلند که منجر به مرگ میشود، تا ربودن علنی زخمیها از بیمارستانها و خانهها، تا کشتن بچهها در خیابانها، دزدیدن و تجاوز به دختران و کشتن آنها و انداختن جسدشان در بیابان و اعلام آن توسط پزشک قانونی، تدفین مخفیانه کشتهشدگان و اعلام غیررسمی آن توسط عوامل رژیم، و انجام هر عمل دیگری مجازند و اجازه قتل، تجاوز، و مفقوداثرکردن معترضین را دارند.
* ایجاد بازداشتگاههای غیررسمی ویژه نظیر کهریزک، که در آنها شکنجه وحشیانه، گرسنگی دادن دسته جمعی، تجاوز و کشتن و چال کردن اجساد و آزاد کردن زندانیان برای بروز این اعمال وحشیانه به مردم و ایجاد رعب و وحشت به عمل میآمد یکی دیگر از این شیوههای ارعاب است. در این زندانها شدیدترین شکنجهها و بیرحمانهترین تجاوزات آشکار و کشتنهای بیمهابای علنی به دست لباس شخصیها انجام میگیرد.
در واقع رژیم میکوشد تا با بکارگرفتن این شیوهها به مردم بگوید، جان و آزادی شما هر لحظه چنان در خطر است که حتی نمیتوانید از کسی، به کسی شکایت کنید.
اما، مبارزه مردم ایران و شیوه سازمانیابی و مقابله و مقاومت و همیاری آنان علیرغم همهی این سیاستهای سرکوب جنایتکارانه، چنان شکاف و ارعابی در میان جناحهای رژیم انداخت و چنان تجاوزگران افشا شده را به وحشت واداشت که رژیم به سرعت فهمید نمیتواند علیرغم تمام جنایتهایش با مردم مقابله کند.
این مبارزه، شکاف درون رژیم را چنان گسترش داد که در سی سال گذشته هرگز نمونه آن دیده نشده است.
ترس از سرنگونی و از میان رفتن تمام جناحهای ریز و درشت و جانیان آشکار و پنهان، دستههای متعددی را از درون رژیم به واهمه انداخت و آنان را به رودروئی درونی کشید.
اکنون بحران در ساختارهای زیربنائی و روبنائی رژیم به اوج رسیده است و مخالفت با رهبری ولایت فقیه به امر آشکاری حتی در درون حاکمیت بدل شده و در عین حال، رژیم در عرصه بینالمللی هم به شدت ایزوله است و نفرت عمیق مردم از حاکمیت و از بین رفتن سلطه سیاسی پیشین، رژیم را در تنگنای بزرگی گرفتار کرده است.
این امر سسب آن است که بازگشت به حالت عادی در جامعه تقریبا ناممکن شود و تداوم جو پادگانی- امنیتی هر لحظه بحران را افزایش دهد و حاکمیت ارتجاع اسلامی را روز به روز با بنبستهای تازهای روبرو کند.
حتی فضای روحی و روانی حزب الله و بسیج، و سردرگمی و گیجی و نافرمانی نیروهای نظامی هم در این میان عیان است.
اما سخن اصلی و خط محوری گفتار من در اینجا بر سر نوع نوین سازمانیابی مردمی است. آنچه در جامعه ما پیش آمده و کارکردهای مبارزاتی موجود و شیوه عمل تودههای مردم نشان می دهد، حاکی از یک سازمانیابی تازه و غیرسنتی ست.
در این مبارزه، حرکت، در کف جامعه به هم جوش میخورد. نیروهای موجود، بدون ارتباطهای نوعا سازمانی سنتی، در حرکت خود در کوچه و محله و خیابان یک دیگر را میشناسند و بدون پیوندهای سنتی مانند عضویت در گروه و دسته مشخص، به شکل خودجوش، همدیگر را پیدا میکنند و به یمن وسایل ارتباط جمعی تازه قرار مدار میگذارند. از این طریق است که آنها ارتباط با هم را تنظیم میکنند و تجربیات و دانش گروهی و جمعی و طبقاتی را به یکدیگر انتقال میدهند.
در چنین شرایطی، ارتباط نه از طریق شناسائیهای سازمانیافته سیاسی پیشین، و نه از طریق