ندا و « زیبایی اش به عنوان سلاح!» یا کالای بازار مکاره بورژوازی ؟

خانم نشاط برنده جایزه نقره ای  در ونیز : زیبایی به عنوان سلاح
ندا نه تنها «قهرمان»رسانه های غربی میشود بلکه باید به سبک فرهنگ  بازار  بورژوازی هالیوودی نیز «جذاب ، سکسی و اروتیک » هم باشد.

www.naderhedaiat.tk
بشنویم از خانم کارگردان خانم نشاط که جایزه ای بخاطر فیلم «زنان بدون مردان » در ونیز دریافت کرده اند. ایشان در گفتگو با مجله اشپیگل اون لاین آلمان چنان دیگر تحت تاثیر وقایع اخیر ایران قرار گرفته اند که دیگر خود را یک «فعال» سیاسی میدانند چیزی که قبلا به گفته خودشان نبوده اند . البته چرا قبلا خود را سیاسی  نمیدانستند را توضیح بدرستی نمیدهند انگار که در ایران قبلا طی این سی سال  جنایت وجود نداشته است  البته آنچه که در ایران میگذرد برای یک عده دکان خوبی شده است که به خاطر روشهای سیاسی جنگ سرد وتجریه کشورهای غربی در مقابله با شوروی بتوانند جوایزی اهدایی دریافت کنند و مطرح در بازار مکاره جهان سیاست وهنر مرسوم و مدیا استریم باشند.

از جمله به جایزه  صلح نوبل به عبادی ، جایزه های متفاوت به اکبر گنجی و انواع و اقسام «فعالان حقوق بشری» وحتی در عرصه فوتبال به قول وزیر خارجه سابق آلمان کینکل از حزب لیبرالها که در چهارچوب «دیالوگ انتقادی» با رژیم ایران گفته بود که ما حتی فوتبالیستهایی از آن کشور به آلمان آوردیم . البته در این نوع نمایشات کشورهای امپریالیستی برای سوراخ کردن کشورهای باصطلاح کمونیستی سابق که رقیب آنها بود تجربه های گرانبهایی دارند ودر همین رابطه نیز بخوبی از این مکانیزمها استفاده میکنند تا بتوانند رژیم های خاص که مورد علاقه اشان نیست ویا در مقابل آنها سرکشی میکنند را یا رام کنند ویا با یک رژیم در کادر خواسته های خود تغییر دهند. بویژه که این روشها در کنار البته متدها ومسائل وتاکتیک های مبارزاتی در جنگ سرد در مقابل بلوک شرق کار ساز بوده است .
در همین رابطه کار باصطلاح فرهنگی –هنری و حقوق بشری نقش بسزایی را بازی میکند و جایزه های متفاوت وفرش قرمز پهن کردن ها حتی تا با آنجا به پیش میرود که حتی به خانم مینا احدی که خود را یک کمونیست میداند ولی در عین حال یک «اکس مسلم » و در عین حال خود و  حزبش  را «پرچم دار مبارزه بر علیه اسلام سیاسی » معرفی میکند  به میدان آورده می شود که از دست لردهای انگلیسی جایزه دریافت کند ودر محافل متفاوت امپریالیستی برایش فرش قرمز پهن کنند .
این روشهای شناخته شده کشورهای امپریالیستی اکنون برای یک عده نان وآب ی ببار آورده است که علاوه بر دریافت کمک های میلیونی از کمک های رسما هفتاد میلیونی برای کمک به «دمکراسی در ایران » بهر ه مند شوند ویا با انواع واقسام کمک های انجمن های متفاوت در کشورهای اروپایی دکانهای متفاوت دمکراسی خواهی بر پا کنند و  خود را نیز به عنوان اپوزیسیون  وسخن گوی مردم  جا بزنند .
در واقع این نوع جایزه گرفتن ها همیشه از بعد حتما هنری نیست بلکه سیاسی هم هست که این افراد با توجه به شرایط سیاسی  کشور ایران  ورابطه هایش با کشورهای غربی واسرائیل جایزه دریافت میکنند . البته نه اینکه ایرانیها خالی از استعداد باشند که بالاخره نتوانند جایزه ای دریافت نمایند!نه آنها هم مانند تمامی مردم دنیا میباشند .چرا که خواص ناسیونالیست های ایرانی خود را جزو «با استعداد ترین » افراد جهان میدانند و عوام هم  چنان ایرانی و استعداد او را مورد ستایش قرار میدهند که انگار نمیبنند که اگر ملتی با استعداد وبا هوش این چنین که اینها میگویند باشد که در جهان همتایش پیدا نمیشود چرا باید عرضه برپا کردن یک دمکراسی ساده در کشورش را نداشته باشد؟ ولی ایرانیهای فاشیست –ناسیونالیست به همان زمان کوروش وداریوش «بزرگ» که اکنون «بخواب رفته اند» و «شاه شاهان بیدار » است میچسبند و فراموش میکنند که جهان رو به جلوست ونه رو به عقب . ولی این عقب  افتادگان فاشیست میخواهند که مارا به همان سرزمین پادشاهان ظالم ببرند که در یک روزهزاران آزادی خواه را بدست اردشیر «عادلش» قتل عام میکند.
استعداد ایرانی البته یک  چیز را در خود دارد همسازی با حاکمان است در این مساله ما شاید یکی از نوادر تاریخ باشیم که فرصت طلبانه خود را با پیرامونمان و با حاکمان همیشه در تاریخ وفق داده ایم که البته ایرانیها این بزدلی را هم در مقابل اشغالگران خود به عنوان یک «استعداد» معرفی میکنند زیرا که توانسته اند «بربرهای » حمله کنند ه به کشور  را به صورت «متمدنانه چنان تربیت کنند» و آداب ورسوم پادشاهی و حاکمیت وسرکوب را به آنها یاد بدهند وآنها را در واقع در فرهنگ خود جذب کرده اند. این هم یک نوع «مقاومت» است ؟ البته از نظر نظریه پردازان فاشیست ناسیونالییست های ایرانی ! که این صفت پوفیوزی را هم میخواهند به عنوان استعداد ایرانی جا بزنند.
این مقدمه چینی ها را در مورد هنر ایرانی تا حدی کردم که به اصل مطلب بپردازم که از نظر خانم کارگردان نشاط زیبایی زنان یک سلاحی است که دختران ایرانی در مبارزشان در خیابانها علیه رژیم اسلامی مورد استفاده قرا رداده اند البته نمیگوید چگونه ؟ . او در این رابطه به اشپیگل اون لاین میگوید : زیبایی و ذکاوت در تقابل با یکدیگر قرار ندارند. این را ندا و تمامی انسانهای زیبای دیگر نشان دادند که در این تابستان به خیابانها برای آزادی مبارزه کردند. زیبایی به عنوان یک سلاح میتواند خدمت کند.
بی جهت نیست که این خانم چنین در مورد ندا و دیگر دختران مبارز در خیابانها علیه رژیم سخن میگویند . برای خبرنگاران غربی این دختران مبارز با تصاویری که از آنها ارسال میکردند بسیار جذاب وبه گفته خبرنگاری «بسیار اروتیک » وسکسی بوده است  واین چنین است که این خانم
هم در راستای زبان همان کسانی که به او جایزه داده اند سخن میگوید تا آنها هم بتوانند این گفته ها را برای خوانندگان غربی خود بهتر بفروش برسانند و امثال ندا را نه تنها دیگر «سمبل مبارزه » ویا «قهرمان » بلکه سمبل «زیبایی» و«اروتیک » زنانه هم نشان دهند. این  نوع  گفتار از طرف خانم نشاط در هماهنگی کامل با پیرامون است که در تاریخ ما در مورد اشغالگران داشته ایم . یعنی سعی نمیکنیم که زبان مردم خودمان را داشته باشیم بلکه سعی میکنیم که زبان حاکما ن اشغالگران را داشته باشیم که بتوانیم برای آنها بهتر شیرین زبانی کنیم واز مبارزه هم به سبک هالیوودی –آمریکایی از قهرمانان فیلم ها چهره جذاب وسکسی نیز ارائه کنیم . انگار که در مبارزات مردم ایران زیبایی اینهم از نوع اروتیکش  یک امر هیجان آور است . البته خانم نشاط نمیگوید که چگونه زیبایی در مبارزه میتواند یک سلاح باشد ولی زمانی که به گفته های خبرنگار غربی رجوع میشود وتصاویری که از زنان مبارز در خیابانها ارائه میشد که سعی میشد که با سلیقه خوانندگان غربی هماهنگ باشد میتوان این امر را فهمید بویزه که به خواست دولت آمریکا تویتر هم خدمات خود را بخاطر «انقلاب » در ایران ادامه داده و از تعمیر سررورهای خود تامدتی خود داری میکند. واین روزها هم که آدم از هر ایرانی یک میل با فیس بوک و یا  تویتر دریافت میکند البته چپ های ما هم در این بازار میخواهند شریک باشند وهر کدام برای ارتباط با «خلق زحمتکش » همگی در مدیا استریم همراه شدند  ویا مانند روسای  حزب حکاکا کراوات بزنند که در راه انقلاب بقول لنین «دامن » هم پوشیده باشند! این را میگویند مدرنیسم ! بهر روی از سردمداران  خردجالان اکبر گنجی و «جنبش سبز» بیش از این نباید انتظار داشت . تا دیروز این بازیگران مانند سازگارها ، اکبر گنجی ها، موسوی وکروبی ها  در  چهارچو ب  ا نقلاب فرهنگی امام راحل شان به سرکوب جوانان میپرداختند و امروز خود نادی سکسیم عقب مانده ارتجاعی سرمایه داری  میباشند اینهم به عنوان تجدد ومدرنیسم ! انگار که مدرنیسم آنچیزی است که در کارخانه ای مدیای سرمایه داری تولید میشود وهماهنگی با آن از وظایف جایزه گیرندگان به عنوان معیار برای مدرنیسم است . باید گفت اشغالگران هالیوودی در انتشار «فرهنگ مقدس » سرمایه داری مانند همان مغولان میباشند که «خواص » کشورهای زیر دست به عنوان نکمه وذکره و وزیر وغیر به آنان خدمت  میکرده اند وبعد این خوش خدمتی ها در خدمت اشغالگران را به عنوان  مبارزه ومقاومت ایرانی غالب میکرده اند ویا میکنند که این را ا ینگونه غالب کنند. تسلیم شدگان به مدرنیسم سرمایه داری جهانی به زبان آنها سخن میگویند تا چاکر منشی خود  را تضمین دهند و از مردم مبارز در خیابانها میخواهند به زبانی سخن بگویند که در تولیدات فرهنگی برای فروش کالا بازار داشته باشد. خانم جایزه بگیر باد ستبند مد شده  سبز  در ونیز هم از این امر استثنا نیست وبرای همین در کنار «قهرمان سازی » از ندا  سعی میشود که به او نیز یک جنبه وسبک فرهنگ سرمایه داری برای فروش کالای ندا هم زیبایی را به عنوان یک سلاح مورد استفاده قرا ردهد. به همان سبک که از چه گوارا امروز کالا ساخته میشود وفروخته میشود . به همان سبک نیز از ندا از طرف فرصت طلبان سیاسی وفرهنگی سعی میشود که از ندا قهرمانی بسازند که بتوانند مرگ او را هم کالا کنند و در معرض نمایش قرا ر دهند وچند دقیقه بعد هم کالای اصلی را بفروش برسانند. ویا به سبک ملکه زیبایی های جهان ویا هنرپیشه های هالیوودی سری هم به آفریقا زد ودرباره گرسنگی در جهان نیز داد سخن داد. این مد روز است ! واین روزها هم از فوتبالیست ها تا خوانندگان وهمه کسانی که خود را «مدیون مردم»میدانند این دکان جدید دستبند سبز را کشف کرده اند هالیوودی ها هم !