مردی آمد از نجف بر مُلک ایران ِ رید و رفت آب، برق و گاز را مُفت کرد و رفت
روز روشن پیش چشم ملتی مدهوش ومنگ هر گهُی آمد دهانش خورد و رفت
مردی آمد از نجف بر مُلک ایران ِ رید و رفت آب، برق و گاز را مُفت کرد و رفت
روز روشن پیش چشم ملتی مدهوش ومنگ هر گهُی آمد دهانش خورد و رفت