علیه اخراج و بیکارسازی متحد شویم

علیه اخراج و بیکارسازی متحد شویم

بدواً و در آغاز گفتار حاضر، این پرسش مطرح میشود که، بیکارسازی چه نقشی روی ” وجه تولیدِ سرمایه داری ” میگذارد؟ پاسخ به این سئوال، از آن رو اهمیت دارد تا معلوم شود اخراج و بیکار کردن کارگران چه اندازه برای مناسبات و شیوه ی تولید سرمایه داری لازم و حیاتی است. اگر اخراج از طرفی بمثابه سلاحی کارآمد در دست سرمایه داران و دولت اشان علیه طبقه ی کارگر، و شیوه ای مؤثر جهت درهم شکستن مقاومت این طبقه است، از جانب دیگر اقدامی ضروری به منظور تأمین سود و انباشت هرچه بیشتر سرمایه میباشد. بعبارت بهتر، اخراج نه فقط به گسترانیدن فضای ترس در بین کارگرانِ معترض به پایمال شدن حقوق اشان منجر میگردد، بلکه بر شمار ارتش ذخیره ی کار میافزاید. ارتش بیکارانی که سرمایه برای ارزان نگاه داشتن نیروی کار شدیداً بدان نیازمند است. وجود این ارتش ذخیره ی کار، یعنی وجود میلیونها انسانی که تحت فشارهای مادی و معیشتی آمادگی پذیرش هر کاری آنهم با شرایط شاق و طاقت فرسا، و دستمزدهای پائین را دارند. خیل عظیم بیکاران به سرمایه داران و دولت هایشان امکان میدهند تا بدترین و غیرانسانی ترین شرایط استثمار را به کل طبقه ی کارگر تحمیل کنند. از اینرو تا وقتی وجه تولیدِ سرمایه داری به حیاتش ادامه دهد، اخراج و بیکار سازیها به قوت خود باقی خواهد ماند. ادامه‌ی خواندن

خجسته باد هشت مارس، روز جهانی زن

هشت مارس روزِ جهانی زن در پیش است. صد و چهل و یکسال قبل در چنین روزی، زنان کارگر کارخانجات بافندگی و نساجی شهر نیویورک در اعتراض به ناچیز بودن سطح دستمزدهایشان، و برای بهبود شرایط کار خود، بپاخاستند و تظاهرات عظیمی را در این شهر سازمان دادند. در آن روز پلیس و نیروهای امنیتی طبقه ی حاکم به تظاهر کنندگان هجوم بردند و آنها را به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب کردند. پلیس ضمن زخمی کردن تعداد زیادی از زنان کارگر معترض، شماری از آنان را دستگیر و به زندان افکند. این واقعه در سال ۱۸۷۵ ، زمینه ای را فراهم آورد تا سایر زنان کارگر در ایالات متحده ی آمریکا، برای کسب حقوق خویش به نبرد علیه نابرابری و استثمار طبقاتی ترغیب شوند. ادامه‌ی خواندن

بمناسبت سالروز درگذشت رهبر پرولتاریای جهان

بمناسبت سالروز درگذشت رهبر پرولتاریای جهان

فرشید شکری

نود و دو سال پیش، در بیست و یکم ژانویه ی سال ۱۹۲۴ میلادی، قلب بزرگترین انسان انقلابی قرن بیستم، و آموزگار پرولتاریای جهان، «ولادیمیر ایلیچ اولیانوف» معروف به لنین از طپش باز ایستاد. درگذشت این رهبر با درایت، متفکر بزرگ و نظریه پرداز بلند مرتبه ی طبقه ی کارگر، کمونیست ها و مارکسیست های انقلابی دنیا را اندوهگین کرد. «ولادیمیر ایلیچ لنین» در تاریخ دهم آوریل سال ۱۸۷۰ در سیمبیرسک، به دنیا آمد. گفته می شود، او سومین فرزند از شش فرزند خانواده ای متمکن و دارا بود. در آن هنگام روسیه ی تزاری از لحاظ اقتصادی به سمت تحولاتی (توسعه اقتصادی نامتوازن و مرکب) گام برمی داشت. علاوه بر این، در صحن سیاسی روسیه جنبش نارودنایا ولیا (یا اراده ی خلق) پدیدار شده بود. یک جنبش کاملاً ایده آلیستی – انقلابی که می خواست تزاریسم را با تروریسم فردی سرنگون کند. سال ۱۸۸۱ اعضای این جنبش بالاخره موفق به کشتن تزار الکساندر دوم شدند. برادر بزرگ لنین بنام «الکساندر» به جنبش نارودنایا ولیا ملحق شد، و سپس بعلت مشارکت در ترور تزار الکساندر سوم در ماه مه سال ۱۸۸۷ به همراه چهار نفر دیگر دستگیر، و اعدام گردید. لنین در آن زمان فقط هفده سال داشت. لنین در اواخر همان سال وارد دانشگاهی در رشته ی حقوق شد، ولیکن بعدها به دلیل پیوستن به یک برآمد دانشجویی از محل تحصیل اش اخراج گردید. اخراج از دانشگاه مسیر و راه زندگی لنین را تغییر داد. در همین گیر و دار تصمیم گرفت تا وارد محفلی مارکسیستی در کازان شود. ادامه‌ی خواندن

مبارزات متحدانه و نقشه مند جهت تأمین امنیت در محیط های کار

برغم پیشرفت های چشمگیر در حوزه ی ساخت وسایل و تجهیزات ایمنی، و علی رغم وجود تکنیک ها و دستاوردهای علمی درخور تأمل جهت مهیا ساختن شرایط ایمن در محیط های کار و تولید، لیکن هنوز ایمنی کار در سطح جهان بسی پائین و ناچیز است. این مسأله باعث فزونی و بالا رفتن حوادث کار علی الخصوص در ممالک عقب مانده و در حال توسعه شده است. ادامه‌ی خواندن

انقلاب و انهدام ماشین دولتی بورژوازی

یکی از آموزه های مهم مارکسیسم برای پرولتاریای جهان، لزوم انهدام ماشین دولتی بورژوایی است. تحقق این امر که شرط حیاتی هموار شدن مسیر گذار از وجه تولید سرمایه داری است، «دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا» را طلب می کند. کارل مارکس در نامه ای به “ویدمیر” بتاریخ پنجم مارس ۱۸۵۲ نوشت: «نه کشف وجود طبقات در جامعه ی کنونی، و نه کشف مبارزه میان آنها، هیچکدام از خدمات من نیست. مدت‌ها قبل از من مورخین بورژوازی تکامل تاریخی این مبارزه ی طبقات، و اقتصاددانان بورژوازی تشریح اقتصادی طبقات را بیان داشته‌اند. کار تازه‌ای که من کرده‌ام اثبات نکات زیرین است: ۱ – اینکه وجود طبقات فقط مربوط به مراحل تاریخی معین تکامل تولید است. ۲ – اینکه مبارزه ی طبقاتی ناچار کار را به دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا منجر می سازد. ۳ – اینکه خود این دیکتاتوری فقط گذاری است به سوی نابودی هرگونه طبقات و به سوی جامعه ی بدون طبقات.» ادامه‌ی خواندن

طبقۀ کارگر و سیاست

  به باور کمونیست های انقلابی، مبارزات اقتصادی ( یا صنفی ) کارگران در راستای بهبود در وضعیت کار و معیشت ایشان، بخش بسیار مهم و جدایی ناپذیر از جدال های طبقاتی علیه بورژوازی است. اعتصابات و اعتراضات یکی بعد از دیگری کارگران بر سر مطالبات صنفی و رفاهی، امری روزمره، ممتد، و تعطیل ناپذیر در تمام ممالک بورژوایی توسعه یافته و پیرامونی جهان است و تا خاتمۀ حیات منحوس این مناسبات و شیوۀ تولیدی مسلط بر جوامع بشری، و رهایی انسانها از بربریت نظام سرمایه داری، همواره جریان خواهند داشت. ادامه‌ی خواندن

 لزوم تداوم اعتصابات و اعتراضات کارگری حول افزایش « دستمزد »

« منتشر شده در جهان امروز شماره ی ۳۳۵ »

  نظام سرمایه داری – اسلامی ایران به محض دستیابی به بقدرت پس از پیروزی قیام توده های مردم در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، با نشان دادن ظرفیت وحشیگری و درندگی اش به سرمایه داران داخلی و خارجی، و دول امپریالیستی غرب، موقعیت اش را بعنوان شق و آلترناتیوی قابل اطمینان  در ممانعت از شکلگیری یک بدیل چپ رادیکال، تثبیت کرد. جمهوری اسلامی از همان ماه های نخست حاکمیت خود، ضمن پایمال کردن حقوق صنفی و سیاسی طبقۀ کارگر، زنان، و ملل تحت ستم، با قساوت کم نظیری به قلع و قمع رهبران ریشه بین کارگری و کمونیست ها، متلاشی کردن شوراهای کارگری، و سرکوب توده های فرودست جامعه مبادرت کرد. ادامه‌ی خواندن

انقلاب کارگری به استثمار و اشکال مختلف ستم پایان میدهد

انقلاب کارگری به استثمار و اشکال مختلف ستم پایان میدهد

 در دنیای پر از نکبت و فلاکت امروز، چه بسیارند احزاب و سازمانهایی که خود را چپ و انقلابی میدانند، اما صرفاً به رفرم در ممالک توسعه یافته، و تحول در ساختارهای روبنائی جوامع استبدادی و اختناق زده فکر میکنند و اساساً از میان رفتن مناسبات و شیوۀ تولید سرمایه داری را ضروری نمیدانند! آنها که از قرن نوزدهم میلادی بدین سو در جنبش های کارگری در اطرف و اکناف جهان نفوذ داشته اند، پیگیرانه خط رفرمیستی و رویزیونیستی را تبلیغ و ترویج کرده اند. ماحصل چنین سیاست تعامل گرانه ای یا به بیان صحیح تر، خدمت به طبقات بالا دست توسط این احزاب و سازمانها ( پارلمانتاریست، و سوسیال دموکرات و… ) ایزوله شدن مبارزات رادیکال کارگری در سطح جهان بوده است. ادامه‌ی خواندن