پیامدهای شکست کودتا در ترکیه ….

پیامدهای شکست کودتا در ترکیه ….

ارتش و نیروی نظامی ابزار حفظ حاکمیت طبقاتی است. بدین علت پدید آمده است , تا بدندان مسلح می شود و بخش بزرگی از بودجه عمومی را بدان تخصیص می دهند. بطور غالب کودتای نظامی نمی تواند دمکراسی, آزادی و حقوق بشر را برای همگان به ارمغان آورد, اساسا کودتای نظامی هم به دلیل نظامی بودنش و هم با توجه به تسلیحاتی که بعنوان ابزار به خدمت می گیرد زورگویی است. زور توسط اسلحه برای تحمیل یک نظم سیاسی حکومتی بدون حضور بلاواسطه شهروندان آن کشور برای دخالت در تعیین سرنوشت خود. حال این کودتا بر له یا علیه فرد متحجر و دیکتاتوری مانند اردوغان, که خود از کودتا گران بنام منطقه است, باشد. این کودتا تا این لحظات و بر اساس گزارشات منتشر شده صدها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. ادامه‌ی خواندن

اینبار کارگران معدن بافق شلاق می خورند!

چنانچه به تاریخچه مبارزات مردم کشورمان نظری داشته باشیم در می یابیم که جنبش های خودبخودی چنانچه بوقوع بپیوندند علیرغم دستاوردهای موضعی آنها اما تنها در خاطره ها باقی خواهند ماند و در تجارب کارگری دسته بندی خواهند شد. هم از اینرو حامیان و فعالین این جنبش بیش از هر زمان دیگر بر حجم مسئولیت شان در جهت تشکلیابی و همبستگی کارگران افزوده شده است. هر گونه اهمال, سستی و خودمحوری این طیف جز خلاف جریان حرکت کردن نیست. جنبش کارگری در سال های اخیر نشان داده که دارای مختصات جدیدی است بطوری که میتوان جنبش کارگری ایران را مشروط به سازماندهی, همبستگی و پیوند سراسری آن با جنبش دانشجویی, معلمان و سایر اقشار اجتماعی, دارای پتانسیلی بالقوه فرض کرد که میتواند در آینده تار و پود نظام سرمایه داری درنده و زشت خوی جمهوری اسلامی را به باد بسپرد. ادامه‌ی خواندن

دهه شصت, زندان اوین, بند دویست و نه – قسمت دوم

طبیعی بود که بازدید جلادانی که خود باعث و بانی آبادی زندان ها! و پیام آور مرگ فرزندان آگاه مردم بودند,خواست زندانیان نبود و آنچه که بیش از هر چیز ضرورتش حس می شد, ارتباط مستقیم زندانیان با خبرنگاران, مجامع بین المللی و حقوق بشر جهانی بود تا به افشای همه جانبه جنایات رژیم در زندان های جمهوری اسلامی بپردازند و قطع فوری بازداشت ها, کشتار انسان ها و آزادی کلیه زندانیان سیاسی را مطالبه کنند. بازدید های لاجوردی و مسئولین رژیم تنها یک معنی می توانست داشته باشد. یافتن قربانیان جدید و تداوم جنایت علیه بشریت!  ادامه‌ی خواندن

دهه شصت – زندان اوین – بند ٢٠٩ – بخش اول

 

هجوم رژیم به نیروهای چپ و دمکرات ضعف های نیروهای اپوزیسیون را عریان تر کرد و نشان داد که بسیاری از مباحثات جریانات سیاسی در قالب مبارزه ایدئولوژیک, بحث هایی بودند که نه در ارتباط با مسایل ضروری و مبرم سیاسی کشور بلکه تمایلات روشنفکرانه و انتزاعی است که خواست و گره های ذهنی خود را به جای شناخت و درک صحیح از اوضاع سیاسی می گذاشت و انرژی هواداران و اعضای خود را به بیراهه می برد. این تمایل در عمق ضعف ها و کاستی های جنبش عمومی قرار داشت و خصلتی خودبخودی و غیر ارادی یافته بود. ادامه‌ی خواندن

دهه شصت – زندان دستگرد اصفهان

دهه شصت – زندان دستگرد اصفهان

 در درون زندان ها قاشق شکسته و تیز شده, ریسمان چند لای بافته شده, ملافه و دوش حمام و داروی نظافت, اعتصاب غذای خشک ناگفته و…… هر آنچه که می توانست پایانی بر آلام زندانی رقم زند, مورد استفاده قرار می گرفت. گفته می شود که در زندان اوین و در مواردی زندانبانان برای اینکه زندانی را به فکر و ایده خودکشی نزدیک کنند, تیغ در دسترس آنان قرار می داده اند. این عملی ارادی و خارج از اراده بی پایان! بازجو بود. خودکشی برای نشکستن, سخن نگفتن,رفیقی یا دوستی را زیر ضرب نبردن, به آرمان ها خیانت نکردن و … این یک تراژدی انسانی بود ادامه‌ی خواندن

آنها به سن بازنشستگی نمیرسند, معلول می شوند یا می میرند!

در معادن, چاه ها و فاضلاب ها حتی برای تنفس کارگران امکانات مکفی موجود نیست. مرگ توسط خفگی و نبود اکسیژن, ریزش و زیر آوار ماندن نیز از آنجمله حوادثی هستند که تنها مسئول آن سودجویی بیشتر کارفرمایان و صاحبان مراکز تولیدی هستند. یکی از کارگران: فقط از مسئولان می خواهم فکری به حال ایمنی معادن کنند چون ما هر روز که از خانه بیرون می آییم، با خودمان می گوییم شاید این آخرین بار باشد که خانه و خانواده خود را می بینیم و شاید قسمت ماهم مانند همکارانمان که در این راه جان خود را گذاشتند، بشود. ادامه‌ی خواندن

دهه شصت – هتل اموات

می گفت: هر زمان که بازجو حوصله اش سر می رود مرا به بازجویی می خواند, شکنجه می کند, در حین کتک زدن می خندد, ریسه می رود و بی حوصلگی و خستگی روزانه اش را این طور رفع می کند. در طی مدتی که با او در سلول بودم, ورم پاهایش هیچ وقت نخوابید و روی صورتش اثر انگشت های بازجو ها مانده بود. از اتهامات یاد شده وی آنطور که خود می گفت تنها مالکیت تفنگ برنو قنداق شکسته اش را پذیرفته بود که آن هم میراث اجدادش بود. پس از مدتی به زندان بالا ( زندان دستگرد اصفهان ) منتقل شد و با همین اتهام چهار سال در زندان ماند. ادامه‌ی خواندن

دهه شصت, زندان سیدعلی خان قسمت دوم

 

اعدام جوانان در این دوره به خرج خانواده هایشان انجام می شد. بدین معنا که خانواده ها را مجبور می کردند تا مخارج گلوله های مصرفی! برای تیرباران فرزندانشان را پرداخت کنند. بابت هر تیر چند هزار تومان مطالبه می شد و چنانچه خانواده ای از پرداخت این مبلغ خودداری می کرد نه تنها مورد تهدید و توهین قرار می گرفت بلکه آدرس محل دفن فرزندشان را نیز دریافت نمی کردند. خصایل فاسد, سودجویانه و ریاکارانه عناصر سپاه و مزدوران حکومتی در رابطه با خانواده های نگران, مشوش و هراسیده زندانیان سیاسی بیداد می کرد. ادامه‌ی خواندن

دهه شصت – زندان سیدعلی خان اصفهان – بخش اول

نقل و انتقال زندانیان از این محل ( زندان سیدعلی خان ) به عنوان مکانی موقت برای آنان, تقریبا هر روزه انجام می پذیرفت و به تناسب انتقال افراد, زندانیان جدید نیز به ما افزوده می شدند. بخش اعظم انتقالی ها به خارج, زندانیانی بودند که به اعدام محکوم شده و به جوخه های اعدام سپرده می شدند. اعدامی ها عمدتا از میان دستگیریهای سال شصت بودند که حکم اعدام شان برای تائید به تهران ارسال شده بود و محکومین به مرگ مرتبط با سازمان مجاهدین خلق اغلب از ارتباطاتی بودند که در گذشته تحت مسئولیت ضیاء قرار داشتند ادامه‌ی خواندن

مختصری در مورد شکنجه – بخش سوم

زندانی سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی هیچگاه و هیچ زمانی نمی تواند از زیر شکنجه و بازجوئی بیرون بیاید. دستگاه زندان رژیم تابع هیچ قاعده ای نیست. ابتدا و انتهایی را نمی توان برای دوران بازجوئی و شکنجه زندانی و احتمال اعدام وی در نظر داشت. از لحظه دستگیری بنابر مقتضیات سیاسی روز می توان وی را زیر چوبه دار و یا در کنار پاشنه درب بازجوئی و شکنجه دید و همیشه و هر لحظه, در ابتدا و میان و یا در انتهای مدت محکومیت خود این احتمال که مجددا به بازجوئی کشیده شود و درد را دوباره تجربه کند و یا حکمش تشدید شود, وجود دارد. ادامه‌ی خواندن