چند کلمه با احمد باطبی

احمد جان از دیر باز تو را می شناسم. شاید مرا فراموش کرده باشی زیرا که آشفته بازار سیاست و گذران زندگی حافظه را تضعیف میکند و بر من روشن است. هنوز تصویرت  که برای دوره ای سمبل جنبش دانشجوئی قرار گرفت پیش روی هزاران ایرانی است و شاید هم ماندگار بماند. هم از اینرو برایت مینویسم چون میخواهم نامت نیز ماندگار بماند. به یاد دارم که چه مدتهای طولانی را برای یک اقدام شایسته و جسورانه در زندان ماندی و بخاطر دارم که تن به ذلت ندادی و همچون یک انسان بی باک و با وجدان آن دوران تلخ و وحشتزا را سپری کردی. وبلاگ نویسی آزاده و مستقل بودی و حضورت وبلاگنویسان را به تحرک می آورد. ادامه‌ی خواندن

نقد امروز, شکوفائی فرداست

گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی – معضل تبلیغات و فورمالیسم

فراموش کنید نامهای بنام!! فدائیان و مبارزان قدیمی و سایرین را که زمانی نام و شور و شعف انقلابی آنها تا فرسنگها مرزها را میشکافت و لرزه بر اندام بی شرفان حاکم می انداخت. و امروز تنها نامشان حمل صاحبانشان می شود ادامه‌ی خواندن

پاسداری از حافظه تاریخی و حذف جمهوری اسلامی – ضعفها و قوتهای گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی

تردیدی نیست که برگزارکنندگان این گردهمائی اعم از گفتگوهای زندان و کمیته شهری و افرادی که صادقانه و خالصانه همیاری کردند تا این واقعه درخشان انجام پذیر شود, سنگ تمام گذاشتند. جای سپاس است از سوی تمامی زخم خوردگانی که با مشکلات درگیر بودند و نتوانستند در کنار این عزیزان قرار داشته باشند اما جان و دل آنها آنجا بود. گردهمائی چهارم برگزار شد, حک شد, ثبت شد, مکتوب شد, دیدارها تازه شد, انرژی و انگیزه ها دوباره بازسازی شد, ترفندها برای فراموشی و خاموشی خنثی شد, اتفاق افتاد همانطور که برنامه ریزی شد, امیدها جان گرفت و دغدغه ها و تشویش های اولیه عدم موفقیت آن از همان لحظه های اول از میان رفت. ادامه‌ی خواندن

باری به هر جهت – نگاهی از دور به گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی در گوتنبرگ

پنجمی ها هم مثل من معتقدند که جاذبه تهیه امکانات مالی و یا هنری نمی بایستی بنیان تصمیم گیری درباره حفظ و پایداری و اسکلت سیاسی برگزارکنندگان قرار گیرد. و میبایستی بر دو محور نه فراموشی و نه بخشش و عدم سازش با کلیت رژیم استوار بماند بدون آنکه ملاحظات مالی و تدارکاتی به روند تا کنونی برگزاری ها لطمه بزند. از پدیده کشتارها و زندانی سیاسی را نمیتوان تعریفی حزبی داد. گفته یا ناگفته این همایش ها تجمع زندانیان سیاسی سابق چپ تعریف شده بود و طبیعتا و در عدم حضور سازمانها و مستقلین غیر چپ  در این بستر جاری شده بود. حال آنکه بر همه ما پر واضح است که تشکلهای غیر مارکسیستی بیشترین ارقام جانباختگان را دارند. ادامه‌ی خواندن

صدای دادخواهی و عدالتجوئی از شهر گوتنبرگ سوئد بگوش رسید

گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی در گوتنبرگ سوئد برگزار شد. هنوز جمع بندی ها و گزارشات کمیته برگزار کننده منتشر نشده است. امید که برای اطلاع همگان از این واقعه بسیار مهم  سیاسی جزئیات آن بزودی به اطلاع عموم برسد. بهر حال کاری بزرگ پس از مدتهای طولانی توسط تلاش گروهی به انجام رسید و جای تبریک و قدردانی از همه دست اندرکاران صدیق, پرشور و متعهد آن دارد. کار و تلاش شبانه روزی این دوستان برهمه علاقه مندان و وجدان های حساس به تاریخچه خونین سه دهه حاکمیت رژیم و کشتار زندانیان سیاسی بخوبی روشن بوده است. این واقعه برگی از تاریخ زنده ای بود که پنجره ای دیگر به ناگفته ها و ناروشنائی های آن دهه خونین باز کرد. حضور گسترده فرهیختگان و اهل قلم و هنر در این همایش دال بر تدارک و همیاری عمومی بود. کوششی همگانی و بین المللی از جانب افرادی که رنج راه و محنت سفرهای طولانی را بجان خریدند تا در کنار یکدیگر بر ظلم و ستم حاکمیت استبداد بخروشند و با فراموشی و خاموشی مبارزه کنند. ادامه‌ی خواندن

شیرکو را تنها بگذاریم, یا نگذاریم؟ مسئله این است

در این میان فرشته قاضی قلم زن ( روز ) وابسته به اصلاح طلبان با حرارت زیاد و بکارگیری زبان خاص و شناخته شده کینه توزانه خود علیه اپوزیسیون در تبعید مراتب نارضایتی وکیل شیرکو و خانواده او را از درج اخبار مربوط به این زندانی سیاسی اعلام کرده است. پیام من به ایشان اینست که اعدام هائی که زیر گوشتان صورت میگیرد شوخی نگیرید و وکالت جمهوری اسلامی را کنار بگذارید. شتر نظام هم اکنون در حال چرت زدن در خانه شما و هم سازان تان است. قلم می شکند و گردن می آویزد. از تجربیات خود استفاده کنید و نه حاشا! ادامه‌ی خواندن

چگونه زنده بگور شدم

هنوز بیاد دارند که چوبک های خشک نگهبانان بعلامت نجس بودن زندانیان دگر اندیش ابزار ارتباطی با زندانیان بود و چگونه ضربه های دیواری مرس تنها امکان ارتباطی میان همدردان همسایه در سلولهای کناری بشمار می آمد. نوشته همنشین بهار  گویای بخشی از حقایق هتل اموات است و بعنوان یک ساکن آن پیشنهاد میکنم که این متن را در آدرس زیر بخوانید. گفتگوهای زندان, خاوران مجازی و کانونهای دفاع از زندانیان سیاسی بهتر است که تلاشهای خود را نه تنها در زمینه ارتباطات و تعلقات خود بلکه از منظر تمامی ناهنجاری های زندانهای سیاسی در دهه شصت بررسی و انتشار دهند. با تشکر از همنشین بهار که این نکته را بدرستی طرح و تاکید داشته است.  ادامه‌ی خواندن

کو؟ گوش شنوا؟

سالهاست و بهتر بگویم که دهه هاست که در برابر هجوم وحشیانه رژیم جمهوری اسلامی به مردم و نهادهای برخاسته از درون آنها یک ارزو در مخیله آزادگان خشک شده است. آرزوئی که مردم کشورمان, نهادهای سیاسی تشکیلاتی را در کنار یکدیگر و همچون ستونی در برابر حکومت و در کنار خود ببینند. ستونی که شعار آن نه قانون اساسی در تمامیت خود بلکه مطالبات و نیازهای مردم کشورمان نه یک کلمه بیش و نه یک واژه کمتر باشد. ستونی که علیرغم اختلافات نظری و سلیقه ای خود همچون کلیتی جدائی ناپذیر بوده و به پائینی ها خیره شده باشد. ادامه‌ی خواندن

آیا کوکتل مولوتف درد مردم کشورمان را دوا خواهد کرد؟

گفتمان دفاع از خود از سوی مردمی که هر روزه در خیابانها و بدلائل گوناگون مورد هجوم نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی قرار می گیرند از موضوعاتی است که بویژه در در میان نیروهای سیاسی متشکل و منفرد در داخل و خارج از کشور مورد مجادله است. شکافی که در میان این نیروها موجود است بازتاب نگاه آنان به رهبری جنبش و آینده و سرنوشت اعتراضاتی است که بیش از سه دهه به حضور نامیمون جمهوری اسلامی در حکومت و هدایت کشور صورت می گیرد. در نظمی وحشیانه که جمهوری اسلامی به مردم ما تحمیل کرده است و تمامی حقوق فردی و اجتماعی را از آنان سلب کرده است, گزینه ای دیگر جز دفاع از خود در برابر وحوش مزدور این رژیم در برابر جوانان, دانشجویان و زنان و کارگران و.. نمیماند. ادامه‌ی خواندن

حسین را هم اعدام کردند, فردا نوبت کیست؟

حکومت دار و درفش و سرنیزه جمهوری اسلامی همچنان به اعدام و شکنجه فرزندان شریف کشورمان ادامه می دهد. سی و دو سال سرکوب و قلع و قمع مخالفان و منتقدان از سوی جمهوری اسلامی سپری شده است و نظام استبدادی حاکم همچنان به حصر و شکنجه و نابود کردن زندانیان سیاسی کارگران دانشجویان و زنان ایران با وقاحت تمام و کمال  ادامه میدهد. حسین خضری را هم اعدام کردند, فردا نوبت کیست؟  بی شرمی این قاتلان تا حدی است که خبرگان و سرمایه های انسانی مردم کشورمان را در سیاهچال های مخوف خود افکنده و لحظه ای از آن غافل نشده و نمی شود. سایه  اعدام و نیستی بر سر زحمتکشان و فرهیختگان خیمه افکنده است و سیاهی شوم آن دغدغه خاطر همه زنان و مردان متعهد و پایبند به حقوق انسانها میباشد. ادامه‌ی خواندن