کومه له “مهمان ” کنگره ملی کرد نیست، صاحب خانه است!

یکی از شرکت کنندگان در تدارک “کنگره ملی کرد” که توسط مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان فراخوان داده و در تیر ماه ۱۳۹۲جلسه مقدماتی آن در شهر اربیل برگزار شد، کومله است. ادامه‌ی خواندن

از کیسه طبقه کارگر به ناسیونالیسم نبخشید!

 آقای محمد عبدی پور، عضو کمیته هماهنگی در کردستان، در چهاردهم ماه اوت ۲۰۱۳، مطلبی تحت عنوان” راه حل کارگری مسالۀ کرد ” در سایت ها انتشار داد که  حامل تاثیر نفوذ آرا و افکار ناسیونالیستی در جامعه است. علیرغم نیت نویسنده، اشتباهات فاحشی در رابطه با برخورد کارگران به پدیده “رفع ستم ملی” وجود دارد. ادامه‌ی خواندن

ارتش مزدور در صدد ربودن پرچم انقلاب مصر است!

ارتش مصر در حال ربودن پرچم انقلاب مصر از دست مردم است! نهاد نامبرده به مانند محمد مرسی و اخوان المسلمین، دشمن کارگران و زحمتکشان و ادامه انقلاب مصر است. با این اقدام ارتش، یک خطر بزرگ انقلاب مصر را تهدید می کند! آیا مبارزین میدان “تحریر” تا چه حد متوجه این خطر هستند؟ از میدان بدر کردن محمد مرسی و اخوان المسلمین بدست مردم، نشانه ادامه، تکامل و رادیکالیزه کردن انقلاب مصر؛ و توسط ارتش مزدور، مصادره آن است. ادامه‌ی خواندن

جمهوری اسلامی نامتعارف و پوپولیست های متعارف!

مقاله ای با عنوان  تتمه افکار انحلال طلبانه در حزب حکمتیست” بتاریخ اول ماه مه ٢٠١٣، به بهانه نقد یکی از کادرهای حزب جدیدالتاسیس علی جوادی، فاتح شیخ و رحمان حسین زاده، گوشه هایی از درک و استنتاجات چپ های ضد رژیمی از جهتگیری ها، مباحث و سیاست های پایه ما را به نمایش گذاشته است. نوشته مزبور به قلم آقای حامد خاکی است که درخود بی اهمیت است، اما برای من بهانه ای برای پرداختن و پاسخی مجدد به چپ ضد رژیمی در قضیه متعارف بودن و نبودن جمهوری اسلامی است. ادامه‌ی خواندن

حل و فصل اختلافات سیاسی بر مزار گردان شوان ممنوع!(یک روشنگری در چهار پرده)

از روز١۶ ماه مارس ٢٠١٣ که مراسم بزرگداشت گردان شوان در شهر گتنبرگ سوئد برگزار شد تا به امروز، اشخاص متعددی در این مورد اظهار نظر کرده و آن را به تریبونی برای اشاعه نظرات متفاوت خود تبدیل کردند. جهت پاسخ دادن به چند استنتاجات غلط سیاسی که در این زمینه طرح شده است، لازم میدانم نکاتی را روشن و موضوعاتی را سر جای درست خود قرار بدهم. ادامه‌ی خواندن

ایران برای ایرانی ها! پشت کلمه ایران، ناسیونالیسم فارس نهفته است (قسمت چهارم)

تاکنون از چند زاویه به تناقضات و مضرات ناسیونالیسم بطور کلی و ناسیونالیسم ایرانی بصورت مشخص برای آزادی و سعادت طبقه کارگر و به این اعتبار برای آزادی جامعه، پرداخته ایم. اجازه بدهید در این قسمت، بعد دیگری از آن را بشکافیم. از یک شعار به ظاهر ساده ولی بشدت ارتجاعی این جنبش یعنی “ایران برای ایرانی ها، انگلیس برای انگلیسی ها” بحث را شروع کنیم.  شعار ناسیونالیستی “ایران برای ایرانی …”، تماما از منظر منافع طبقه حاکم به انسان نگاه کردن است. جهت در فقر مطلق نگه داشتن کارگران غیر ماهر و اقشار آسیب پذیر در هر کشوری است. ایران و انگلیس مال کارگر ایرانی و انگلیسی نیستند، ایشان مزدبگیر و مستاجر هستند و نه ملکی و نه ابزار تولیدی در دست دارند. ادامه‌ی خواندن

فهرست کتاب کارنامه حزب دمکرات کردستان ایران

پروسه تدوین کتاب 

از دروازه جنگ حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) با کومه له (سالهای١٣۶۷- ١٣۵٩)، به سرزمینی وارد می شویم که در آن مسائل بسیار مهم طبقاتی، سیاسی و تاریخی نهفته است.  ادامه‌ی خواندن

حزب جدید علی جوادی، فاتح شیخ و رحمان حسین زاده، اسمی بی مسما! (قسمت دوم)

احزاب تشکیل می شوند، منحل می گردند، تغییر ریل می دهند، بازنگری می کنند، از گذشته خود پشیمان می شوند و می خواهند کار دیگری بکنند؛ از هم دلخور می شود و از هم جدا می شوند و دوباره اتحاد می کنند. این ها دادهای عرصه سیاست دنیای معاصر هستند و حق طبیعی هر حزب، جمع و اشخاصی است که هر وقت تشخیص بدهد دست به انجام این اقدامات بزند. اما این اقدامات در تاریخ ثبت خواهند شد و احزاب را بر این اساس قضاوت خواهند کرد. پس از تحقق نمی توان هر وقت که خواستند به آن شکلی که آنان دوست دارند در بیایند. از سوی دیگر حق طبیعی ما و جامعه هم هست که افق پشت این اتفاقات را آن طوری که هستند و نه آنطوری که آنها از خود تعریف می کنند را برای جامعه معنی کنیم. این اقدامات چقدر به کارگر مربوط و یا نامربط هستند، این تصمیمات در پاسخ به کدام نیازها گرفته می شوند را توضیح بدهیم و مشخص کنیم. ادامه‌ی خواندن

همراهی با جنبش سبز، دردی از حمید تقوایی درمان نکرد،اتحاد با “نیروهای کمونیسم کارگری” باشد مرهمی؟

در دو هفته گذشته، دو اتفاق مرتبط با هم رخ دادند: یکی، سمینار “چشم انداز اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری” توسط آقای حمید تقوایی در روز هجدهم ماه نوامبر ٢٠١٢ ، و دوم،  پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب جدید الخلقه “حکمتیست”، در بیست و هفتم این ماه بودند. این دو اتفاق، حتماً همچون مساله اتحاد دو حزب دمکرات، اتحاد شاخه های کومه له و یا اتحاد نیروهای “چپ” با هم، مایه خوشحالی تعدادی از دست اندرکاران آن خواهد شد و چند صباحی بتوان با آن گونه سوژه ها خود را سر گرم کرده و راه پیروزی را از آن طریق جستجو کرد. اما چون اصولاً نقطه عزیمت این جریانات تلاش برای تشکل یابی طبقه کارگر، رشد مادی و معنی زندگی و سعادت آنان نیست؛ گمان نمی کنم یک در صد از کارگران تا یک ماه دیگر این رخ دادها را بیاد داشته باشد.  نامبردگان هیچ کدام از زاویه ضرورت اتحاد طبقه کارگر و دست به ریشه مسائل کارگری بردن، تصمیم به انجام این کار نگرفتند. بنابراین، مساله به کارگر نامربوط است. ادامه‌ی خواندن