کارگران بنگلادش: اعتصابات بعد از پیروزى

روز ٢٧ ماه ژوتیه  روز پیروزى براى کارگران اعتصابى کارخانه هاى پوشاک در بنگلادش بود. بدنبال موج پیاپى اعتصابات٬ و در آخرین مورد اعتصابات چند صد هزار نفره ماه ژوئن٬ دولت و کارفرمایان به افزایش حداقل دستمزدها رضایت دادند. دستمزدها تا سطح دو برابر (از حدود ٢٠٠ دلار به ۴٠٠ دلار در ماه )افزایش یافتند. در نگاه اول٬ شاید انتظار شادى و کلاه به آسمان پرتاب کردن میرفت. برعکس٬ این خبر خشم کارگران را برانگیخت و از روز ٢٩ ژوئیه هزاران کارگر در شهر داکا٬ پایتخت بنگلادش کار را تعطیل و دست به اعتصاب زدند. در درگیرى واحدهاى بزرگ پلیس ضد شورش بیش از بیست کارگر زخمی٬ تعداد بیشترى دستگیر شدند. روز سوم ماه اوت خبرها حکایت از تسرى اعتراضات به مراکز دورتر از جمله “آشولیا” و درگیرى گسترده کارگران و پلیس داشت. ادامه‌ی خواندن

قربانى و قهرمانى دیگر بس است!

تا دو ماه پیشتر سکینه محمدى آشتیانى یک زن گمنام نگون بختى بود که در بند زنان زندان تبریز در انتظار سرنوشت شوم ساعتها و روزها را یکى پس از دیگرى برمیشمارد. کورسوئى  از امید به هرگونه تغییر در این سرنوشت پیدا نبود. قرار بود با سنگسار نقطه پایان بر زندگى وى گذاشته شود. امروز سکینه محمدى یک نام و یک چهره کاملا شناخته شده در سراسر جهان است. بدون هیچ اغراقى میلیونها نسخه از عکس و شرح و حال دقیق وى دست بدست گشته است. سکینه تا دیروز مجرم و امروز یک قربانى بحساب میاید. سکینه تا دیروز یک اسیر بى پناه ارتجاع کور  و امروز سمبل رهایى علیه ارتجاع و سرکوب محسوب میگردد. او باید از چنگال دولت و زندان و سرنوشت رقم خورده  سرکوب و توحش اسلامى ایران رهایى یابد. ادامه‌ی خواندن

علیه نسل کشى افغانستانیها در ایران

آنروزى که انسانیت طبقاتى کارگرى در ایران جان بگیرد و پا روى زمین سفت بگذارد٬ آنروزى که پرونده حقایق چند دهه سرگذشت مهاجران افغانستانى در ایران  گوش شنوا پیدا کند٬ وجدان انسانى آن جامعه تا دهها سال نخواهد توانست زیر بار حقایق ادعانامه میلیونها  زحمتکش افغانستانى٬ کمر راست کند. ادامه‌ی خواندن

ریشخند آدم و عالم در پادشاهى سوئد!

دختر جوان پادشاه سوئد٬ خانم ویکتوریا اینگرید آلیس دزیریه٬ به خانه بخت رفت. نیمه شب ١٩ ژوئن در پایان مراسم عروسى٬ نه فقط یک صورت حساب چند صد میلیون کرونى٬ بلکه بعلاوه یک خیمه شب بازى سیاسى ـ اخلاقى  بپاى مردم سوئد نوشته شد. از شش ماه پیش نقشه و تدارک گسترده آغاز گردید٬ و دو هفته تمام زمین و زمان بهم دوخته شد تا از عروسى مربوطه یک جشن بزرگ ملّى ساخته شود. خانم شاهدخت ویکتوریا از مردم سوئد تشکر کردند که در تشریفاتى فراموش نشدنى٬ پرنس شوهر را به ایشان تقدیم داشتند! رضایت خاطر کامل را در عین حال میشد در نیشهاى تا بناگوش باز اسقف اعظم کلیساى سوئد٬ در سر تکاندادنهاى سخاوتمندانه سیاستمداران٬ و در عین حال  کف زدنهاى پرشور میهمانان برگزیده بوضوح مشاهده نمود. تجربه نشان داده است که مدیا و ژورنالیسم میتوانند در فروش هر آشغالى به افکار عمومى معجزه کنند. هر چه کردند٬ اما نفس اشرافیت٬ با تحقیر مردم عامى بطرز خیره کننده اى خود را تحمیل نمود. ادامه‌ی خواندن

شکاف در دیوار امپراطورى سرمایه

کشور چین یک امپراطورى بلامنازع سرمایه در عصر معاصر است. چین٬ سرزمین کارکرد افسانه اى سرمایه و سرزمین جنون تولید است. چین سرزمین موعود سود آورى است. این کشورى است که اسارت طبقه کارگر در چنگال سرکوب سیستماتیک از بدیهیات شناخته شده سیاسى دنیاى امروز است. روز جمعه چهارم ماه ژوئن٬ ایجاد یک شکاف در دیوار این امپراطورى یک واقعیت مسلم بود.  اعتصاب دو هفته اى در کارخانه اتوموبیل سازى هوندا (Honda)در استان Guangdong یک رویداد مهم و پرشور براى طبقه کارگر نه فقط در چین بلکه در سراسر جهان بود. این اعتصاب پیروز شد. ادامه‌ی خواندن

ورق را بر میگردانیم

جمهورى اسلامى کشتار کرد. جنایت آفرید و مردم متعرض را وحشیانه سرکوب کرد. اما کشتار و جنایت کلمات گویایى براى آنچه که جمهورى اسلامى در ده روز اخیر در ایران و در مقابل مردم معترض خلق کرد، نیست. در این ده روز اخیر ماشین عظیمى از جنون و جنایت کور به مردم حمله ور گشتند. اساس این رژیم همواره بر سرکوب استوار بوده است، اما با اینحال، آمادگى و خونسردى این دستگاه سرکوب خیره کننده بود. در دنیاى ما سرکوبگر و کودتا چى و حکومتهاى متکى به باندهاى سیاه دست راستى بسیار بخود دیده است. اما بیلان جمهورى اسلامى روى همه را سفید کرده است.

ادامه‌ی خواندن

دولت سوئد همچنان گرفتار در کوزه امامان!

یکسال پیش بود که وزیر آموزش عالى دولت سوئد با طرح یک پیشنهاد مبنى بر ایجاد مدارس عالى آموزش امامان اسلامى جنجال بزرگى را آفرید. نفس مقاصد مد نظر آقاى وزیر، Lars Lejonberg ، اساسا چیز تازه اى را در برنداشت.

ادامه‌ی خواندن

اول مه در استکهلم: از پرچمهاى سرخ تا صلیب سفید رنگ

مصطفى رشیدى

"اى خداى بزرگ، اگر تو وجود دارى، اگر صداى مرا میشنوى، بدادم برس"… صداى خواننده زن با اشعار ترانه هاى مذهبى مسیحى و طنین آن در بلندگوهاى بسیار بزرگ،  تمام فضا را پر میکند. ارکستر و سن مربوطه در میان چند چادر بزرگ و کوچک دیگر و انبوهى از آفیش و بادکنک و چاى و قهوه مجانى کل محوطه را به قرق خود در آورده است… و یک صلیب بزرگ سفید رنگ. این صحنه در مرکز شهر استکهلم، در ساعات عصر روز اول ماه مه، در کنار ایستگاه مرکزى قطار نظر هزاران رهگذر  را بخود جلب میکند. از صد متر آن طرف تر، مبلغین مذهبى با لبخند  و با اهداى یک کتاب انجیل با چاپ رنگى و اعلا شما را به تماشا و همراهى با مراسم  دعوت میکنند. تا نزدیک شدن شامگاه، آنوقت دیگر جمعیت بزرگى گرد آمده اند.

ادامه‌ی خواندن

اول مه، پناهندگان، روز شکستن انزوا

مصطفى رشیدى

حدود هشتصد نهصد سال پیش همین کوچه پس کوچه هاى اروپایى محل بسیج جوانها براى اعزام به جنگهاى خونبار صلیبى علیه آسیاییها و مسلمانان بود. امروز در همین کوچه پس کوچه ها میلیونها نفر از "دشمنان" سابق بصورت همکار و همسایه و همبازى تنشان به تن همدیگر میخورد. جهانیان صدها سال فرصت داشته اند که جهالت را بشناسند و کنار بگذارند. جهان امروز ما دهکده جهانى لقب گرفته است، و در آن به یمن شبکه عظیم ارتباطى انتظار میرود که براحتى نشود پیشداورى و دشمنى کور را میان آدمها دامن زد.

ادامه‌ی خواندن