“نورى در انتهاى تونل” زنان، روحانی و خط اعتدال

مضحکه انتخابات جمهوری اسلامی برگزار شد. جمهوری اسلامی از میان شش کاندید حساب پس داده و مدافع پرشور نظام اسلامی به رهبری خامنه ای، از کلاهش حسن روحانی را درآورد. روحانی طفل شیرین آن “حماسه سیاسی” است که خامنه ای فراخوانش را داده بود و همه ارکان نظام از جمله مغضوبینی مانند خاتمی و رفسنجانی و اپوزیسیون اسلام زده ایران به خدمت آن درآمدند. ادامه‌ی خواندن

نه به مضحکه انتخابات! ترکیه راه را نشان میدهد!

خاتمی سیاست اصلاح طلبان حکومتی را روشن کرد: روحانی و عارف ائتلاف کنند، و به سهم خود برای جبران یاس ناشی از ضربه فنی رفسنجانی به صف هواداران شان “امید” ببرند و به سهم خودشان تنور “حماسه انتخاباتی” خامنه ای و “نظام عزیز” اسلامی شان را گرم کنند. رفسنجانی هم همین سیاست را دارد. ظاهرا و بقول خاتمی، موسوی و کروبی هم “نه نظر منفی دارند و نه نظر مثبت”! خاتمی تاکید کرده که “ایده ال ها را در دلهایتان نگه دارید و واقع گرا باشید”، یعنی به همین چیزی که جلویتان گذاشته اند قناعت کنید! این جماعت حتی جرات ندارند در انتخابات شرکت نکنند. تئوری آنرا هم دارند: “از صندوق رای قهر کردن راه حل نیست”! ادامه‌ی خواندن

جنبشهای اجتماعی و مسئله آزادی زن , کمونیسم کارگری و مسئله زن (بخش سوم)

در بخش اول این مطلب تلاش کردیم رابطه مسئله زن را با جنبشهای اصلی سیاسی و طبقاتی در جامعه ایران توضیح دهیم. اینکه جنبش ناسیونالیستی پرو غرب، نیروهای جنبش ملی اسلامی، از منظر استراتژیک در چه رابطه ای با جنبش برای آزادی زن قرار میگیرند و چگونه به این جنبش برخورد میکنند. در بخش دوم همین مطلب به مسئله آزادی زن از موضع فمینیستها پرداختیم و قرابت و نزدیکی جنبش موسوم به فمینیستی در ایران را با نیروها و چهارچوبهای طبقات دارا و همینطور تمایزش را با آزادیخواهی کمونیستی و سوسیالیستی در رابطه با مسئله زن مختصرا اشاره کردیم. در این بخش به نگرش و سیاست کمونیسم کارگری به مسئله زن میپردازیم. میخواهیم نشان دهیم چرا آزادی زن در ایران چه در تلاش برای بهبود بلافصل و چه برای تغییرات ریشه ای و پایدار به کمونیسم کارگری گره خورده است و چرا جنبش زنان یک رکن اساسی تلاش سوسیالیستی برای آزادی جامعه است؟ ادامه‌ی خواندن

اول مه روز قوم و “ملت” نیست! صدور شناسنامه قومی برای کارگران موقوف!

اخیرا طی فراخوانی سه نهاد ناسیونالیست به نامهای “جمعیت حقوق بشر کرد، سازمان حقوق بشر کردستان، کوردوساید واچ (چاک – کمیته شرق کوردستان) به بهانه سرکوبگری و توحش جمهوری اسلامی در قبال کارگران مرزی در کردستان، پیشنهاد داده اند روز جهانی کارگر را “روز همبستگی با کولبران کورد اعلام کنید”!  ادامه‌ی خواندن

جنبشهای اجتماعی و مسئله آزادی زن (بخش دوم)

در بخش اول این مطلب مندرج در شماره ۷۹ نشریه آزادی زن به چهارچوب فکری و سیاسی جنبشهای بورژوائی ملی – اسلامی و ناسیونالیسم پرو غرب در باره مسئله زن اشاره کردیم. در بخش بعدی این یادداشت ها به نگرش و سیاست جنبش کمونیسم کارگری در مورد مسئله آزادی زن خواهیم پرداخت. اما برای روشن تر شدن تمایز چهارچوب فکری و سیاسی جنبش کمونیسم کارگری به مسئله آزادی زن، ضروری است به دیدگاههای رایج چپ و مشخص تر برخورد جنبش فمینیستی به مسئله زن بطور موجز نگاهی بیاندازیم.   ادامه‌ی خواندن

در باره مسئله صلح در ترکیه , یک گام به پیش در بسط مبارزه طبقاتی

با پیام عبدالله اوجالان مسئله مذاکرات دولت ترکیه و پ پ ک وارد مرحله جدیدی شد. در بسیاری از تحلیلها در این زمینه، زندانی بودن اوجالان و فشار به او یک فرض و یک فاکتور واقعی چهارچوب کنونی مذاکرات محسوب میشود. موضع ناسیونالیستی چپ چهارچوب کنونی مذاکرات را از موضع دولت ترکیه چهارچوبی برای خلع سلاح پ ک ک و تسلیم آنها میداند. موضع افراطی و فاشیستی ترک این مذاکرات را امتیازی به “تروریستهای کرد” و “خیانت به عظمت ترکیه” قلمداد میکند. به نظر من یک موضع کمونیستی کارگری در باره این واقعه باید بر چند اصل پایه ای تاکید کند: ادامه‌ی خواندن

سم زن ستیزی در جنبش کارگری ,در دفاع از حرمت مریم ضیا

برکناری منصور اسانلو از ریاست هیئت مدیره شرکت واحد یک واکنش قاطع به سیاستی بود که میخواهد کارگران را کت بسته به مسلخ ارتجاع سرمایه ببرد. این اقدام مستقل از بهانه ها و نقدهای دمکراتیک این و آن یک تصمیم سیاسی درست در جهت دفاع از اهداف پایه ای یک تشکل مستقل کارگری بود. تبعات و پیامدهای این اقدام هنوز خود را تماما نشان نداده اند و با روشن تر شدن ابعاد مسئله و پیوستن علنی منصور اسانلو به نیروهای ارتجاعی و ضد کارگری بحث برسر آن تازه آغاز شده است. بحث این یادداشت کوتاه اما رویدادهای شرکت واحد و مباحث پیرامون آن نیست. بحث برسر یک وجه دیگر از این رویدادها و به نظر من به همین اندازه مهم است. برکناری منصور اسانلو و مباحث حول آن با کمپینی ضد زن و ضد حرمت شخصی افراد عجین شد و مشخصا حرمت خانم مریم ضیا مورد تهاجم اسلامی – مردسالارانه قرار گرفت. نفس این موضوع کل اعتبار و تلاشهای یک تشکل کارگری را زیر ضرب قرار داده و به ایجاد فضای بشدت مسموم و عقب مانده ای دامن زد. مسئله مهمی که در این مباحث بجز استثناهائی مجموعا با بی توجهی و یا سکوت برگزار شد.   ادامه‌ی خواندن

کارگران و ناسیونالیسم

 اوضاع سیاسى ایران کارگر را براى جنبشهاى بورژوائى مهم کرده است. فقر و بیکارى و بیمارى بیداد میکند و هر روز ارگانهاى حکومتى در وحشت شورش گرسنگان توى سر هم میزنند٬ جلسه میگیرند٬ مانور برگزار میکنند و ترس شان را با گسترش سیاست ارعاب پنهان میکنند. نه فقط سران حکومت اسلامى و اصلاح طلبان مغضوب حکومتى بلکه نیروهاى اپوزیسیون بورژوائى اعم از توده ایست هاى اسلام زده تا شبه سکولارهاى پنتاگونى اینروزها یادشان افتاده که کارگران نیروى مهمى هستند. ظاهرا اینبار در نمایش “انتخابات” رژیم اسلامى مسئله “اقتصاد” اسم رمز بقاى حکومت است. ادامه‌ی خواندن

کمونیسم تنها راه نجات بشریت است! در سالروز انقلاب اکتبر

رجوع به تاریخ و مرور رویدادهاى مهم و دورانساز، اگر هدفى در امروز و تغییر وضعیت انسان امروز نداشته باشد، به یک یادواره شبه مذهبى و بى مصرف تبدیل میشود. مشقات نسل اندر نسل طبقه کارگر ادامه دارد. نیروى شگرف بشریت کارگر در تولید ثروت ابعاد غول آسا یافته است. به هر محاسبه اى بشر همین امروز میتواند خوشبخت و مرفه و آزاد زندگى کند. اما قوه قهریه سرمایه نمیگذارد. خداى زمینى و ساخت بشر به او حکومت میکند. این جهان، این قدرت، سرمایه، این کار انباشته کارگر، هرچه قوى تر میشود کارگر ضعیف تر میشود. کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعى و جهانى زیر فشار مخلوق خویش، قدرت سرمایه، دارد له میشود. اگر سوالى در ذهن آحاد و توده کارگر در سالروز اکتبر سرخ باید مطرح باشد اینست؛ آیا تغییر ممکن است؟ آیا میتوان این قدرت را بزیر کشید؟ آیا بشر میتواند بر مقدرات زندگى اجتماعى خویش حاکم شود؟ یا نه، وضعیت همین است! سرمایه و سرمایه دارى “اذلى و ابدى” است! باید رقابت در باغ وحش بازار را چسپید! باید گلیم خود را از آب بیرون کشید! باید تسلیم شد! ادامه‌ی خواندن

“جنگ بازنده ها”! تشدید بحران رژیم اسلامى

جمهورى اسلامى در عمیق ترین بحران تاریخ خود دست و پا میزند. این بحران قدیمى است٬ وجوه سیاسى٬ اقتصادى و فرهنگى دارد. بحران بقا است. بحرانى که در هر دوره تشدید یافته است. اساس این بحران وصله ناجور جمهورى اسلامى به روش زندگى و تمایلات و توقعات فرهنگى و سیاسى و اقتصادى جامعه اى است که این وضعیت را نمى پذیرد. این رژیم نه میتواند منشا گشایش فرهنگى و سیاسى باشد٬ که همین خود در گرو گشایش و ثبات اقتصادى است٬ نه میتواند رژیم مطلوب راه انداختن سرمایه دارى ایران و بسیج طبقه بورژوازى ایران باشد٬ نه میتواند در تعادلى قابل قبول و دراز مدت با دنیاى بیرون خود قرار گیرد٬ و مهمتر٬ نمیتواند بعنوان یک حکومت اسلامى با قوانین عصر حجرى مردم کارگر و زحمتکش و اکثریت عظیمى را به تمکین به وضعیت موجود بکشاند. بحران این حکومت راه علاج ندارد. از پروژه سردار سازندگى و “ایران ژاپن میشود” تا پروژه اصلاحات دینى خاتمى و “دیالوگ تمدنها” تا جنبش سبز خمینى چى موسوى و شرکا٬ نشان داده که بحران این رژیم لااقل از درون رژیم اسلامى راه علاج ندارد. کل این پروژه ها٬ تنها توانسته براى بقاى ننگین حکومت در متن محدودیت هاى داخلى و بین المللى وقت بخرد. بحران حکومت اسلامى به این معنا “بحران آخر” آنست. ادامه‌ی خواندن