تداوم مبارزه طبقاتی علیه قانون کار در فرانسه

بحران ساختاری نظام سرمایه داری که از سال ۲۰۰۷ با بحران باصطلاح “سوب پریم” (subprimes) بانک ها از ایالات متحد آمریکا آغاز گشت(۱)، پس از یک سال یعنی ۲۰۰۸ در سطح بین المللی سر باز میکند و همچنان سیر صعودی دارد، این بحران خود را در جنگ ها و کشتار دستجمعی در اقصا نقاط زمین نشان می دهد. ادامه‌ی خواندن

شارلی ابدو، تروریسم اسلامی و نقش امپریالیسم فرانسه

صبحگاه چهارشنبه ۷ ژانویه، دفتر هفته نامه ی فکاهی “شارلی ابدو” مورد تهاجم عملیات تروریستی داعشی ها و القاعده که پیکر واحدی را در کشتار مردمی تشکیل میدهند، قرار گرفت و ۱۲ نفر بوسیله ی دو برادر تروریست اسلامی، شریف و سعید کوآشی به قتل می رسند که هفت نفرشان کاریکاتوریست شارلی ابدو، سه مهمان، یک کارگر بخش اطلاعات و یک پلیس همیشه حاضر در آنجا بودند. ادامه‌ی خواندن

گفتگوی گزارشگران با احمد بخردطبع فعال کارگری و آگاه با مسائل منطقه درباره کوبانی

گفتگوی گزارشگران با احمد بخردطبع فعال کارگری و آگاه با مسائل منطقه درباره کوبانی

گزارشگران:

تغییر و تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و جابجائی های سیاسی آن بویژه با هجوم وحشیانه داعش به شهر کوبانی و آوارگی  بخش عظیم ساکنین این شهر و مقاومت زنان و مردان باقی مانده در برابر نیروهای مسلح داعش, امروز از موضوعات عمومی خبری است و خبرگزاری ها گزارشات لحظه به لحظه ای از موقعیت  نیروهای مقاومت و داعش در این شهر را به جهان مخابره می کنند. بنوعی میتوان گفت که مولفه های سیاسی که مدتی طولانی در محاسبات سیاسی منطقه ثابت مانده بودند امروزه تغییر کرده است. منتج از شرایط اضطراری و فوق العاده فعلی, اوضاع سیاسی آن ناحیه را شاید بتوان از نو تعریف کرد. هم از اینرو و برای روشنی بخشیدن هر چه بیشتر این وضعیت بسراغ احمد بخردطبع فعال کارگری آشنا رفته و از او برای این گفتگو دعوت کردیم. ادامه‌ی خواندن

“سرمایه در قرن بیست و یکم” و فقر اندیشه ی “توما پیکتی”

مقدمه:   نظام سرمایه داری از دهه ی هفتاد قرن بیستم گمان می نمود که بدیل های اقتصادی مارکس در برابر سرمایه بی اعتبار گشته اند، از این نظر شکل دیگری از قدرت را به موازات شکل کینزی بوجود میآورد و بویژه از اواخر دهه هشتاد در گمانه زنی خویش آسوده خاطر گشته و باد در غبغب، “آپوکالیپس” مارکس و مارکسیسم را در فکر خود می پروراند. ولی بحران ساختاری که با شدت هر چه تمامتر از سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ آغاز گشته بود، تمام آرزوهای نظریه پردازان سرمایه داری را به باد میدهد و دقیقن از این سالهاست که کتاب کاپیتال مارکس انتشار فوق العاده ای می یابد و میلیون ها انسان را برای کنجکاوی و نیز آگاهی از واقعیت های اقتصاد سرمایه داری به سوی خود جلب مینماید. اعتراضات جنبش کارگری علیه نظم سرمایه گسترش روزافزونی می یابد و متاسفانه به دلیل غلبه ی سیاسی نیروهای رفرمیستی و رویزیونیستی، قادر نیست برای کسب قدرت خود را آماده سازد ولی با اینهمه اعتراضات به قوت خود باقی می ماند و مارکس و مارکسیسم باردیگر حیات قابل توجه ای مییابد. رویدادهای یاد شده وحشت را در بطن سیستم سرمایه داری و به ویژه به نظریه پردازان آن وارد می سازد. بنابراین بحران اقتصادی، بحران سیاسی را به دنبال می آورد. در چنین مسیری است که سرمایه باید با تمام قوا از پیشرفت و از نیروی آگاهگرانه ی اقتصاد مارکس بکاهد تا دیر نشده با هر ابزاری که مفید تشخیص دهد آنرا در برابر موج شتابنده ی افکار میلیونی خلع سلاح نماید. ادامه‌ی خواندن

کردستان و مفهوم بورژوایی “حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل” (قسمت سوم)

در دو قسمت گذشته مقاله ی حاضر، توضیح دادیم که “حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل” ایده ای است که با جهان بینی کمونیسم و سوسیالیسم انقلابی منافات دارد، زیرا سرمایه داری در تمام سطوح آن از کوچک و بزرگ کاملن بعنوان طبقه ای بازدارنده در برابر نیروهای مولده ی اجتماعی است و حق تعیین سرنوشت قصد دارد تحت شعار بی محتوای یاد شده، همان طبقه را در سرحدات جدیدی علیه نیروهای بالنده یعنی کارگران و زحمتکشان به قدرت آورد. ادامه‌ی خواندن

کردستان و مفهوم بورژوایی “حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل” (قسمت دوم)

نگاهی به ریشه ی اشتباه لنین

در دنباله قسمت اول، آخرین نظرات و اندیشه ی لنین را به داوری میگیریم، زیرا مطرح کرده بود که اگر هر سوسیالیست روس جدایی و تجزیه فنلاند و اوکرائین را قبول نداشته باشد، شووینیست است! ولی سئوال اینست که چه دلیلی وجود دارد که مطابق با آن یک سوسیالیست با تکیه بر مواضع انترناسیونالیستی تا به سطح عقب مانده ترین و ارتجاعی ترین اندیشه ی موجود تنزل مییابد! شووینیست، افراطی ترین خطوط ناسیونالیسم را نماینده گی می کند که زاییده ی نظام سرمایه داری است، نظامی که نه میخواهد و نه میتواند آزادی ملل را موجب شود. ادامه‌ی خواندن

سازشکاری و رفرمیسم آقای اسانلو در جنبش کارگری تعجبی ندارد

واقعیت اینست که جنبش کارگری ایران با آنکه در برابر نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، در اعتراضات مداوم قرار دارد و با آنکه نزدیک به یک قرن است که از تجارب مبارزاتی برخوردار است و با آنکه امروزه به مثابه ی یک طبقه ی پیشرونده در سطح اجتماعی تظاهر می یابد و از دیدگاه معیارهای طبقاتی سرآمد در منطقه ی خاورمیانه است، ولی با این همه اعتراضات کارگری و پیشرونده گی طبقاتی، نه بمثابه ی طبقه ای برای خود، بلکه بعنوان طبقه ای در خود است، زیرا هنوز به تشکل های مستقل گسترش یافته و سراسری دست نیافته است و در فقدان نهادهای بزرگ کارگری که در چارچوب جنبش انقلابی عمل می نمایند، بیش از بیش رفرمیسم در آن دست و پا می زند. در چنین شرایطی مبارزه ی طبقاتی عمیقن دشوار است و مقوله ی “آزادی های اجتماعی” و یا به عبارت دیگر “دموکراسی بورژوایی” (که در حقیقت وجود ندارد) بوسیله ی رهبران خود فروخته، اذهان ما کارگران را منحرف می نماید و با پول سرمایه داران به فریب کاری مشغول می شود. ادامه‌ی خواندن