«حزب فراگیر»؛ انکار مُدرنیت و پلورالیسم سیاسی

«حزب فراگیر»؛ انکار مُدرنیت و پلورالیسم سیاسی

طرح «حزب فراگیر» و یا یک کاسه کردن جامعه تحتِ جهان نگری های «ملت گرایی»، «اُمتگرایی» و یا «ایرانگرایی»، انکار مُدرنیت و پلورالیسم سیاسی است. «حزب فراگیر» و یا در کنار آن هر اندیشهء «ناسیونالیسم گرایی» و یا «مذهبگرایی»، دُگم سربسته ای است که فاقد ظرفیت های فکری است که قادر باشد پلورالیسم سیاسی و اجتماعی جامعه امروز ایران را درک کند و آنرا مورد پذیرش قرار دهد. چهار دهه تحولات سیاسی در کشورمان تجربه بزرگی را در پیش رو ما قرار داده است و آن اینکه اندیشهء «اُمتگرایی» اسلامگرایان حاکم بر ایران با خشونت تمام پروسه مدرنیزاسیون شدن ساختارهای اجتماعی و سیاسی در ایران را انکار کرده و تلاش میکند تا در زیر بیدق اسلام همهء گروه بندیهای اجتماعی و سیاسی ایران را «اُمت اسلامی» بنامد. این اندیشه نقطه تقابل با دمکراسی مدرن است که چندگانگی سیاسی و فکری را پذیرا نمیباشد و برای دست یازیدند به آروزهای سیاسی مرگبار خود تنها به اعمال خشونت علیه جامعه متوسل میشود. ادامه‌ی خواندن

چرا «جنبش سکولار دمکراسی»؛ آلترناتیو حکومت اسلامی است

چرا «جنبش سکولار دمکراسی»؛ آلترناتیو حکومت اسلامی است

 

اگر خواسته باشیم استراتژی کنونی «سکولار دمکراتهای انحلال طلب» تا رسیدن به اهداف سیاسی شان را دسته بندی کنیم، چنین میتوانیم نتیجه گیری کنیم: ادامه‌ی خواندن

ضرورت وجودی جنبش سکولار دمکراسی

ضرورت وجودی جنبش سکولار دمکراسی

حوزه قدرت متعلق به نیروهای سیاسی درون جنبش سکولار دمکراسی است و نه خود جنبش سکولار دمکراسی. از این منظر جنبش سکولار دمکراسی آلترناتیو حکومت اسلامی است. آنچه که آرمان نهایی و همیشگی جنبش سکولار دمکراسی میباشد، پاسداری از دمکراسی و سکولاریسم و پیشبرد روند سکولاریزه کردن سیاست و جامعه میباشد که مبادا روزگاری دیگر جامعه و مردم در بند یک استبداد سیاسی اسیر گردند. این امر تنها خارج از حوزهِ قدرت، همچون یک اپوزیسیون مادالعمر سکولار دمکرات ممکن است. بدین دلیل جنبش سکولار دمکراسی نه تابع قدرت است و نه تابع ایدئولوژی سیاسی خاصی خواهد شد و نه تعلق خاطری به یکی از طبقات اجتماعی خواهد داشت. آنچه که برای جنبش سکولار دمکراسی هدف محسوب میشود؛ استقرار دمکراسی برای عموم آئین ها و اندیشه های سیاسی و بازداری آنها در تحمیل خود بر جامعه میباشد. ادامه‌ی خواندن

کُردها دوبارهِ قربانیانِ جنگ قدرت در منطقه شدند

کُردها دوبارهِ قربانیانِ جنگ قدرت در منطقه شدند

یک باور سیاسی مدعی است؛ تضمینِ بقاء و موجودیت مردمان کُرد در منطقه و تحقق حقوق شهروندی آنها، در همهء عرصه ها، اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در گروی برچیده شدن بساط ظلمِ نظامهای تمامیتخواه مذهبی و ایدئولوژیکی است که بر منطقه حاکم میباشند و استقرار و پیوند با حکومتی سکولار و دمکراتیک که پیش از هر چیز در جغرافیای سیاسی کنونی ایران شکل گیرد. در واقع پیوند با کشور و مردمانی که به لحاظ فرهنگی، زبانی و نژادی با کُردهای منطقه در بستر تاریخی یکسانی با یکدیگر زیسته اند و هویت یافته اند. سر آغاز این پیوند میتواند همان اتحادهای مشترک اقتصادی باشند تا بتدریج به همپیانی سیاسی منجر گردند. آزادی و شکوفایی زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همهء ما و راه یافتن به دنیا و آبهای آزاد جهان به استقلال و پویایی سرزمین مادریمان، ایران، بستگی دارد که همیشه زیستگاه همهء ما بوده است.     ادامه‌ی خواندن

دولت سکولار و جامعه سکولار ٫ کدام یک؟

دولت سکولار و جامعه سکولار

کدام یک؟

* این پرسشی است پیش روی ما که آیا پروسهء سکولاریزه شدن جوامع محدود به حوزهِ قدرت، دولت و حکومت است و یا در برگیرنده همهء بخشهایی زندگی اجتماعی میباشد؟ ادامه‌ی خواندن

عمادالدین باقی، عبدالکریم سروش و اکبر گنجی در تقابل با یکدیگر؛ آیا «اسلام سکولار» است؟

عمادالدین باقی، عبدالکریم سروش و اکبر گنجی در تقابل با یکدیگر؛

                                                         آیا «اسلام سکولار» است؟ ادامه‌ی خواندن

بازنگری دیگر پیرامون مفهوم جنبش سکولار دمکراسی

بازنگری دیگر پیرامون مفهوم جنبش سکولار دمکراسی

از آنجا که جنبش سکولار دمکراسی همچون آلترناتیو حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیک، نگاهی معطوف به قدرت ندارد، پس از ظرفیت های بیشتری نسبت به هر تشکل سیاسی برخوردار است که به لحاظ ساختار دورنی اش بسمت یک روابط بورکراتیک درنغلتد. پرسش این است؛ جنبش سکولار دمکراسی برای دست یازیدن به اهداف دمکراتیک اش در رابطه با قدرت چه منافعی را دنبال میکند که بخواهد از دست بدهد که ناچار گردد سُلطه گری خود را بر گروهی و یا نهاد سیاسی اعمال کند؟ پیشبرد قدرت و یا تحمیل قدرت از بالا به پایین بیشتر مختص به نهادهای سیاسی هستند که در رسیدن و کنترل قدرت دولتی و حکومت ده ها طرح و برنامه برای خود در نظر گرفته اند. جنبش سکولار دمکراسی همیشه و در هر شرایطی خود را نهاد اپوزیسیونال دولتها و حکومتها میداند و خارج از حوزهِ قدرت خود را مسئول دفاع از سکولاریسم و آرمانهای دمکراسیخواهانه مردم قلمداد میکند. از این رو جنبش سکولار دمکراسی بمثابه اپوزیسیونی دمکراتیک علیه دولتها و حکومتها، موجودیت خود را ابدی تلقی کرده و مسئولیت دفاع از سکولاریسم و دمکراسی را با عدم حضورش در قدرت پایان یافته نمیداند. ادامه‌ی خواندن

حفظ تمامیت ارضی ایران؛ پیش شرط تحقق سکولار دموکراسی در ایران و منطقه

حفظ تمامیت ارضی ایران؛ پیش شرط تحقق سکولار دموکراسی در ایران و منطقه

بازگشوده شدن جبهه ای دمکراسی خواهانه با هدف برقرار سازی حکومتی با محتوی سکولار دمکراسی، تنها روزنه امیدی است برای از پای درآوردن اسلامگرایی سیاسی که منطقه و ایران را در پنجه های مرگ آفرین خود به ویرانه ای تبدیل کرده است. بنظر میرسد به زیر کشاندن اسلام بنیادگرا در منطقه پیش از هر چیز در ید قدرت شهروندان ایران باشد که در طول تاریخ در مقابله با سُلطه گری اسلامگرایان از تجارب سیاسی و تاریخی ارزشمندی برخوردار میباشند. ایرانِ منحای جمهوری اسلامی میبایست وظایف تاریخی که بر عهده اش محول شده به سرانجام برساند و کانون دادخواهی و بسیج نیرو برای استقرار سکولار دمکراسی در ایران و منطقه باشد.   ادامه‌ی خواندن

کاپیتولاسیون هسته ای و مفهوم استقلال طلبی ملایان

کاپیتولاسیون هسته ای و مفهوم استقلال طلبی ملایان

در حقیقت فهرست مطالبات گروه ۱+۵ در نشست های «لوزان» یک کاپیتولاسیون سرافکندانه برای رژیم ملایان است که انسان را بیاد استعمار کهنه میاندازد که چگونه بازرسان و نیروهای کنترل کننده قدرت های بزرگ در خاک کشور اشغال شده، حضوری مستقیم مییابند و فهرست وار و یک سویه به حکومت تحت اشغال خود دیکته میکنند چه سیاستی را در رابطه با ذخایر ملی مردم بسود استعمار برگزینند. این است در واقع آن مفهوم «استقلال» که روزی بنیانگذار این حکومت اسلامی در بوق و کرنا کرد و امروز جانشینان خلف او تحقق آنرا عینیت بخشیدند. ادامه‌ی خواندن

آیندهء ما و الگوی اتحادیه های سیاسی

از آنجا که روند طبیعی سیاست در جهان امروز بهم پیوستن و همزیستی ملل با یکدیگر، و نه میل به جداسری است، بنظر می رسد که روند سیاسی «اتحادیه سازی» همان مقصدی است که، هرچند با کمی تأخیر و دست اندازهائی سیاسی امّا همچون سرنوشتی محتوم و اجتناب ناپذیر در انتظار ما نیز روز شماری می کند. بویژه آنکه می دانیم جغرافیای سیاسی و اجتماعی دو قارهء آسیا و آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین و مرکزی به لحاظ نزدیکی های فرهنگی، زبانی و قومی مردمان شان با یکدیگر از بسیاری جهات شرایط مطلوب تری را برای ایجاد چنین اتحادیهء ای سیاسی فراهم آورده اند.   ادامه‌ی خواندن