دریغا از یک جو انصاف و صداقت , درحاشیه پاسخ مجید آذری

اگر بپذیریم که هر گفت و گوی انتقادی باید کوششی باشد برای نزدیک شدن به حقیقت به یاری دیگری، پس آن گاه باید از تحریف نظر و تغییر موضوع مورد نقد و پرونده سازی و اتهام زنی و هیاهوی بسیار بپرهیزیم. من به سهم خود با رعایت نکات یاد شده کوشیدم در نقد مقاله ی مجید آذری باب گفت و گویی انتقادی را بگشایم؛ گفت و گویی که خود ایشان خواننده گان را به آن فراخوانده بودند. در پاسخ به مقاله ی من اما ایشان متاسفانه از همان سطر نخست به تحریف نظر و تغییر موضوع مورد نقد و اتهام زنی و هیاهوی بسیار پرداخته است. در ادامه می کوشم مدعای خود را با استناد به پاسخ ایشان اثبات کنم. ادامه‌ی خواندن

اثبات حزب به شیوه ی نفی طبقه , در حاشیه پاسخ مجید آذری

موج ناخنک زدن به بحث حزب و طبقه و قدرت سیاسی چون بسیاری از مفاهیم پایه ای دیگر هر از چندی در دستور کار تنی چند قرار می گیرد و پس از چند جدل و تک گویی بی حاصل، هر یک از دو طرف جدل و تک گویی، سرفراز و سبکبار در سایه سار باورهای پیشین خویش به زنده گی پیش از برخاستن موج ادامه می دهند. شاید بتوان گفت تولید و بازتولید گسترده ی همین سنت ناخنک زدن به مباحث، خود یکی ازدلایل سترونی اندیشه و تأمل در جامعه ی ما است. آفت ناخنک زدن، ما را نه فقط از فهم دقیق موضوع، بل از تأمل و بازنگری در مباحث طرح شده باز می دارد. ادامه‌ی خواندن

درآمدی بر معنای آزادی های بی قید و شرط سیاسی

یک

آزادی های سیاسی به مثابه نظریه، حق، خواست، موقعیت و تجربه ی زیسته، پدیده ای مدرن است. پدیده ای که هم پای پروسه ی تاریخی تکوین و گسترش سرمایه داری و پیکار طبقاتی علیه ساختار و مناسبات فئودالی در اروپای غربی شکل گرفت و در پروسه ی تاریخی پیکار دموکراتیک و سوسیالیستی کارگران و گروه های اجتماعی ستم دیده، تعمیق و گسترش یافت و هم چنان می یابد. ادامه‌ی خواندن

پرولتاریا از تولد تا پیکار حماسی مه ١٨٨۶

پرولتاریا و بورژوازی، دو طبقه ی اصلی و دو قطب متضاد صورتبندی تاریخی- اجتماعی سرمایه داری هستند. دو طبقه ای که هستی پویا و متعین اجتماعی- طبقاتی آنان̊ محصول و سازنده ی زایش و پویش سرمایه و پیکار طبقاتی می باشد. از نظر تاریخی̊ پرولتاریا هم زمان و هم پای پروسه ی تاریخی زوال و فروپاشی فئودالیسم و زایش و گسترش و تکامل شیوه ی تولید سرمایه داری، تولد و تکامل یافت. سرف های آزاد شده و فراری و هم چنین دهقانان و پیشه ورانی که در پروسه ی سلب مالکیت̊ زمین و ابزار تولید خود را از دست داده بودند، از نخستین گروه های اجتماعی بودند که با وارد شدن در بازار کار و فروش نیروی کار خویش به استخدام سرمایه در آمدند و پایه های اجتماعی تکوین و گسترش پرولتاریا را شکل دادند. در نخستین سال های صنعت کارخانه ای در انگلستان، دو سوم کارگران̊ زنان و کودکان بودند. کارگران، روزانه̊ چهارده، شانزده و حتا هیجده ساعت کار می کردند. ادامه‌ی خواندن

آتش ِ بهار آزادی̊ از دل ویرانه ی خود کامه گی سرمایه̊ زبانه خواهد کشید!

مردم ایران با وجود تمامی تلخ کامی ها و رنج ها ی بسیاری که در درازنای تاریخ از سوی حاکمان بر آنان تحمیل شده است، همواره از ستاینده گان شادی بوده اند و به هر انگیزه و مناسبتی جشنی به پا کرده اند و دمی شاد زیسته اند. هر چند تا آن جا که بیاد می آوریم در شب تیره و تار خودکامه گی̊ زنده گی را تجربه کرده ایم، اما همواره ستاینده ی روز و نور بوده ایم. گرچه زمستان̊ طولانی ترین فصل ِ تاریخ زنده گی مان بوده است، اما همیشه ستایش گر بهار بوده ایم. درست است که همواره به بندمان کشیده اند و پای در بند زیسته ایم، اما هرگز شوق پرواز از تن زخمی و روان فرسوده مان رخت برنبسته است. هر چند خودکامه گان کوشیده اند ما را از محنت دیگران بیگانه سازند، اما سرود بنی آدم اعضای یک پیکرند، بر لبان بی قرار ما جاری بوده است. با وجود تمامی کوشش حاکمان در پاسداری از امر کهنه و ترویج کهنه خویی، مردم در تکاپوی بهتر زیستن̊ از امر کهنه گسسته اند و به امر نو خوشا آمد گفته اند.  ادامه‌ی خواندن

کمون پاریس از تولد تا در خون غلتیدن!

کمون پاریس̊ آذرخشی امید بخش در دل شب تیره ی سرمایه بود. طنین شعار زنده باد کمون در ۱۸ مارس ۱۸۷۱( ۲۸ اسفند ۱۲۴۹ خورشیدی) کاخ بیداد̊ بنیاد حکومت سرمایه را به لرزه درآورد. کمون پاریس با وجود تمامی ضعف ها و اشتباهات اش و با همه ی مستعجل بودن عمر حکومت اش- ۷۲ روز- نخستین تجربه ی درخشان پی افکندن خود̊ حکومتی پرولتاریا بود. تجربه ای که طی آن پرولتاریا توانست “کمون” را به مثابه شکل سیاسی اعمال حکومت خود کشف کرده و در عمل به کار بندد. کمون به گفته ی مارکس اهرم رهایی  کار از سلطه ی سرمایه و ابزار الغای پایه های اقتصادی وجود طبقات و الغای ذات ِ خود سلطه ی طبقاتی است. ادامه‌ی خواندن

زنان در قامت گورکنان حکومت خون و سرمایه ی اسلامی

یورش حکومت خون و سرمایه ی اسلامی به زنان

سی و سه سال پیش، دو هفته پس از سرنگونی سلطنت پهلوی، خمینی طی فرمانی خواهان الغای قانون حمایت از خانواده- قانون مصوب ۱۳۴۶ و بازنگری شده در ۱۳۵۴- شد. ده روز پس از آن نیز درست شب پیش از هشت مارس فرمان حجاب اجباری را صادر کرد. و چنین بود که در روز هشت مارس گاو̊ گند̊ چاله دهانان ِحزبُ الاهی با شعارهای : یا روسری یا تو سری و مرگ بر عروسک های غربی به صف زنان آزادی خواه و برابری طلب حمله ور شدند. زنانی که یک صدا فریاد می زدند : ما انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم.  در حقیقت این زنان با شعار خود درآن بحبوحه ی مستی بسیاری از نخبه گان و توده ی مردم، هسته و هاله ی واپس گرایانه ی اسلام سیاسی را فریاد زدند. زنان که در پروسه ی انقلاب آزاده گی و سرافرازی را تجربه کرده بودند، برای دفاع و تعمیق آزاده گی و سرافرازی به خیابان آمدند. ادامه‌ی خواندن

با تسخیر خیابان باید بساط انتخابات را بر هم زد

معرکه ی نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در شرایطی برگزار می شود که حاکمان خون̊ جنون کده ی اسلامی بیش از هر زمانی برای تداوم حیات خونین خود نیازمند حضور پیر و جوان، زن و مرد، سالم و بیمار در پای صندوق های بیعت با رهبر و نظام اند. چون نیک می دانستند با مشارکتی و رقابتی کردن انتخابات̊ نمی توانند تنور انتخابات را گرم کنند، بنابر این حتا از خیر به بازی گرفتن نیروهای ذخیره ی خود در اردوی اصلاح طلبان ِ راست و میانه نیز گذشتند. ادامه‌ی خواندن

آشفته گی در ارزیابی انقلاب بهمن ۵٧ … نقدی بر نوشته ی رفیق هدایت سلطان زاده

پس از گذشت سی و سه سال از رخ داد انقلاب بهمن ۵۷ ارزیابی و تحلیل آن رخ داد سیاسی- طبقاتی  و درس آموزی از آن تجربه، هم چنان در اندیشه و پراتیک جامعه ی سیاسی ما نقشی فعال و زنده دارد. گذشته از آن که تا کنون انقلاب بهمن ۵۷ دست مایه ی نوشتن ده ها پایان نامه و اثر پژوهشی و ادبی گوناگون بوده است؛ به مناسبت سال گشت انقلاب بهمن ۵۷ نیز هر کدام از سازمان های سیاسی̊ دست کم تا کنون سی و سه بار در این باره مقاله نوشته اند و بارها با شرکت در مصاحبه ها و میزگردهای گوناگون در این باره سخن گفته اند. البته همین جا باید یادآوری کنم که سخن گفتن درباره ی انقلاب بهمن ۵۷ فقط در بین پژوهش گران و فعالان سیاسی رایج نیست، بل مردم ایران نیز در گفت و گوهای روزمره ی خود در نقد شرایط موجود از انقلاب بهمن ۵۷ به مثابه سرچشمه ی تباهی موجود یاد می کنند. ادامه‌ی خواندن

ماراتن مُهمل بافی

نقدی بر مقاله ی انقلاب چه مفهومی دارد؟ بهرام رحمانی

بهرام رحمانی یکی از چهره های نام آشنای صنعت مقاله نویسی در زبان فارسی است. گذشته از این̊ بی شک می توان ایشان را بر پایه ی فرآورده های انبوه اش، یکی از زحمت کشان ِانبوه ساز به نام عرصه ی صنعت مقاله نویسی نیز قلمداد کرد. اما کیست که نداند تولید انبوه در عرصه ی اندیشه، آن هم به صورت فردی، مستلزم صرف چه نیروی توانا فراسایست. بدیهی است چنان چه این نیروی از دست رفته، باز تولید گسترده نشود، رفته رفته سبب فرسوده گی نیروی خلاق ذهنی و افتادن به ورطه ی تولید فرآوردهای نخ نما و ُبنجل خواهد شد. مقاله ی انقلاب چه مفهومی دارد؟ نوشته ی بهرام رحمانی یکی از نمونه های مثال زدنی فرآورده های بُنجل صنعت مقاله نویسی انبوه در زبان فارسی است. نوشته ی ایشان فاقد هر گونه ساخت منطقی و سرشار از مفاهیم و احکام و استدلال های غیر منطقی است. در ادامه می کوشم با بررسی و باز خوانی فرآورده ی ایشان، مدعای خود را مستدل کنم. ادامه‌ی خواندن