آقای شالگونی عزیز، بس کنید!

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند صاحب دلی برو بگذشت گفت ترا مشاهره چندست؟ گفت هیچ. گفت پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت از بهر خدای می‌خوانم. گفت از بهر خدای مخوان.

گر تو قرآن بدین نمط خوانی – ببری رونق مسلمانی ادامه‌ی خواندن

ایدئولوژی کولاک زاده های وطنی (و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا)

در فاصله بین انتشار بخش قبلی نوشته حاضر با سو تیتر “نیمه پنهان حقیقت” تا کنون، استاد قراگوزلو بخش بعدی مقاله خود را به رشته تحریر درآورد. آقای قراگوزلو به شیوه اشراف منشانه همیشگی خویش که بدون نام بردن از منتقد به انتقادات “پاسخ” می دهد، این بار نیز در مقام پاسخگوئی به بحث من برآمده است. او که در بخش قبلی مقاله اش، باز هم بدون نام بردن از منتقد، نگارنده را مورد حمله قرار داده بود، این بار نیز هم در درآمد مقاله و هم در پی نوشت مقاله اش به موضوع بحثی که من کرده بودم می پردازد. ادامه‌ی خواندن

تأملاتی در باب کاراکتر و دینامیسم انقلاب نان و آزادی در جهان عرب

دیگر تردیدی در این نیست: جهان وارد دورانی نو می شود. انقلاب نان و آزادی در جهان عرب، تنها ناقوس انقلابی در منطقه خاورمیانه نیست، این فراخوانی است به کل بشریت معاصر. فراخوانی برای نگریستن به گونه ای متفاوت به جهان، فراخوانی برای زیستن به گونه ای متفاوت. چرا این انقلاب چنین اهمیتی دارد؟ ادامه‌ی خواندن

این جنگ را نباید واگذار کرد

همه شواهد نشان می‌دهند که انقلاب نان و آزادی در مصر در حساس‌ترین نقطه حیات خود قرار گرفته است. نقطه‌ای که در آن تکلیف آرایش سیاسی جامعه مصر در حال تعیین شدن است. و درست در این نقطه حساس کمبود یک حزب ژاکوبنی، حزبی که به اندازه کافی مجرب باشد، حزبی که به فنون قیام مسلح و مسلط باشد، حزبی که واقعیت زندگی را بشناسد و نبض تپنده اش را تشخیص دهد، حزبی که لحظات را دریابد، بیش از هر چیز به چشم می خورد. انقلاب تنها روندی اجتماعی و دراز مدت نیست. در لحظات تعیین کننده، این عنصر توطئه است که در انقلابات نقشی برجسته می یابند. هر کس که این را انکار کند، یا ابله است و یا عوامفریبی که خود مشغول توطئه است. و در مصر امروز انقلابیون ضعیف ترین توطئه گرانند. ادامه‌ی خواندن

حمله ضد انقلاب، باریکادها بر پا می شوند

با سخنرانی مبارک در واکنش به تظاهرات میلیونی مردم مصر، تعرض ضد انقلاب شروع شد. این سخنرانی بیش از هر چیز ترسیم خطوط مقاومت ارتجاع منطقه در مقابل روند انقلابی رو به گسترش در کل منطقه است. مبارک اکنون دیگر به اصلی‌ترین سنگر مقاومت ارتجاع در منطقه تبدیل شده است. آنچه امروز در مصر می گذرد، دیگر مبارزه طبقاتی محدود به مصر نیست و سرنوشت آن را نیز دیگر توازن قوای درون مصر به تنهایی تعیین نمی کند. تحلیل موضعگیری مبارک برای شناخت عمل‌کرد ارتجاع در منطقه از اهمیتی حیاتی برخوردار است. ادامه‌ی خواندن

در راه دورانی نو: نامه سرگشاده به حزب حکمتیست / بهمن شفیق، وحید صمدی، عباس فرد

رفقا، با درود. پیشاپیش برگزاری کنگره پنجم حزبتان را به شما تبریک میگوئیم. در عین حال این مناسبت را فرصتی دانستیم تا برخی مسائل اساسی را با شما در میان بگذاریم. مسائلی درباره موقعیت حزب شما در لحظه تاریخی کنونی تکوین کمونیسم طبقاتی کارگران و تناقضاتی که از نظر ما مانع گسترش و انکشاف توانائی های نهفته در حزب شما در پاسخگوئی به ضرورتهای این لحظه تاریخی است. ادامه‌ی خواندن

خشمگین نشوید دوستان، کمی تعمق کنید

هنوز چند ساعتی از انتشار یادداشت کوتاه «این بدعت چیست؟» نگذشته بود که پاسخی از جانب «یکی از دوستان محمود صالحی» منتشر شد تحت عنوان «بدعتی در کار نیست! پاسخی به جنجال خواهی بهمن شفیق». این یادداشت البته امضاء شخص خاصی را ندارد و شاید همین بهتر هم باشد. در حقیقت این پاسخ را می‌توان پاسخ «خانواده و دوستان صالحی» تلقی کرد که متن مورد مشاجره فراخوان کمک به صالحی را متشر کرده‌اند. شاید اگر دوستان دیگری این پاسخ را می نوشتند، اینجا و آنجا چاشنی بیشتر و کمتری وارد آن می‌شد و احتمالاً درجه استدلال و یا پرخاش نوشته هم عوض می شد. در اصل موضوع اما فکر نمی‌کنم که تغییری وارد می شد. پاسخ این دوستان از یک سو مرا متهم به جنجال خواهی می‌کند و از سوی دیگر خود را موظف به توضیح جزئیاتی در زمینه چگونگی دریافت کلیه در ایران می‌بیند. کل پاسخ نشان می‌دهد که این دوستان هنوز هم متوجه نیستند که سیاستی که در پیش گرفته‌اند ضایعه ای است برای جنبشی که بدون داعیه اخلاقی نمی‌تواند حتی یک گام  کوچک بردارد. ادامه‌ی خواندن

این بدعت چیست؟ – در حاشیه درخواست کمک برای محمود صالحی

صدور و انتشار بیانیه ای تحت عنوان « برای نجات جان محمود صالحی بشتابیم » از جانب خانواده و دوستان محمود صالحی، بیش از آنکه وخامت وضع جسمی صالحی را نشان دهد، بیانگر وخامت وضعیت چپی است که همه قطب نماهایش را از دست داده است. ادامه‌ی خواندن

لغو کار مزدی یا لغو اندیشه؟

تا همین‌جا هم جنبش پساانتخاباتی در عرصه‌ی ادبیات سیاسی چپ چه شگفتی‌ها که نیافریده است. این جنبش در سطح چپ، گاهی با انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ در روسیه مقایسه شده و گاهی هم لباس خود را به‌تن انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه کرده است. بخش وسیعی از چپ برای توجیه تعلق خاطر حود به جنبش پسا انتخاباتی از هیچ کوششی دریغ نکرد و مایه گذاشتن از انقلابات دوران آغازین سرمایه داری هم یک پای این کوششها بود. این که کدام یک از این مقایسه‌ها غلیظ تر و پر ملاط تر بود، بستگی به موقعیت خود مقایسه کننده نیز داشت. ادامه‌ی خواندن

با گامهای سنجیده

یاداشت: کار نوشتن مقاله حاضر حدود ده روز قبل از اول ماه مه به پایان رسیده بود. تنظیم نهائی متن برای انتشار اما چند روزی به درازا کشید. چند روز بسیار مهم و پر ماجرا. خواننده هشیار متوجه خواهد شد که استدلالات نوشته حاضر بر مبنای داده های موجود در آن تاریخ است و موضعگیریهای منتشر شده از جانب احزاب و دستجات مختلف در چند روز منتهی به اول ماه مه در نوشته حاضر منعکس نشده اند. با این حال احکام و ارزیابی های نوشته حاضر به نظر من بر سر جای خود باقی هستند و تحولات چند روز اخیر تنها در تأئید این احکام و ارزیابی ها بوده اند. از جمله در بحث بر سر گرایشات و نظرات درون جنبش کارگری، نوشته حاضر به برخی موضعگیریها پرداخته است که هنوز از شفافیت لازم برخوردار نبودند. در ده روز اخیر این موضعگیریها به سرعت قطبی تر و شفاف تر شده اند و بدون تردید اگر میخواستم مطلب حاضر را بعد از این موضعگیریها بنویسم، تغییرات متعددی در آن وارد می شد. تحولات روزهای منتهی به اول ماه مه امسال در جنبش کارگری، بویژه بررسی مواضع و اظهارات جعفر عظیم زاده، نوشته جداگانه ای را می طلبند که امیدوارم بتوانم در روزهای آینده بدان بپردازم. اساس بحث نوشته حاضر اما با این تحولات تغییر نکرده اند. از همین رو نوشته را به همان شکلی که تنظیم کرده بودم منتشر می کنم. ادامه‌ی خواندن