صف آرئی ها جدی تر می شوند؟

صف آرائی های جناح های حکومتی، روز به روز جدی تر می شود. پیروان رهبر در هفته های اخیر، تهاجم گسترده ای را علیه دولت روحانی و حامیانش سازمان داده اند. برگزاری همایش «دلواپسگراها»، با “اشغال” مجدد و تحریک آمیز سفارت آمریکا ؛ سازماندهی تظاهرات علیه «بدحجابی» جلو وزارت کشور، مخالفت آیت الله صافی گلپایگانی با فرماندار شدن زنان، هشدار موحدی کرمانی خطیب نماز جمعه تهران به وزارتخانه‌های ارشاد و علوم که :«مبادا کشور به انحطاط فرهنگی و اخلاقی دوران اصلاحات بازگردد..!»، بایکوت نمایشگاه کتاب از سوی خامنه ای؛ حملات سنگین «کیهان»، «عماریون»، «برهان» و دیگر سایت ها و وبلاگ های زنجیره ای بیت رهبری و گروه های سرسپرده به دولت روحانی و حامیانش، توقیف «قانون» ، انتشار گسترده فیلم «من روحانی هستم» و احضار ورزا به مجلس توسط نمایندگان جریانات تحت رهبری حداد عادل و جبهه پایداری، همه و همه نشان از یک تهاجم همه جانبه به دولت روحانی و ائتلاف رفسنجانی، روحانی و خاتمی دارد. ادامه‌ی خواندن

«نه» به انصراف، «نه» به حاکمیت اسلامی بود

نتایج تبلیغات سنگین دولت برای قانع کردن مردم در انصراف از گرفتن یارانه ها، نشان داد که تنها ۳ درصد از مردم حاضر شدند از گرفتن یارانه انصراف دهند. به بیان دیگر،  تبلیغات سنگین دولت و حاکمیت ره به جائی نبرد. حتی تهدیدات دولت مبنی بر بازرسی حساب های بانکی و کنترل درآمدها و دارائی ها نیز نتیجه ای در بر نداشت. این تجربه چند نکته را به روشنی بیان می کند: ادامه‌ی خواندن

ضرورت صلح “حدیبیه” و نگرانی از عواقب آن

سخنان روز دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ رهبر رژیم در جمع عده ای از مردم آذربایجان بیان تناقضی است که در آن گرفتار آمده است. خامنه ای در این سخنرانی که بخش عمدۀ آن حمله به نمایندگان کنگره آمریکا و شخص باراک اوباما بود، ادامه‌ی خواندن

سینمای ایران در چنگال استبداد دینی

سی و دومین جشنواره فیلم فجر پایان یافت. دولت جدید تلاش داشت وانمود کند که فضا عوض شده است و مردم می توانند با سینما آشتی کنند. سینماگران نیز می توانند بدون دغدغه فیلم بسازند و فیلم هایشان اکران شود. اما روند پیشبرد و نتایج این جشنواره نشان داد که چنین تصویری از سینمای ایران نه واقعی است و نه شدنی است. در جریان این جشنواره، فیلم «من عصبانی نیستیم» که به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران پرداخته و ماجرای دانشجوی ستاره‌داری را روایت می‌کند که زندگی‌اش طی چندسال گذشته بر اثر شرایط سیاسی، اقتصادی از هم می‌پاشد؛ زیر فشار باندهای نزدیک به هرم قدرت از گردونۀ تصمیم گیری حذف می شود. وزیر ارشاد در این رابطه می گوید: « خود تهیه‌کننده این فیلم تصمیم گرفت که چون ممکن است برخی از جوایز این جشنواره را بگیرد و بر این اساس نیز برخی از مسوولان تحت فشار قرار گیرند تصمیم گرفتند که از مرحله ارزیابی حذف شود» و هوشنگ گلمکانی داور جشنواره فجر و مدیر مجله فیلم نیز می گوید: «عصبانی نیستم! را ما کنار نگذاشتیم، خود کارگردان‌اش به حکم عقل از جشنواره خارج کرد. به جز این مورد، هیچ دخالتی در کار ما صورت نگرفت». اما این تمام ماجرا نبود. پخش مراسم اختیامیه جشنواره، از سیمای جمهوری اسلامی با آنچنان قطع و وصل های ناشیانه ای برای حذف سخنان انتقادی برندگان جوایز همراه شد که روزنامۀ «قانون» با تیتر بزرگ « سیمرغ بهترین سانسور برای ضرغامی» به آن واکنش نشان داد. ادامه‌ی خواندن

ضد حملۀ روحانی بر متن رویاروئی های حاد باندهای حکومتی

شش ماه پس از حملات گستردۀ تندروهای حاکمیت علیه دولت تازه کار حسن روحانی، رئیس دولت جدید در سخنرانی اش در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در پانزدهم بهمن ماه  ، به این حملات پاسخ داد. پاسخ او آب در  لانۀ مورچگان انداخت و گروه وسیعی از مخالفان قرارداد مقدماتی ژنو پا به میدان نهادند. در میان هیاهوی گستردۀ ایجاد شده بر سر نطق حسن روحانی در میان دانشگاهیان و  کش و قوس های برنامه زندۀ تلویزیونی او که با کارشکنی بی سابقۀ  ضرغامی با یک ساعت تاخیر انجام شد، دو سئوال کلیدی سر بر می آورند: چرا اختلافات چنین حاد شده اند؟ و چرا حسن روحانی، دست به ضد حمله زد؟ ادامه‌ی خواندن

زحمتکشان بی پناه در چنگال “عدالت” اسلامی , آیا بی پناه ترین زحمتکشان حق حیات ندارند؟

مرگ دلخراش یک جوان دستفروش در متروی تهران، در پی ضبط امولش (که تنها دو دلار ارزش داشت)، پرده از ابعاد توحشی که در این مملکت جاری است بر می دارد. خبر جدا شدن سر این جوان در زیر ریل قطار مترو در جلو چشمان ماموران شهرداری، انعکاس گسترده ای نیافت. سایت های حکومتی و نیمه حکومتی داخل کشور از کنار آن به آرامی گذشتند. سایت های طرفدار شهردار تهران با خبرسازی از درگیری “باند”های دستفروش در بازار تهران ، تلاش کردند تا مسئله دستفروشی را اقدامی جنائی قلمداد کنند. حتی طرح جمع آوری دستفروشان از خیابان ها و متروها که شهرداری تهران به راه انداخته نیز زیاد خبرساز نشده و در میان اخبار دیده نمی شود. به نظر می رسد تعمدی آشکار در کار باشد. بی پناه ترین زحمتکشان در سکوت کامل سرکوب می شوند؛ اموال شان را ضبط می کنند؛ آنها را تحقیر می کنند؛ مانع کارشان می شوند و تنها راه درآوردن یک لقمه نان را بر رویشان می بندد. ادامه‌ی خواندن

قربانیان آتش! چه کسی پاسخ گوی مرگ هزاران قربانی حوادث کاراست؟

روز ۲۹ دی ماه  امسال ۲ کارگر زن در فرار از شعله های آتش از طبقه پنجم  ساختمان بلند ی در خیابان جمهوری به پائین افتادند و جان دادند. همان روز کارگر دیگری در کارگاه مبل سازی در اثر آتش سوزی جان باخت. چند روز بعد سه کارگر با سقوط در چاه فاضلاب خفه شدند. ادامه‌ی خواندن

عقب نشینی از لبۀ پرتگاه

با تعلیق غنی سازی بیست درصدی اورانیوم و تعلیق بخشی از تحریم ها، اجرای توافق نامه ژنو در روز دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۲ برابر با ۲۰ ژانویه ۲۰۱۴ آغاز شد. بازتاب گسترده این حادثه و واکنش های گوناگون نسبت به آن، نشان دهندۀ حساسیت بالای این توافق بود. اجرائی شدن توافق ژنو در شرایطی که هم در جمهوری اسلامی ، هم در آمریکا و هم در میان کشورها ی منطقه، نیروهای پرقدرتی برای به شکست کشاندن آن تلاش می کنند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . ادامه‌ی خواندن

“لبخند” فرهنگی و “دندان” طبقاتی

دیدار حسن روحانی ، رئیس جمهور رژیم اسلامی با هنرمندان  و  سخنان او در این نشست بر متن سیاست های دولت نئولیبرال، منعا و مهفوم خاصی دارد که بارتاب گسترده ای نیز یافت . سخنان حسن روحانی پیرامون جایگاه فرهنگ و هنر در جامعه و نقش هنرمندان، به همان اندازۀ  اندازه منشور شهروندی اش تو خالی، بی مضمون و فاقد ضمانت و قدرت اجرائی است و بیشتر خصلت تزئینی دارد. “لبخند” روحانی و وزرای ارشاد و کشورش به هنرمندان، و وعده وعیدهای توخالی شان بدان خاطر است که این عرصه را، مجموعه ای بی  خطر تلقی کرده که می تواند فضای عمومی جامعه را “عادی” نشان دهند.  واقعیت این است که حتی اگر سخنان حسن روحانی و وزرایش، خصلت تزئینی و دل خوش کنک نیز نداشت و کاملآ واقعی و از سر اعتقاد بیان می شد،  خصلت اجرائی زیادی نمی توانست داشته باشد زیرا: ادامه‌ی خواندن

تروریسم کور و تروریسم دولتی در بلوچستان، دو روی یک سکه!

در پی کشتار چهارده مرزبان ایرانی در مرز سراوان توسط گروه تروریستی جیش العدل (گروه منشعب از جندالله)، مقامات سرکوب جمهوری اسلامی شانزده زندانی بلوچ را در اقدامی انتقام گیرانه به چوبه های دار سپردند. هنوز یک هفته از این موج خونین نگذشته که در روز چهارشنبه پانزدهم آبان ماه، دادستان زابل به همراه راننده اش در جریان یک اقدام مسلحانه به قتل رسید و گروه جیش العدل با انتشار اطلاعیه ای مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. هم زمان نیز این گروه نزدیک به القاعده و جریانات جهادی منطقه، برای کشتن محمد مرزیه دادستان زاهدان، مبلغ یکصد میلیون تومان جایزه تعیین کرده است. در جریان این چرخۀ خشونت، بسیاری از طرفداران “دخالت های بشردوستانۀ امپریالیستی” ؛ “برخی از سلطنت طلبان” و “مجاهدین جوار مام میهن” در شبکه های اجتماعی با هلهله و شادی بر این جویبارهای خون، رقص شادی و پایکوبی به پا کرده اند. ادامه‌ی خواندن