میمونای آدم نمام
رئیس دارن
(شاهی، پریزیدنتی، چیزی) ادامهی خواندن
ترانه ی کارگر شهرداری
تنطیم شده برای اجرا
اجرا شده و پخش شده در رادیوهای کومه له، حکا، حککا و دیگران … ادامهی خواندن
نه از دست تروریستهای اسلامیست؛ بلکه از دست دویچه وله، بی بی سی و صدای آمریکا! این قلم به مزدان بورژوازی میخواهند شاهین شورشی را رام کنند و به راه سبز دوازده امام، هدایتش کنند؛ ملاحظه کنید: ادامهی خواندن
نه رومه لخه زای شاران و
نه کاره-ساتی هه له بجه و
نه جه هه ننه می جه بهه کان
با هیچ خه می ریی پی نه گری
جه ژنی شادی “ئه یاره”، دی! ادامهی خواندن
ننطیم شده برای اجرا.
اجرا شده در رادیوهای
کومه له ، حکا، حککا و … ادامهی خواندن
حه قتان چی یه باسی هه له یجه ی من ده که ن؟؟
له ئیوه بوو منال به کول؟؟
له ئیوه بوو ده ستی ماندوو؟؟
ئه و که سه ی ده ستی که فاوی له نیو ته شتی قاپ وکه وچک شوردن دابوو، له ئیوه بوو؟؟ ادامهی خواندن
کمونیستها وکارگران آگاه، صاحب جنبش برابری زن و مرد هستند. این یک حقیقت تاریخی است که فمینیسم بورژوایی زن ستیز میخواهد برآن سرپوش نهد. برابری کامل زن و مرد در کلیه ی عرصه های اجتماعی و البته اقتصادی به نفع هردو نیمه ی طبقه ی کارگر، از زن و مرد، است؛ و منظور من از طبقه ی کارگر، نه آن سیمرغ نادیدنی و افسانه یی، بلکه همه ی زنان و مردانی است که تو امروز در محل کارت و در خیابان و پارک ها و فروشگاهها میبینی. آری؛ ۹۹% و قدری هم بیشتر، از ۷میلیارد بشر! ادامهی خواندن
جنبش ۹۹% “اشغال وال ستریت” را، دیگر نمیتوان رنگ ناسیونالیستی زد. اگر “بهار عربی” اصطلاحی بود که خیزش مردمی سال را رنگ ناسیونالیسم عربی بزنند؛ اگر عنوان جعلی تر “بیداری اسلامی” را بخشی از بورژوازی منطقه علم کرد تا رنگ ناسیونالیسم جهان سومی به جنبش بزند؛ این جنبش را، که وسیعا خودرا جهانی و انترناسیونالیستی نشان داده است؛ جنبشی را که شعارهایی نظیر “جنگ طبقاتی” را در لندن و “بوق برای انقلاب” را در کلن و دیگر شعارهای رادیکال در مادرید و رم و آتن و برلین و تل اویو و هنگ کنگ و توکیو استرالیا و نیو زیلند و آلاسکا و سانفرانسیسکو و فلوریدا و واشنگنتن و نیویورک را سرمیدهد، به این آسانی ها نمیتوان ازما گرفت. ادامهی خواندن
در میان مطالب متنوع و مفید در گرامیداشت روز جهانی زن باید این خواست راهم به پیش راند: تعطیل رسمی ۸ مارس! ادامهی خواندن
در مصر، و پیشتر در تونس و قبل از آن در فرانسه ویونان و اسپیانیا و… توفانهایی خواهان تغیر وضع موجود، خواهان عدالت و آزادی و برابری برپاشدند. در برابر هریک از اینها سیستم سرمایه داری در هیات جهانیش به تدبیر و توطئه و مقاومت پرداخت و هریک را جداگانه به بیراهه برده و میبرد. البته شکست دادن این جنبشها (حتی یک به یک) برای سرمایه آسان نبوده و نیست؛ چراکه خواسته های برحقشان کماکان و به صلابت صخره و در زمین واقعی موجود است. ادامهی خواندن