میخ های آخر تابوت « اصلاح طلبی»

این روزها همه از تعمیق بیشتر شکاف در سقف قدرت رژیم اسلامی سخن می گویند. به گسترش دامنه جناح بندی ها اشاره می کنند، گسست عده ای از سرمایه داران بازار و مراجع بالانشین حوزه ها از دار و دسته احمدی نژاد را تأکید می نمایند، تمرد رئیس دولت از پذیرش مصوبات مجلس، اخطار لاریجانی به دولت، پرخاش تند و تیز توکلی یا مطهری به دولتیان، سخنان مشائی و عربده های مخالف امامان جمعه، رویکرد جناح حاکم و مافیای نظامیان به شعبده بازی های  ناسیونالیستی و لیست بلندبالائی از این جنگ و جدل ها را با شرح و بسط مورد استناد قرار می دهند تا از درون آن فروپاشی انسجام باقی مانده اختاپوس جمهوری اسلامی و نزدیکی بیش و بیشتر آستان فروپاشی یا سرنگونی آن را استنتاج کنند! ادامه‌ی خواندن

از انقلابات پیشین تا انقلاب لغو کار مزدی

سال هاست که سرمایه داران و نمایندگان فکری سرمایه به پایکوبی مشغولند. در گوشه، گوشه کره خاک بساط رقص پهن کرده اند. همه جا در گوش توده های کارگر می خوانند که عصر دیجور انقلاب به پایان آمد، فروهر مهرجوی اصلاحات از چنگ دیو خشونت و قهر و انقلاب آزاد شد، انسان های عبوسی که سخن از انقلاب می راندند به تاریخ پیوستند و بشریت صلح جوی عصر آماده فشردن دست مادر ترزا، گاندی، ماندلا، دالائی لاما و همانندان اینهاست. فراموش نکنیم که گفتگوی فوق فقط حدیث کهنه رؤیاهای دیرینه طبقه سرمایه دار نیست بلکه حاصل مشاهدات روزمره دانشوران و سیاست سالاران این طبقه از سیر رویدادهای روز جهان در طول چند دهه اخیر نیز می باشد. ادامه‌ی خواندن

در باره شعار « جدائی دین از دولت»

شعار جدائی دین از دولت شعار بورژوازی اروپا در دوره های معینی از تاریخ بود. شعار زمانی است که بورژوازی به قدرت مسلط سیاسی تبدیل نشده بود، طبقه سرمایه دار یک ماشین دولتی سازمان یافته و از همه لحاظ متکامل نداشت، دولت یک نهاد تکوین یافته متناظر با ملزومات نظم تولیدی، سیاسی، مدنی و همه چیز سرمایه نبود، بورژوازی با طرح این شعار نیازهای واقعی استیلای طبقاتی خود را بر زبان می راند، این طبقه حکومت سازمان یافته، کامل، مستولی و فراگیر سرمایه را می خواست. حضور کلیسا و مذهب در دولت سد مهم سر راه تحقق این هدف بود. ادامه‌ی خواندن

سرمایه جهانی و بحران هسته ای ایران

مشاجرات میان دولت سرمایه داری اسلامی و قطب های قدرت سرمایه جهانی، حول معضل هسته ای ایران گام به گام حادتر می شود. دولت امریکا و متحدان غربی اش بر سر تشدید تحریم ها و تصویب طرح چهارم خویش در «شورای امنیت» پای می فشارند. دولت های سرمایه داری روسیه و چین روند چانه زنی های معمول بازاری و سودجویانه خود با شرکای رقیب را برای رسیدن به توافق نهائی بر سر محتوای قطعنامه تحریم پشت سر می گذارند. رسم این دو دولت آن است که آخور و توبره تاراج اضافه ارزش های حاصل استثمار طبقه کارگر بین المللی را به هم دوزند و از هر دو جا به اندازه کافی سهم بردارند. ادامه‌ی خواندن

در سالگرد کمون پاریس

سپیده دمان ۱۸ مارس سال ۱۸۷۱ میلادی، طلوع واقعی طلایه های تاریخی نو بر پهندشت نگاه بشر عصر از دل دنیای بربریت و گند و خون و دهشت سرمایه داری بود. حادثه ای که اگر چه حیات مستعجل داشت اما زایمان عظیم تاریخ و میلاد پرشکوه باور عینی کارگران جهان به قدرت لایزال طبقاتی خود برای برپائی جهانی آزاد و فارغ از استثمار، جهان زندگی انسان های یگانه با کار و محصول کار و سرنوشت حیات اجتماعی خویش بود. در فجر سرخ این روز، پاریس با غریو شادی تندرگون «زنده باد کمون»! بساط خواب شب سیاه سرمایه داری را کنار زد و چشم به روز گشود. این صدا، صدای کارگران بود. غریو رعدگون قدرت توده های کارگر پاریس بود. صدای اهتزار پرچم رهائی بشر بر بام خیزش آگاه بردگان مزدی برای گشایش دروازه نبرد واقعی با اساس کار مزدوری و همه فرانهادهای بشرستیز و فاجعه بار این رابطه اجتماعی همه جا گستر بود. ادامه‌ی خواندن

هشتم مارس، کدام جنبش، با کدام مطالبات وعلیه کدام نظام؟

دلباختگان اصلاح سرمایه داری هیچ فرصتی را برای انحلال مبارزات کارگران در نظم بردگی مزدی و برای بستن سد بر سر راه هر نوع اعمال قدرت ضد سرمایه داری طبقه کارگر از دست نمی دهند. بحث بر سر بی نقابان نیست، سخن از نقابداران است، مصلحانی که هویت خود را نسل بعد از نسل، زیر پوشش های گوناگون استتار کرده اند. ادامه‌ی خواندن

چرا انقلاب شد و چرا انقلاب شکست خورد؟

پرسش بالا دو بخش دارد و لاجرم دو پاسخ می خواهد. پاسخ نخست را باید در موجودیت و سلطه سرمایه داری جست و برای یافتن جواب دوم باید حتماً به سراغ پرولتاریا رفت. انقلاب ۵۷ در جامعه ای رخ داد که از دهه ها پیش، نیروی کارش کالا و روند کار و تولید، قانون و قرار و دولت و ساختار نظم اجتماعی و همه چیزش سرمایه و تار و پود تسلط شیوه تولید سرمایه داری بود. ادامه‌ی خواندن

جنبش‏ کارگرى ایران و انقلاب ۵۷

در باره جنبش‏ کارگرى ایران و حوادث سال ۵۷ سخن فراوان گفته شده است. این بحثها عموماً حول عدم آمادگى کارگران براى سرکردگى انقلاب، بى تشکیلاتى و بى حزبى طبقه کارگر، هجوم سبعانه جمهورى اسلامى در کار تار و مار نمودن مقاومت ها و مبارزات توده هاى کارگر، برخورد برخى نیروهاى چپ به مسائل روز جنبش‏ کارگرى و نظائر اینها دور زده است. بدون اینکه در صدد داورى مشخصى پیرامون این تحلیلها یا گزارشات و ارزیابیها باشیم . موضوع کار و مضمون سیاسى مقاله حاضر از جنس‏ گفتگوهاى یاد شده نیست یا حداقل تکرار همان بحثها در قیافه و قالبى دیگر نمى باشد. یک چیز بدیهى است. ادامه‌ی خواندن

بلشویسم و انقلاب اکتبر

(این مطلب در ماه مه سال ۲۰۰۰ در « نگاه» درج شده است و به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر در اینجا مجدداً درج می گردد.)

آمیختگى انقلاب کارگرى اکتبر و پیامدهاى آن با تاریخ زندگانى بشر در قرن بیستم تا به آنجا عمیق، حاد و ریشه دار است که هر نوع بحث و بررسى اساسى پیرامون هر بخشى از دومى، به نوعى نیازمند مراجعه به اولـى است. اکتبر، انقلاب شکست خورده‌اى که به هیچ یک از اهداف واقعى خود دست نیافت، از لحاظ محتوا و دامنه‌ تاثیر بر تاریخ زندگى بشر با هیچ انقلاب دیگرى در تاریخ قابل قیاس‏ نیست. آنچه که در فاصله‌ میان سال‌هاى ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹در جامعه‌ روسیه جریان یافت، طلایه پر شور جنگى گریزناپذیر و سرنوشت ساز میان «تاریخ» و «پیش‏ تاریخ» به مفهوم واقعى کلام بود.

ادامه‌ی خواندن